ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

احتمالات مطرح در جهان پس از جنگ اوکراین

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور فدراسیون روسیه، به همراه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، امروز در تهران با آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران وارد نشستی سه جانبه می شوند. تحلیلگران و مقامات دولت های غربی با نگرانی چشم به این اجلاس سه جانبه دوخته و دلواپس پیامدهای پس از آن هستند.

لااقل 13 سال است که شدیدترین تحریم ها از سوی غرب با هدف فلج کردن و نابودی ایران اعمال شده اند. اما پس از تمام تلاشها و رجز خوانی ها و فشارها، نهایتا ایران به محلی تبدیل شده که بزرگترین کابوس های غرب در آن به واقعیت می پیوندند.



اوایل زمستان سال گذشته بود که روسیه عملیات ویژه نظامی خود در اوکراین را آغاز کرد. اهدافی برای این عملیات اعلام شده، لیکن مهمترین هدف روسیه جلوگیری از گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه است.

اوکراین نقطه ای بود که غرب تلاش می کرد با ضمیمه ساختن آن به قلمرو ناتو، حلقه محاصره روسیه را کامل نماید. لیکن پاسخ سخت روسیه این هدف را ناکام و ابتر نموده است. نتیجتا آمریکا به عنوان عضو اصلی ائتلاف ناتو در حال پیگیری دو سیاست کلی است:

1- تلاش برای طولانی کردن جنگ در اوکراین و تضعیف بنیه نظامی روسیه

2- گسترش قلمرو ناتو به کشورهای سوئد و فنلاند جهت تنگ نمودن حلقه محاصره روسیه از ناحیه شمال

سیاست اول تا بدینجا چندان موفق نبوده و با طولانی شدن جنگ، بیشتر بنیه اروپا و ناتو دچار فرسایش شده است تا روسیه. به علاوه، روسیه که در بدو امر استقلال و آزادسازی مناطق شرقی اوکراین را هدف خود قرار داده بود، اکنون صحبت از حذف کامل اوکراین از نقشه سیاسی جهان می نماید. بنابراین در آینده نزدیک ممکن است شاهد ضمیمه شدن اوکراین به قلمرو روسیه باشیم که دقیقا معکوس هدف آمریکا و غرب است.

اما سیاست دوم مساله ای است که به نشست سه جانبه روسای جمهور روسیه، ایران و ترکیه مرتبط می شود. دولت های اروپایی در سیاست همگرایی با آمریکا، عزم خود را برای پیوستن سوئد و فنلاند به قلمرو ناتو جزم کرده اند. لیکن مشکلی سر راه این پروژه ضد روسی وجود دارد. ترکیه، به عنوان یکی از اعضای ائتلاف ناتو، علی الظاهر به دلیل حمایت سوئد و فنلاند از معارضان و مخالفان و معاندان ضد حکومت ترکیه، با عضویت این دو کشور در ناتو مخالفت کرده است.

آمریکا و اتحادیه اروپا تلاش می کنند ترکیه را با خود همراه نمایند و برخی موضع گیری های ترکیه نشان از چراغ سبز آن در جهت پیشبرد این هدف داشت. لیکن اخیرا مقامات ترکیه مجددا بر احتمال مخالفت خود با عضویت سوئد و فنلاند در ناتو تاکید کرده اند.

نکته دقیقا همینجاست که ترکیه می تواند اهداف آمریکا و اتحادیه اروپا را به گروگان گرفته و از این طریق با روسیه و ایران وارد مذاکره و بده بستان گردد. ترکیه تلاش می نماید سیاستی مستقل و در راستای منافع ملی خود داشته باشد و لذا از این موقعیت برای امتیاز گیری از هر دو طرف استفاده می کند.

اهمیت این اقدام ترکیه از آن جهت است که می تواند به روسیه فرصت به سرانجام رساندن جنگ در اوکراین را داده و امکان حمله پیشدستانه این کشور جهت جلوگیری از گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه در شمال اروپا را فراهم نماید.



شکست های اخیر ائتلافات آمریکایی و اروپایی در جنگ علیه جوامع جهان سوم، از قبیل عراق، سوریه، و افغانستان، و همچنین ضعف های ارتش های اروپایی که در اثر ورود روسیه به فاز نظامی در اوکراین بر ملا شده، حاکی از این واقعیت است که قدرت های اروپایی مدتهاست ظرفیت جنگ گسترده را از دست داده اند. تنها ارتش غربی که تجربه جنگ واقعی را دارد آمریکاست که آن هم همیشه درگیر جنگ های نابرابر علیه دولت های ضعیف بوده، که البته در همان کارزار هم کارنامه بسیار ضعیفی داشته است.

عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین از این جهت فرصتی طلایی است که توان رزمی ارتش روسیه را در جبهه جنگ واقعی و علیه یک خصم هم جثه ارتقا می دهد (فراموش نکنیم که اوکراین مورد حمایت آمریکا و ائتلاف ناتو است).

شتابزدگی آمریکا و اتحادیه اروپا برای پیوستن سوئد و فنلاند به ائتلاف ناتو از یک طرف، و اصرار بر طولانی کردن جنگ اوکراین از سوی دیگر، دقیقا به همین علت است که غرب به خوبی می داند در صورت فارغ شدن روسیه از جنگ اوکراین، قدرت بازدارندگی در برابر سرازیر شدن سیل نیروهای روسی به سمت قسمت هایی از اروپا که هنوز خارج از ائتلاف ناتو هستند وجود نخواهد داشت.

سوئد و فنلاند هر دو کشورهایی بسیار کم جمعیتند. کل جمعیت سوئد در حدود 10 میلیون و فنلاند حدود 5 میلیون نفر است. به علاوه، جمعیت این دو کشور دو خصیصه مهم دیگر هم دارند. اولا هر دو جمعیتی پیر داشته، و ثانیا بخش قابل توجهی از جمعیت هر دو متشکل از مهاجران غیر اروپایی است.

ارتش رزم آزموده روسیه قادر خواهد بود ظرف مدت چند هفته یا کمتر، هر گونه مقاومت از سوی نیروهای قلیل و بی انگیزه سوئدی و فنلاندی را در هم شکسته و این دو کشور را تحت کنترل خود در آورد.

https://www.thenewbieguide.se/sweden-an-lgbtiq-country/

در حال حاضر روسیه تمایلی به گسترش درگیری ارتش خود به دو جبهه را نداشته و ترجیح می دهد با تمرکز استعداد نظامی خود در منطقه اوکراین، از بسیج عمومی و فراخوان نیروهای وظیفه به خدمت زیر پرچم خودداری نماید. خصوصا که ارتش روسیه هم مانند همتایان غربی خود دهه هاست که نبرد واقعی را تجربه ننموده و لذا کارزار اوکراین مانند کارگاهی است که به اتمام رساندن آن پیشنیاز هر گونه عملیات نظامی بعدی است. به همین دلیل توانایی ترکیه در مانعیت از عضویت سوئد و فنلاند در ائتلاف ناتو، چیزیست که اشتیاق روسیه به تعامل و بده بستان با ترکیه را افزایش می دهد.




اما نکته بسیار مهم اینجاست که مذاکرات روسیه و ترکیه با میزبانی ایران صورت می پذیرد. علی الخصوص که این مذاکرات سه جانبه با محوریت مساله سوریه صورت می پذیرد.

یکی از شائبه هایی که غربگرایان و تسلیم طلبان داخلی و معاندین و براندازان تبعیدی این روزها بسیار روی آن تاکید دارند این مطلب است که روسیه قصد دارد برای راضی کردن ترکیه، سوریه را به اسرائیل و ترکیه ببخشد!

دیدار پوتین و اردوغان در ایران نشانه ایست که هر گونه بده بستان میان ترکیه و روسیه قطعا همسو با منافع ایران هم خواهد بود. اتفاقا بزرگترین نقطه برخورد منافع این سه قدرت منطقه ای هم در سوریه بوده. ایران و روسیه از نظام سوریه و بشار اسد در برابر تروریست ها و براندازان حمایت نمودند، در حالیکه ترکیه یکی از حامیان براندازان و خواهان برکناری بشار اسد بود. نهایتا پیروزی های نظامی در میدان نبرد بود که ترکیه را وادار به پذیرش «روند صلح آستانه» نموده و امکان گذار از فاز نظامی به فاز دیپلماتیک را فراهم نمود.

اکنون با آغاز جنگ اوکراین، بالا رفتن قیمت نفت، و فرو رفتن آمریکا و اروپا در بحران و رکود اقتصادی، معادلات جهانی بکلی تغییر نموده و زمان بازبینی و بروز سازی بده بستان های سه جانبه ایران، روسیه، و ترکیه هم فرا رسیده که محوری ترین و اساسی ترین بند آن هم وضعیت و موضع سه کشور در خصوص سوریه است.



در آنسوی جهان، مقامات چینی منتظر فرصتی مناسب برای بازگرداندن تایوان تحت کنترل دولت مرکزی چین هستند. اگرچه بسیاری از اندیشکده های آمریکایی معتقدند بزرگترین تهدید علیه سلطه آمریکا در جهان از ناحیه چین است، لیکن تا این لحظه جمهوری خلق چین کمترین هزینه را در تقابل با آمریکا داده و عمده توان ایالات متحده و متحدانش معطوف به روسیه و ایران گردیده است.

می توان پیش بینی نمود که زمان ورود چین به فاز نظامی در تایوان، نقطه پایان بی قید و شرط دوران ابرقدرتی آمریکا بوده و دفتر نظم نولیبرال آمریکایی به پایان خواهد رسید.

آنچه پس از آن باقی می ماند جهانی چند قطبی است که حتی نمی توان با قطعیت آمریکا و اروپا را یکی از قطب های آن دانست. زیرا وابستگی تمدن غربی به سلطه امپریالیستی بر کل جهان به اندازه ای عمیق است که با پایان یافتن این سلطه، بنیه چندانی از آن باقی نخواهد ماند.

به بیان دیگر، جنگ اوکراین برای تمدن غربی نوعی کشمکش میان مرگ و زندگی است. تمدن غرب امروز دیگر قادر به تداوم حیات و بقا در شرایطی برابر با سایر قدرت های جهانی نیست. یا باید افسانه برتری ذاتی و پیشرفته و پیشرو بودن خود را همچنان باورپذیر جلوه داده و ابزارهای سلطه خود بر نظام جهانی را حفظ نماید، و یا فروپاشی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی خود را به تماشا بنشیند.

https://www.irishtimes.com/news/science/let-s-talk-about-the-link-between-immigration-and-low-reproduction-rates-1.2926375


جنگ اوکرایننشست سه جانبه ایران روسیه ترکیهپوتین در ایرانروند صلح آستانهافول غرب
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید