یکی از اصول اعتقادی مذهب مدرنیته که بر اثر تکرار و تلقین پذیرش عمومی پیدا کرده همین مطلب است که فساد نتیجه خودکامگی و اقتدارگرایی است، و تنها راه ریشه کن کردن فساد همان حرکت به سمت دموکراسی است. لذا اگر در ایران فساد هست به دلیل ساختار حکومتی غیر دموکراتیک است. بنابراین به محض اینکه این رژیم ساقط شود و یک حکومت دموکراتیک مردمی برقرار شود همه مشکلات حل خواهد شد و دیگر اثری از فساد باقی نخواهد ماند.
از زوایای مختلفی می توان این باور را محک زد. اما اینجا می خواهیم نگاهی بیاندازیم به یکی از دموکراتیک ترین کشورهای جهان که اتفاقا کعبه آمال امت دموکراسی پرست است، یعنی ایالات متحده آمریکا.
اثبات وجود و رواج و گسترش فساد در ایران که کار ساده ایست. کافیست نگاهی به افشاگری های مربوط به اختلاسهای سه هزار میلیارد تومانی و موارد مشابه دیگر بیاندازیم. پس ببینیم آیا در کشور دموکراتیک آمریکا هم چنین اختلاس هایی وجود دارد؟
باز گردیم به سال 2001 میلادی، یعنی همان سالی که واقعه یازدهم سپتامبر رخ داد و چند هواپیمای مسافربری برج های دو قلوی سازمان تجارت جهانی در نیویورک را هدف عملیات انتحاری خود قرار دادند. همزمان با برج های دوقلو، ساختمان پنج ضلعی (پنتاگون) که مقر وزارت دفاع آمریکا است هم مورد هدف قرار گرفت. درست یک روز قبل، یعنی در دهم سپتامبر 2001، دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا در مقابل نمایندگان کنگره آمریکا اعتراف کرد که مبلغ 2.3 تریلیون دلار از بودجه نظامی آمریکا ناپدید شده است!
درست مانند همان دکل نفتی خودمان که ناپدید شده بود! خاطرتان هست؟ همه متعجب بودیم که مگر می شود یک دکل نفتی ناپدید شود! نمایندگان کنگره آمریکا هم با تحیر به وزیر دفاع نگاه می کردند که چطور ممکن است 2.3 تریلیون دلار ناپدید شود. نمایندگان اصرار داشتند که باید هر چه زودتر مشخص شود این پول کجا رفته. یکی از مقامات پنتاگون در مقابل نمایندگان اظهار داشت که سیستم شبکه و کامپیوترهای پنتاگون دچار نقص فنی شده اند و متخصصین در حال رفع نقص فنی هستند، لذا به محض بازگشت سیستمها به وضعیت قابل استفاده عملیات پیگیری حسابها و تراکنش ها شروع خواهد شد.
البته کمتر از 48 ساعت بعد یک هواپیمای مسافربری با ساختمان پنتاگون برخورد کرد و بعد ادعا کردند تمام اطلاعات در آتش سوخته است!
همین مساله باعث شد عده ای این فرضیه را مطرح کنند که احتمالا کل داستان یازدهم سپتامبر برای پوشاندن راز آن 2.3 تریلیون دلار بوده است. البته 2.3 تریلیون دلار آنچنان مبلغ کلانی است که حقیقتا چنین فرضیاتی را امکانپذیر می کند، اما از آنجا که هیچ اثباتی برای این ادعاها وجود ندارد، این فرضیات هم در حد همان تئوری توطئه باقی می مانند.
با اینحال، قضایای یازده سپتامبر به آن 2.3 تریلیون دلار ربطی داشته باشد یا نداشته باشد هیچ تفاوتی در اصل مطلب نمی کند. اصل مطلب این است که مبلغ 2.3 تریلیون دلار در بزرگترین دموکراسی جهان به همین راحتی غیب شد! آنهم 2.3 تریلیون دلار از تراکنش هایی که فقط در طول یک سال انجام شده بود.
پانزده سال بعد، یعنی در سال 2016، اتفاق مشابهی افتاد و مشخص شد این بار مبلغ 6 تریلیون دلار از بودجه پنتاگون ناپدید شده است!! اگر اقتصاد آمریکا سالانه 3% رشد کند همه آمریکاییها جشن می گیرند که اقتصاد رشد بسیار خوبی داشته. اما مبلغ اختلاس های پنتاگون در طول پانزده سال حدود 260% رشد کرد!
ممکن است تصور کنید اقتصاد آمریکا آنقدر بزرگ است که این رقم ها برای آن چیز قابلی نیست اما 3000 میلیارد تومان در مقیاس اقتصاد ایران خیلی رقم بزرگی است. پس نگاهی دقیقتر به اعداد و ارقام بیاندازیم.
تولید ناخالص ملی آمریکا در سال 2001 مبلغ 21.43 تریلیون دلار بود. به این ترتیب 2.3 تریلیون دلاری که در پنتاگون ناپدید شد معادل حدودا 10% از کل تولید ناخالص ملی آمریکا بود.
تولید ناخالص ملی ایران در سال 2010 یعنی زمانی که اختلاس 3000 میلیارد تومانی مطرح شد مبلغ 445.3 میلیارد دلار بود. آن زمان دلار حدود 1000 تومان بود. یعنی 3000 میلیارد تومان معادل حدودا 3 میلیارد دلار بود. یعنی 3000 میلیارد تومان معادل 0.6% از کل تولید ناخالص ملی ایران بود.
به عبارت دیگر، اگر این اختلاس ها را شاخصی برای میزان فساد در هر کشور در نظر بگیریم، میزان فساد در بزرگترین دموکراسی جهان بیش از 16 برابر بیشتر از ایران است.
تازه ما همان 2.3 تریلیون دلار سال 2001 را حساب کردیم و کاری به 6 تریلیون دلار سال 2016 نداشتیم.
جهت مقایسه بصری، 9 تریلیون دلار با نرخ دلار 28000 تومان امروز می شود مبلغ 252 کوادریلیون تومان. 252 کوادریلیون را اینطوری می نویسند: (!!)
یعنی دقیقا 84000 برابر بیشتر 3000 میلیارد تومان.
اینها اختلاس ها و بخور بخور هایی هستند که بصورت غیر قانونی در آمریکا انجام می شوند. اما اگر دزدی ها و سوء استفاده هایی که بصورت قانونی انجام می شوند را هم در نظر بگیریم، این اعداد و ارقام در مقابلشان به اندازه یک عدس هم نیستند!
مایکل هادسون، اقتصاددان برجسته آمریکایی که سابقا در وال استریت و بانک جی پی مورگان کار می کرده است، در مورد شیوه های قانونی کلاه برداری توضیحاتی داده است.
نفت کش های ما میلیونها بشکه نفت را با قیمت بسیار پایین از مبدا خریداری می کردند و ده ها برابر قیمت در داخل آمریکا به فروش می رساندند. اما ما حتی یک سنت هم مالیات پرداخت نمی کردیم. پرسیدم چطور چنین چیزی ممکن است. توضیح دادند به اینصورت که ما شرکتی را آنسوی آبها ثبت کرده ایم و از آن طریق نفت را با قیمت پایین خریداری می کنیم. بعد آن را با قیمت چندبرابر بیشتر به خودمان می فروشیم و به این ترتیب وقتی کالایمان را در آمریکا به فروش می رسانیم در حسابها هیچ سودی برای ما ثبت نمی شود.
تخمین زده می شود تنها 500 شرکت برتر آمریکا در سال 2017 مبلغی حدود 2.6 تریلیون دلار فرار مالیاتی داشته اند.
در مقابل کشور جمهوری خلق چین که بر اساس استانداردهای غربی کشوری غیر دموکراتیک است و اختلاس گران را بدون تعارف اعدام می کند، مبالغ کل اختلاس در مقیاس 40 میلیون و پنجاه میلیون دلار است.
بنابراین پر واضح است این باور که دموکراسی موجب از میان رفتن یا کاهش فساد می شود چیزی بیش از یک باور خرافی و بی پایه و اساس نیست. این خرافات را همانهایی رواج می دهند که از طریق ساز و کارهای دموکراتیک قادر به دزدی های تریلیون دلاری می شوند. ملاحظه می کنید که وضعیت فساد در آمریکا شباهت هایی هم به کشور خودمان دارد. علت اصلی فساد در کشور ما هم همان ساختارهایی است که به تقلید از نظام های سیاسی دموکراتیک غربی در ایران پیاده شده اند.
لذا راه مبارزه با فساد حرکت به سوی دموکراسی بیشتر نیست، بلکه عبور از دموکراسی و مجازات بی تعارف فسادگران است. مطالبه اصلی باید مبارزه بافساد باشد، نه حرکت به سوی دموکراسی!