دولت پزشکیان در شرایطی روی کار آمد که کشور با یک اَبَر مساله بسیار جدی روبرو است.
مهمترین چالش کشور و لذا مهمترین ماموریت دولت پزشکیان، نابودی اسرائیل یا حتی مذاکره با آمریکا نیست!
ایران و نظام جمهوری اسلامی و ایرانیان با تهدیدی موجودیتی و بسیار جدی تر مواجهند که آثار سوء آن می تواند بلایی بدتر از سوریه بر سر ایران بیاورد.
فوری ترین و اساسی ترین مشکل ایران، و لذا مهمترین و اساسی ترین مساله دولت پزشکیان، یافتن راهی برای حل مشکل ناترازی ها است.
ناترازی در کلیه ارکان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور دیده می شود. لیکن آنچه اکنون به یک تهدید موجودیتی تبدیل گردیده، همان ناترازی حامل انرژی است. و این ناترازی شامل ناترازی عرضه و تقاضای بنزین و گازوئیل، ناترازی عرضه و تقاضای برق، و ناترازی عرضه و تقاضای گاز است.
طلایه های وخامت این ناترازی را هم اکنون به صورت قطع منظم برق مشاهده می کنیم. این دو ساعت روزانه قطع منظم برق در صورت تداوم وضع موجود به تدریج به قطع نامنظم هشت تا دوازده ساعت تبدیل خواهد شد.
از سوی دیگر از سال آینده افت فشار میادین گازی موجب تشدید روز افزون ناترازی گاز خواهد شد. این ناترازی گاز چندین اثر سوء در پی خواهد داشت:
1- افزایش قطع برق
2- قطع منظم و نامنظم گاز خانگی
3- قطع گاز صنایع که معنای کاهش درآمدهای ارزی است
علاوه بر اینها مصرف بنزین کشور به دلیل عدم رشد بهره وری و افزایش قاچاق ناشی از توزیع بنزین مفت و مجانی و رانتی، موجب ناترازی مصرف بنزین شده و از سال گذشته میلیاردها دلار هزینه برای واردات بنزین روی دست دولت گذاشته است. این رقم در صورت تداوم وضع موجود به جایی خواهد رسید که یا بنزین در پمپ بنزین ها پیدا نشود و کشور دچار قحطی بنزین شود (آن هم در حالی که بیش از نیاز واقعی بنزین تولید می کنیم!!)، یا کسری بودجه بسیار شدید ناشی از نیاز به واردات موجب ابر تورم به میزان ده ها برابر تورم 40 درصدی کنونی شود.
بنابراین هیچ مساله و مشکلی برای دولت پزشکیان مهمتر از حل مساله ناترازی ها نیست.
اما این ناترازی ها به دلیل توزیع رانت ایجاد شده. و حذف رانت قطعا هزینه های سیاسی گزافی در پی خواهد داشت.
اساسا رانت به عنوان مُسَکن و برای مخفی کردن درد در اقتصاد تزریق می شود. اما تداوم تزریق رانت موجب بروز اعتیاد به رانت در اقتصاد سیاسی کشور شده و توقف آن درد شدیدی خواهد داشت که شباهت زیادی به درد ناشی از روزهای اول ترک اعتیاد دارد.
از هم اکنون بوقچی های رسانه ای نماینده رانتیون شبانه روز مشغول کارند تا پزشکیان را تحت فشار قرار دهند و جلوی حذف رانت ها را بگیرند. این تلاش ها علی الخصوص به صورت اعتراض به هر گونه اقدام در راستای به اصطلاح «گران کردن» بنزین و همچنین داد و شیون در خصوص جهش قیمت ارز انجام می شود.
پر واضح است که جریان رانت خواه تمام مساعی خود را جهت بازدارندگی از هر گونه حذف رانت به کار بسته.
لیکن حذف رانت هایی که موجب ناترازی مهلک شده اند چیزی نیست که به اختیار دولت پزشکیان باشد. بلکه کاری است که دولت جبراً و علیرغم همه فشارها ناچار به انجام آن است.
لذا طبیعی است که دولت برای گرفتن زهر و درد ناشی از شوک اقتصادی که بر اثر حذف رانت رخ خواهد داد، ناچار است از طریق دیگری برای خود دستاورد سازی نماید تا در مقابل هزینه سیاسی که ناچاراً پرداخت می کند بتواند کمی امتیاز سیاسی هم بگیرد.
و دقیقا اینجاست که نقش لایحه حجاب و عفاف مشخص می گردد!
مدتی قبل اشاره کردیم که از شواهد پیداست قانون حجاب و عفاف از آن دسته قوانینی است که اساسا و از ابتدا اصلا قرار نیست اجرا شود.
این پیش بینی اکنون به واقعیت بدل شده.
پس از حوادث سال ۱۴۰۱ قوه قضائیه لایحهای با عنوان "حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب" تهیه کرد. این لایحه به دولت سید ابراهیم رئیسی رفت و با قید دو فوریت به مجلس شورای اسلامی ارسال شد.
نمایندگان مجلس در شهریور ۱۴۰۲ با اجرای آزمایشی سه ساله این لایحه موافقت کردند. این لایحه با ۱۵۲ رأی موافق، ۳۴ رأی مخالف و ۷ رأی ممتنع به تصویب رسید. این لایحه چندین بار بین مجلس و شورای نگهبان در رفت و آمد بود تا این که در آبان ۱۴۰۳ تأیید نهایی شد، ابلاغ و اجرا: قانون در ۲۳ آذر ۱۴۰۳ به رئیسجمهور ابلاغ و برای اجرای آزمایشی سه ساله تنظیم شد، اما شورای عالی امنیت ملی در بیست وچهارم آذر با ورود مستقیم به ماجرا اجرای این قانون را تا زمان نامعین به تعویق انداخت.
عجیب ترین بندهای قانون عفاف و حجاب؛ از فرستادن کودکانی که حجاب را مسخره کنند به کانون اصلاح و تربیت تا مسئولیت وزارت اقتصاد در مبارزه با بدحجابی! - تابناک | TABNAK
یعنی اجرای قانون دقیقا فردای ابلاغ، با مصوبه شورای عالی امنیت ملی متوقف گردید.
یعنی همه آنهایی که تلاش می کردند با تدوین و ابلاغ این قانون، فضای دو قطبی در کشور را تشدید کرده و از این طریق هزینه های سیاسی جدیدی برای دولت بتراشند و نهایتا مانند پاییز 1401 از همان طریق باج های هنگفتی از جنس ارز ترجیحی و انحصار بازار خودرو و رانت انرژی مفت و مجانی دریافت کنند، همه این عزیزان رانت خوار و رانت خواه و رانت دوست و رانت سالار کلهم اجمعین سر کار بودند و نهایتا تنها موفق شدند به پروژه دستاورد سازی دولت پزشکیان کمک کنند!
شورای عالی امنیت ملی یعنی دقیقا چه کسانی؟
طبق اصل ۱۷۶ قانون اساسی اعضای شورای عالی امنیت ملی عبارتند از:
- رؤسای قوای سهگانه
- رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح
- مسئول امور برنامه و بودجه
- دو نماینده به انتخاب مقام رهبری
- وزیر امور خارجه، وزیر کشور، وزیر اطلاعات
- حسب مورد وزیر مربوط و عالیترین مقام ارتش و سپاه
یعنی مصوبه شورای عالی امنیت ملی تنها مصوبه دولت یا رئیس جمهور نیست. بلکه مهر تایید و تصویب کل ارکان نظام جمهوری اسلامی پای آن خورده است.
یعنی طرفداران قانون حجاب و عفاف در تقابل مستقیم با نظام جمهوری اسلامی قرار دارند.
این تقابل البته و هزاران البته به این دلیل نیست که ارکان نظام جمهوری اسلامی «با اصل حکم حجاب مخالفند»!!
دلیل اصلی این تقابل دقیقا آنجاست که طراحان قانون حجاب و عفاف سعی داشتند با تکرار فرمول موفقیت آمیز پاییز 1401 و تحمیل هزینه به نظام جمهوری اسلامی، باج و رانت خود را از حلقوم نظام و کشور و ملت بیرون بکشند! و البته ارکان نظام با یک رکب تمیز، بدلی به فن این مفت خورهای سیاسی و اقتصادی زد که هر آنچه رشته بودند پنبه شد!
یعنی پروژه ای که قرار بود برای ایجاد هزینه سیاسی و تضمین رانت استفاده شود، خود به دستاوردی برای دولتی تبدیل شد که قصد دارد رانت ها را حذف نماید.
و البته قضیه فیلترینگ هم دقیقا ماهیت مشابهی دارد. دستاورد دیگر دولت پزشکیان که به آن فخر خواهد فروخت حذف فیلترینگ اینترنت است. و این اتفاق طوری برنامه ریزی خواهد شد که با اقدامات در راستای حذف رانت و شوک اقتصادی ناشی از آن همزمان شود تا زهر آن را بگیرد.
در عرصه منطقه ای و بین المللی هم جریان رانت خواه علاقه ای به حرکت به سمت توافق با آمریکا و غرب ندارد. چون «تحریم های ظالمانه» موثر ترین و بهترین بهانه و ابزار برای کسب رانت بوده و هست.
این در حالی است که دولت پزشکیان همسو با بقیه ارکان نظام جمهوری اسلامی خود را برای شکل گیری توافقی فراگیر با آمریکا آماده می نماید.
به نظر می رسد ایران داوطلبانه در حال کاهش نفوذ منطقه ای خود و بازگشتن به جایگاه ژئوپلیتیک مورد تایید آمریکا و غرب است. هر چند این مسیر دارای پیچیدگی های بسیاری است که کار را مشکل می نماید، لیکن واضح است که هدفگذاری نظام به این سمت و سو است.
و اینجا هم جریان رانتی تمام تلاش خود را جهت ایجاد هزینه سیاسی برای دولت و فرماندهان نظامی و رهبری و به طور کلی همه ارکان نظام به کار بسته.
اینجا هم می بینیم جریان ارزشی و برانداز هر دو یک مطلب می گویند. هر دو ادعا می کنند سقوط سوریه مقدمه سقوط تهران است! هر دو ادعا می کنند اسرائیل در جنگ با حزب الله پیروز شده! هر دو ادعا می کنند جمهوری اسلامی به پایان کار رسیده!
همین ادعاها را در پاییز 1401 هم می کردند. فقط آن زمان ابتکار عمل دست رانتیون بود و توانستند از دولت بسیار ضعیف مرحوم مسقوط رئیسی (شهید خدمت!) باج بگیرند. ولی امروز ابتکار عمل دست آنها نیست و آب در هاون می کوبند.
دعوای اصلی ایرانیان نه در غزه است و نه لبنان و نه سوریه و نه یمن و نه افغانستان و نه جای دیگر. دعوای اصلی نه حجاب است و نه فیلترینگ. دعوای اصلی همان دعوای رانت است. هر موضوعی غیر از رانت فقط و فقط پوشش و بهانه است و لاغیر.