sepehr.omidvaar
sepehr.omidvaar
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نفس کِشیدن

بعد از مدت‌ها امشب تئاتر دیدم. تئاتر "نفس کشیدن."

همه اجراهای این کار را دیده‌ام،از اولین دورخوانیش که چیزی حدود 6 سال پیش بود گرفته تا اجرای سالن مولوی، سالن خورشیدی، نمایشنامه‌خوانی در کلاب‌هاوس و این اجرای جدید.جدا از آنکه همواره عضو تیم طراحانش بودم اما همیشه چیزی در متن بود که من را با خودش همراه می‌کرد و نمی‌فهمیدم چیست.

بنر تبلیغاتی تئاتر نفس کشیدن به طراحی اینجانب
بنر تبلیغاتی تئاتر نفس کشیدن به طراحی اینجانب


اجرای این‌بار با دفعات قبل خیلی فرق داشت.چیزی در من عوض شده بود و جای خالی کسی که تمام این سال‌ها پیشم بود احساس می‌شد.

این جای خالی و این رابطه به بن‌بست رسیده قرین معنایی شد با اتافاقات نمایشی که همیشه دیده یا شنیده بودمش اما هیچ وقت بخش‌هایی از آن را تا این حد درک نکرده بودم و فکر می‌کنم که حالا فهمیدم آن عنصر ناشناخته درون متن که قلابش من را اسیر خود کرده بود چه بود.

یک جای خالی، یک دانه بلال افتاده و یا فهم بهتر حضور یک غیاب.

نفس کشیدن سخت بود به خاطر وجود ماسک روی صورت و دیدن نفس کشیدن سخت‌تر، به خاطر عدم حضور او

به تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۰

برای "میم"



برای خرید بلیت نمایش نفس کشیدن به لینک زیر مراجعه کنید.

https://www.tiwall.com/p/nafas.keshidan2


پوستر رسمی نمایش نفس کشیدن، به طراحی اینجانب
پوستر رسمی نمایش نفس کشیدن، به طراحی اینجانب


نفس کشیدنتئاترنمایشتیوالیادداشت
ُSpeculative Architect & Interdisciplinary Artist
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید