پرزیدنت ترامپ اخیرا اقداماتی در عرصه داخلی آمریکا انجام داده که وقتی کنار هم گذاشته می شوند تصویری از برنامه های کلان جریان سیاسی حامی وی را نمایان می کند.
۱. فدرال کردن کنترل پلیس در واشنگتن، دی.سی.
در اوت ۲۰۲۵، ترامپ با صدور دستور اجرایی «وضعیت اضطراری جنایی» (Executive Order 14333)، کنترل اداره پلیس شهری (Metropolitan Police Department) واشنگتن را از شهرداری به حکومت فدرال منتقل کرد.
همزمان، حدود ۸۰۰ نیروی گارد ملی فدرال به پایتخت اعزام شدند تا نقش «پشتیبانی امنیتی» ایفا کنند.
این اقدام بر پایه بند ۷۴۰ از قانون «Home Rule» واشنگتن اجرا شد که در موارد اضطراری به رئیسجمهور امکان مداخلهِ مستقیم در کنترل پلیس شهری را میدهد.
با این حال، دادههای جرمشناسی نشان میدهند که جرایم خشونتآمیز در واشنگتن دستکم در بازهای از زمان کاهش یافتهاند، و برخی منتقدان این تصمیم را نمادی از سیاست امنیتی افراطی و به چالش کشیدن خودمختاری شهری دانستهاند.
۲. اعزام گارد ملی و نیروهای فدرال به شهرهای دموکراتنشین به عنوان «پشتیبان سیاست جنایی»
ترامپ علناً پیشنهاد کرده است که شهرهایی مانند شیکاگو را به «مناطق آموزشی» (training grounds) نیروهای نظامی و گارد ملی تبدیل کند، تا در مقابله با «جنگ از درون» (War from Within) استفاده شوند.
او بهطور خاص از شهرهایی مانند شیکاگو نام برد و گفت:
«ما به شیکاگو خیلی زود وارد میشویم … این یک شهر بزرگ است …» TIME+3NBC Chicago+3WTTW News+3
او همچنین وعده داده است که نیروهای فدرال را به شهرهایی چون نیویورک، بالتیمور و سان فرانسیسکو نیز بفرستد تا در مهار آنچه وی آن را «جرایم خارج از کنترل» میداند مشارکت کنند. Military Times+3The Wall Street Journal+3TIME+3
در برخی شهرها مانند ممفیس، پورتلند و شیکاگو، اقدامات عملیاتی با حضور نیروهای فدرال در حال انجام است یا در دست برنامهریزی است. AP News+2The Wall Street Journal+2
۳. عملیات «میانراه» (Operation Midway Blitz) در شیکاگو
از ۸ سپتامبر ۲۰۲۵، دولت فدرال اقدام به اجرای عملیاتی به نام Operation Midway Blitz کرد که هدف آن بازداشت مهاجران غیرقانونی دارای سابقه جرائم در منطقه شیکاگو است.
این عملیات تحت نظارت اداره مهاجرت و گمرک آمریکا (ICE) و همراهی چند نهاد فدرال دیگر انجام میشود.
طی ۱۳ روز نخست، تقریباً ۵۵۰ نفر دستگیر شدند.
۴. اعلام آمادگی برای مداخله فدرال در شیکاگو و بالتیمور
در ابتدای سپتامبر ۲۰۲۵، ترامپ اعلام کرد که آماده است مداخله فدرال را در شیکاگو و بالتیمور صادر کند، حتی اگر مقامات محلی مخالفت کنند. https://www.ksnblocal4.com
وی ضمن اظهار این که «ما وارد خواهیم شد»، گفت که این اقدام وظیفه او برای حفاظت از کشور است. https://www.ksnblocal4.com
۵. تحریم کمک فدرال به «مناطق پناهگاه» (Sanctuary jurisdictions)
یکی از دستورهای اجرایی سابق ترامپ (که در دورههای قبلی به کار رفته بود) مربوط به محروم کردن شهرها یا ایالاتی است که سیاست پناهگاه برای مهاجران اجرا میکنند از برخی کمکهای فدرال. (اگرچه این مورد در فاز جدید دولت ترامپ هم بهعنوان دستور کار مطرح است)
این سیاست به عنوان اهرمی برای فشار بر دولتهای شهری برای همکاری بیشتر با نهادهای فدرال مطرح شده است.
علاوه بر این موارد، ترامپ اخیرا جلسه بی سابقه و بسیار مهمی با فرماندهان نظامی ارتش آمریکا برگزار کرد که نکات بسیار مهمی در آن قابل مشاهده بود.
وزیر جنگ (War Secretary) پیت هِگستث جمعی از «بیش از ۸۰۰ ژنرال و دریاسالار» را فراخواند تا در پایگاه مارینز در Quantico، ویرجینیا، گرد هم آیند. این نشست به سرعت و بدون اطلاع قبلی ترتیب یافته بود و هدف دقیق آن ابتدا اعلام نشده بود. AP News+3The Washington Post+3CBS News+3
هِگستث در سخنرانیاش برخی شعارها و تغییرات جدید را مطرح کرد، از جمله:
بازگرداندن هنجارهای سختگیرانهتر در زمینه آمادگی جسمانی، گریم و ظاهر کارکنان نظامی (ممنوعیت ریش، تأکید بر استانداردهای «مردانه» برای آمادگی جسمی). CBS News+2Reuters+2
انتقاد شدید از (woke culture) در پنتاگون میخواند، و ادعا که این فرهنگ موجب تضعیف کارآمدی ارتش شده است. TIME+3AP News+3Reuters+3
تأکید بر لزوم رهبری مبتنی بر شایستگی و پاکسازی ساختار از نیروهایی که هِگستث آنها را ناکارآمد یا سیاسی میداد. Reuters+2CBS News+2
تغییر نمادین نام وزارت دفاع به «Department of War» (وزارت جنگ) — اگرچه به گفته گزارشها، این تغییر هنوز از لحاظ قانونی تأیید نشده است. The Washington Post+3CBS News+3AP News+3
برایند سخنان وزیر جنگ آمریکا این است که ارتش باید از ایدئولوژی نولیبرالیسم و نفوذ دموکرات ها پاکسازی شود.
ترامپ نیز در این نشست سخنرانیای ایراد کرد. نکات برجسته آن عبارتاند از:
اشاره به این که دستور اجرایی قبلی او اجازه میدهد نیروهای نظامی در موارد «اختلالات مدنی» مداخله کنند، و استفاده از ارتش برای کمک به «خاموش کردن آشوب» را امکانپذیر دانست. Le Monde.fr+4CBS News+4PBS+4
پیشنهاد استفاده از برخی شهرها بهعنوان «میدان تمرین» (training grounds) برای نیروی نظامی، از جمله شهرهایی مانند شیکاگو. Le Monde.fr+4AP News+4Newsweek+4
هشدار ضمنی به فرماندهان نظامی که اگر با جهتگیری او مخالفت کنند، میتوانند پست خود را از دست بدهند. او به طنز گفت اگر کسی ناراضی است، «میتواند از سالن خارج شود» که در آن صورت ممکن است جایگاه یا آینده آن فرد به خطر بیفتد. TIME+3Reuters+3People.com+3
دفاع از تحولات صورتگرفته در وزارت دفاع و تأکید بر بازسازی فرهنگ نظامی به سمت روحیه جنگاوری. TIME+3PBS+3AP News
برایند سخنان ترامپ یعنی اولا فرماندهان ارتش باید کاملا مطیع اوامر و فرامین فرماندهی کل (یعنی ترامپ) باشند. و ثانیا خود را برای درگیری داخلی آماده نمایند. یعنی چیزی مشابه جنگ داخلی آمریکا در زمان آبراهام لینکلن که رئیس جمهور از ارتش برای سرکوب شورش داخلی استفاده کرد.
و در کنار این مطالب، باید توجه داشته باشیم که اخیرا چند ترور پر سر و صدا داخل آمریکا اتفاق افتاده که ترامپ آنها را به تبلیغات دموکرات ها نسبت داده و در نتیجه آن یک فرمان اجرایی کلیدی و تاریخی صادر کرده است که به موجب آن جنبش «آنتیفا» ANTIFA به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است.
«آنتیفا» که مخفف آنتی فاشیست است در واقع یک گروه فشار «لباس شخصی» است که از طریق NGO ها و افرادی مانند جرج سوروس به صورت غیر مستقیم ابزار فشار سازماندهی شدۀ دموکرات ها در عرصه اجتماعی علیه جنبش های اجتماعی محافظه کار و مخالف نولیبرالیسم بود. این عنوان مخفف «آنتیفا» از آن جهت مورد استفاده قرار گرفته که شباهت به «انتفاضه» فلسطینیان دارد و از اینجا به ریشه گرایش پررنگ حامیان فلسطین در گعده های دموکرات هم پی می بریم.
فعالان «آنتیفا» معمولا از همچنسبازان و افراد مخنث تشکیل می شوند که یکی از شاخصه های آنان نفرت از کودکان و مادرانی است که سبک زندگی درون خانواده متعارف را انتخاب کرده اند.
از مجموع این موارد این مطلب روشن می شود که دونالد ترامپ این بار بنا ندارد اشتباهات و ضعف های دور قبلی خود را تکرار کرده و یک باخت بزرگ به دموکرات ها بدهد. مضافا اینکه مشخص است هیئت حاکمه آمریکا تمام قد پشت سر ترامپ قرار گرفته و از او حمایت می نماید. اقدامات ترامپ در راستای مهار هر گونه تلاش از اردوگاه دموکرات ها برای کودتا و قبضه کردن قدرت از طریق آشوب و شورش داخلی است. مشابه کاری در انتخابات 2020 کردند و با راه انداختن جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» زمینه تقلب گسترده در انتخابات و پایین کشیدن ترامپ را فراهم کردند.
تفاوت های ترامپ جدید با ترامپ قبلی از این منظر عبارتند از:
1- ترامپ قبلی در سیاست داخلی آمریکا نخودی بود، ولی ترامپ جدید از حمایت گسترده سیاسی از سوی نخبگان اصلی آمریکا برخوردار است.
2- ترامپ قبلی به نظامیان باج می داد و در مواردی تصمیماتش با فشار مستقیم نظامیان تغییر می کرد. ولی ترامپ جدید کاملا ارتش و نیروهای نظامی را مهار کرده و در کنترل خود قرار داده است.
3- ترامپ قبلی وقتی با شورش داخلی مواجه شد غافلگیر شد و امکان برخورد موثر با آن را نداشت. اما ترامپ جدید از همین ابتدای کار خود را برای مقابله با هر نوع شورش داخلی آماده کرده و مقدمات اعلام حکومت نظامی و استفاده مستقیم از ارتش برای سرکوب داخلی را فراهم کرده است.
4- ترامپ قبلی باج های کلانی به اسرائیل و لابی صهیونیست داد و نهایتا وقتی به بحران رسید بازنده بود. ولی ترامپ جدید از لابی صهیونیستی و مخمصه اسرائیل در خاورمیانه حداکثر استفاده را کرده و باج های حساب شده و ظاهری که به اسرائیل می دهد در راستای افزایش اقتدار داخلی وی درون ایالات متحده آمریکا استفاده می شود.
پر واضح است که دوران نولیبرالیسم و جهان وطنی و شعارهای احمقانه و تحمیق کننده از قبیل «حقوق بشر» و «حقوق زنان» و «حقوق اقلیت ها» به سر رسیده و دوران جدید حول محور ملی گرایی و اقتدار ملی تعریف شده است.
به نظر می رسد این تحول بزرگ در ایران دیر فهمیده شد و ایران روی تداوم دولت بایدن شرط بندی کرده بود. یعنی اگر به جای ترامپ، شاهد پیروزی کاملا حریص در انتخابات آمریکا بودیم، به احتمال قریب به یقین تا الان توافق ایران و آمریکا نهایی شده بود و در ماه جولای امسال شاهد رژه غرور همجنسبازان ایرانی از میدان انقلاب تا میدان آزادی می بودیم!
لیکن خوشبختانه ترامپ پیروز شد و دوران نولیبرالیسم به پایان رسید. و متاسفانه ایران طبق معمول با پی رادیان تاخیر فاز از این تحول جا مانده است.
لذا در حالی که ایران سیاست «مذاکره نمی کنیم» و «مذاکره غیر مستقیم» و «مقاومت در برابر استکبار» را در دستور کار داشت، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم کودک کش صهیونیستی به کاخ سفید شتافت و با پذیرش مسئولیت «انجام کار کثیف» برای ترامپ، موفق شد یک قدم از ایران جلو بیافتد.
این در حالی است که اگر کیفیت عصر جدید به درستی تشخیص داده می شد، ایران هم می توانست با ارائه خدماتی در همان سطح، حمایت آمریکا را بدست آورد. خصوصا با توجه به خاطراتی که محسن رفیق دوست درباره حماسه های ایرانیان در اروپا تعریف کرد!
البته هنوز یک شانس بزرگ برای ایران وجود دارد.
ترامپ سیاستمدار پخته و با تجربه ای است که هرگز خود را در یک جاده یک طرفه گیر نمی اندازد. و تمام حمایت هایی که از اسرائیل کرده است در عین حال موجب گرفتاری بیشتر و آسیب پذیری بیشتر اسرائیل هم شده. و این امکان قطعا برای ترامپ فراهم است که در یک بزنگاه بخصوص ناگهان موضع خود را تغییر داده و اسرائیل را هم قربانی برنامه های اصلی خود نماید.
ترامپ آدم اسرائیل یا لابی صهیونیستی نیست. بلکه از اسرائیل و لابی صهیونیستی فقط به عنوان یک ابزار برای پیشبرد برنامه های خود استفاده می کند.
ایران می تواند سیاستی پیشه کند که هزینه حمایت از اسرائیل برای ترامپ بیشتر از فایده آن شده، و متقابلا هزینه تقابل با ایران و تحدید و تهدید آن بیش از فواید توافق با ایران. در این صورت ورق به سرعت بر خواهد گشت.
لیکن چنین سیاستی از سوی ایران مستلزم ساماندهی ساختارهای قدرت در داخل کشور است. در شرایطی که مشخص نیست در ایران واقعا چه کسی صاحب قدرت است، توافق با ترامپ و آمریکا هم معنا و مفهومی ندارد. چون توافق همیشه دو سر دارد و در توافق ایران و آمریکا فعلا مشخص نیست سر ایران دقیقا به چه کسی ختم می شود.
لذا به نظر می رسد پیش نیاز توافق ایران و آمریکا این است که ایران به سمت اقتدارگرایی گذار نموده و از حالت ملوک الطوایفی کنونی خارج شود. در غیر اینصورت ایران کنونی نهایتا می تواند بر سر برنامه های آمریکا سنگ اندازی نماید. اما این سنگ اندازی نمی تواند به یک توافق و اتحاد راهبردی تبدیل گردد.
و برای گذار ایران به اقتدارگرایی ملی، تنها دو حالت قابل تصور است:
1- غلبه کامل مافیای سپاه بر کل کشور و حذف کامل اصلاح طلبان.
2- استفاده از ارتش برای سرکوب و حذف مافیای سپاه، و بازگشت به مدل اقتدارگرایی پیش از انقلاب.
فعلا به نظر می رسد حالت اول در دستور کار است. لیکن احتمال حالت دوم هم منتفی نیست.
در کودتای 23 خرداد تنها فرماندهان سپاه هدف قرار گرفتند و این پیام به ارتش داده شد که مافیای سپاه به دنبال درگیری با ارتش نیست. متقابلا ارتش هم در درگیری داخلی سپاه وارد نشد و تمرکز خود را بر مقابله با دشمن خارجی گذاشت. و رهبری هم با مشاهده ترورها و حذف حلقه فرماندهانی که خودش دست چین کرده بود، ترجیح داد تسلیم مافیای کودتاگر شده و سپاه را مجددا به آنها واگذار نماید.
لذا تا اینجای کار آن دوگانگی که از ابتدای انقلاب درون نظام جمهوری اسلامی وجود داشته مجددا برقرار شده است. ولی این دوگانگی در دوران جدید قابل تداوم نیست و قطعا یکی از دو طرف دیگری را حذف خواهد کرد. در ایران نهایتا یا سپاه غالب خواهد شد، یا ارتش.