عملیات وعده صادق و حمله گسترده ایران به اسرائیل یک واقعه بزرگ ملی بود. نمایش اقتدار ایران در برابر رژیم زن کش و کودک کش اسرائیل بسیاری از ایرانیان را فارغ از گرایشات فکری و فرهنگی و سیاسی به وجد آورده و روحی تازه در هویت ملی ایرانیان دمید.
اما دقیقا همزمان با این عملیات غرور آفرین، خبر راه اندازی مجدد گشت ارشاد پس از دستور ریاست محترم قوه قضائیه خبر ساز شد!
برای بسیاری جای سوال است که چرا دقیقا زمانی که بارقه امیدی برای همگرایی و انسجام ملی ایرانیان در اثر شرایط جنگی و تقابل مستقیم نظامی با دشمن حاصل شده، ناگهان باید سیاستی داخلی برای اجرای قوانینی که مدتها مسکوت مانده بودند در دستور کار نظام جمهوری اسلامی قرار گیرد؟
اگر تمام قوانین سفت و سخت اجرا می شد و این مورد هم در کنار سایر قوانین اجرا می شد، هیچ بحثی باقی نمی ماند و همه ناچار به تسلیم در برابر قانون بودند. اما در شرایطی که بخش اعظم قوانین کشور یا به صورت پاره وقت و نیمه وقت اجرا شده و یا اصلا اجرا نمی شوند، دست گذاشتن روی یک قانون بحث انگیز و تفرقه افکن فی نفسه سوال برانگیز است.
و سوال اینجاست که چرا برخورد با اقدام غیر قانونی دولت در ممنوع کردن واردات خودرو اولویتی کمتر از مقابله با «ناهنجاری» بی حجابی دارد؟ یا چرا برخورد با سیاست ارز چند نرخی که ناقض قوانین و اسناد بالا دستی کشور بوده، و حتی مورد انتقاد صریح مقام معظم رهبری هم قرار گرفته، اولویتی کمتر از جمع آوری زنان بی حجاب از سطح جامعه دارد؟
یا حتی خیلی عجیب تر از آن، چرا در این کشور علیرغم وجود قوانین بسیار سفت و سخت هیچ برخوردی با همجنسباز و امرد و مخنث نمی شود، اما با بی حجاب قاطعانه برخورد می شود!! چرا پسرک های جوان با آرایش و رفتار زنانه می توانند آزادانه در سطح جامعه جولان بدهند، اما زنان نمی توانند ظاهر زنانه داشته باشند و به جرم «ناهنجاری» مورد برخورد قرار می گیرند؟!
البته متاسفانه هنوز بخش وسیعی از ایرانیان متوجه چنین تناقضاتی نشده اند و تصور می کنند مساله حجاب واقعا به دلیل تلاش نظام جمهوری اسلامی برای تحمیل ارزش ها و روایت خاص خود از اسلام بر تمام اقشار جامعه است. در صورتی که به وضوح اینطور نیست. چون اگر بود شاهد این تناقضات نمی بودیم.
مساله کوچکترین ارتباطی نه به اسلام و نه به هیچ «ارزش» های دیگری ندارد. اصل داستان جای دیگری است.
در ساختار سیاسی ایران امروز تنها یک ارزش وجود دارد که همه اقشار و گروه های سیاسی متعصبانه بر آن پافشاری می کنند. آن ارزش هم چیزی نیست جز لزوم و اهمیت توزیع رانت!!
عده ای باید به اسم «معیشت مردم» رانت ارز ترجیحی بگیرند. عده باید به اسم «حمایت از تولید» رانت انحصار بازار خودرو را بگیرند. عده ای باید به اسم «ترویج فرهنگ اسلامی» رانت بودجه های فرهنگی را بگیرند. عده ای باید به اسم «مقابله با شبهات» رانت فعالیت رسانه ای بگیرند. و قس علیهذا...
وقتی کشور در برابر یک تهدید بزرگ امنیتی قرار گرفته و برای جنگ و نبرد با دشمن آرایش رزمی می گیرد، خود به خود همه منافعی که در تضاد با منافع ملی باشند تحت الشعاع قرار گرفته و از عرصه سیاسی حذف می شوند. در چنین شرایطی کشور به سمت وحدت ملی، تمرکز قدرت، و سر و سامان گرفتن امور در همه عرصه ها حرکت می کند.
چنین وضعیتی به هیچ وجه مورد پسند رانت خواران محترم نیست!
ساختار رانت جو و رانت طلب ایران ذاتا تمرکز گریز است. و به طریق اولی سامان گریز.
بنابراین تعجبی ندارد اگر دقیقا در شرایطی که کشور به سمت انسجام و اتحاد ملی می رود، تحرکات و فشارهای سیاسی در درون نظام به سمتی حرکت می کنند که اقدامات تفرقه افکن و اختلاف برانگیز در دستور کار قرار گیرد.
جامعه ایران باید واگرا باقی بماند تا رانت ها کما فی السابق منتفع بمانند. شکاف های اجتماعی باید فعال باقی بمانند تا در موقع مقتضی بشود از آنها به عنوان چماقی بر سر هر احد الناسی که جرات کند علیه منافع رانتی اقدامی کند استفاده شود.
کسانی که تصور می کردند اغتشاشات پاییز 1401 نتیجه «اعتراض مردم» در برابر «حکومت» بوده، این را نمی دانند که همان کسانی که اغتشاشات پاییز 1401 را ظاهرا با هدف «اعتراض به گشت ارشاد و حجاب اجباری» سازماندهی کردند، امروز هم همانها از اهرم های فشار خود برای احیای گشت ارشاد و جلوگیری از اتحاد و انسجام ملی استفاده می کنند.
کسانی که کف خیابان علیه حجاب اجباری و گشت ارشاد هزینه می دهند، تا ابد باید هزینه بدهند، چون عده ای از هزینه دادن اینها سواری می گیرند تا منافع رانتی خود را ضمانت نمایند.
چیزی که در ایران مشاهده می کنیم دوگانه «مردم» در برابر «حکومت» نیست.
چیزی که در ایران می بینیم دوگانه «اسلام گرا» در برابر «سکولار» هم نیست.
چیزی که در ایران می بینیم دوگانه «غربگرا» در برابر «ملی گرا» یا «شرق گرا» یا هر گَرای دیگری هم نیست.
آنچه در ایران وجود دارد یک چیدمان فرهنگی و اجتماعی است که با هدف جلوگیری از انسجام ملی، و نتیجتا جلوگیری از تمرکز قدرت طراحی شده و با قدرت از این چیدمان صیانت می شود.
منافع رانتی هم درون همین نظام هستند و هم درون همین مردم. پس دوگانه ای در کار نیست.
تا رانت هست تضاد هم باید باشد. اگر تضاد نباشد، کشور سر و سامان گرفته و در کشوری که سر و سامان داشته باشد نه هیچ سیاستگذاری آنقدر احمق است که صدها میلیارد دلار برای واردات مرغ هزینه کند، و نه کارمندی که بهره وری کارش نزدیک به صفر است می تواند سی سال پشت میز بنشیند و حقوق مفت بگیرد، و نه خودروی اسقاطی را می شود به قیمت لوکس ترین خودروهای جهان فروخت!
ملت شریف و فهیم ایران، عجالتا باز سرتان گرم دعوای حجاب باشد. عده ای علیه و عده له آن سینه چاک کنید و جامه بدرانید و حلق بشکافید و جیغ بکشید و خودزنی و خودسوزی کنید. تا شما هستید، رانت هم هست.
کوروش، آسوده بخواب که رانت ما برقرار است!
ما تا آخرین قطره خون برای انتفاع رانت خواران مبارزه می کنیم!
هر کجا تخمی بکاری رانت بروید عاقبت
بر نروید هیچ از شه دانه ای احسان چرا ؟
هر کجا بی رانت بوَد آن جا امید گنج هست
رانت ما را می نجویی در دلِ ویران چرا ؟