حسین راغفر در یادداشتی با تیتر «کابوس گرانی بنزین» در روزنامه تعادل، پیشبینی کرد که بنزین گران خواهد شد و نوشت: بر اساس یک قانون نانوشته در اقتصاد ایران هر زمان که مسئولان ایرانی با شدت، موضوعی را تکذیب کرده و قاطعانه اجرای آن را رد میکنند، باید منتظر اجرای آن باشیم. از این دست تکذیبیهها سالهاست صورت میگیرد و به همان سرعت هم فراموش شده و اصل اخبار تکذیب شده، عینیت پیدا میکنند. موضوع گرانی قیمت بنزین، بازگشت ارز ترجیحی به اتمسفر اقتصادی ایران و... ازجمله این موارد و موضوعات هستند. موضوع افزایش قیمت بنزین یکی از سوژههایی است که این روزها مباحث فراوانی را در فضای عمومی و رسانهای کشور ایجاد کرده. مطابق معمول هم افراد نزدیک به دولت و مدیران اقتصادی با این استدلال از افزایش قیمت حاملهای انرژی دفاع میکنند که باعث بهبود شاخصهای اقتصادی و واقعی شدن اعداد و ارقام اقتصادی میشود. این نوع استدلالها سالهاست که توسط مدیران ایرانی تکرار میشود؛ اما نه تنها منجر به بهبود شاخصهای اقتصادی نشده، بلکه معیشت مردم را نیز با آسیبهای فراوانی مواجه ساخته است. این استدلالها، استدلالهای نخنما شده و پوسیده است که بارها و بارها ظرف 35 سال گذشته مطرح شده است. درواقع این عبارات توجیهاتی برای افزایش قیمت حاملهای انرژی است. قطعا این بار مساله افزایش قیمت حاملهای انرژی بحرانهای جدی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به دنبال خواهد داشت و به بهانهای برای بروز ناآرامیهای بعدی بدل میشود. تاثیر گرانی بنزین و سایر حاملهای انرژی در افزایش هزینههای زندگی مردم نمایان میشود. این نوع تصمیمات دقیقا مخالف شعار سال است که مهار تورم را مدنظر قرار داده است. عجیب اینجاست که دولت دقیقا در نقطه مخالف شعار سال عمل میکند. گرانی بنزین به معنای افزایش تورم، گرانی بیشتر و افزایش قیمت کالا و خدمات است. بدون تردید هزینه زندگی مردم در اثر این تصمیم بالا میرود و مصایب بیشتری متوجه آنها میشود.
خلاصه فرمایشات جناب حسین راغفر این است که «گران» کردن بنزین و «گران» کردن حامل های انرژی موجب افزایش تورم، گرانی بیشتر و افزایش قیمت کالا و خدمات می شود و نتیجتا «معیشت مردم» به خطر می افتد.
اولا، وقتی صحبت از «گران» کردن بنزین می شود معنایش این است که در حال حاضر قیمت بنزین کاملا واقعی و طبیعی است و به هیچ وجه اینطور نیست که مثلا همین بنزین را آنطرف مرز ایران با 10 تا 20 برابر قیمت خریداری کنند!
ثانیا، جناب راغفر و همفکران ایشان معتقدند میلیاردها دلاری که برای واردات بنزین از خارج و توزیع مفت و مجانی آن در داخل جهت تسهیل عملکرد الگوهای مصرفی غیر بهینه و مهمتر از آن، جهت رفاه حال و حفظ کسب و کار قاچاقچیان شرافتمند ایرانی هزینه می شود، قطعا هیچ استفاده و کاربرد اقتصادی عقلانی تری نمی تواند داشته باشد. نه سرمایه گذاری برای ساخت پالایشگاه های جدید، نه ساخت و احداث زیرساخت های حمل و نقل، نه حتی پرداخت یارانه نقدی مستقیم به دهک هایی از جمعیت که تمام این ولخرجی ها به اسم آنها نوشته می شود، ولی در عمل چندان بهره ای از آن نمی برند.
البته آقای راغفر این مطالب را از روی دلسوزی می زنند! شاهدش این که به «بروز نا آرامی های بعدی» ارجاع داده اند.
توضیح اینکه قیمت بنزین اولین بار در زمان دولت احمدی نژاد یک جهش قابل توجه داشت که به دلیل مدیریت درست و اصولی، نه تنها هیچ «نا آرامی ها» و تنش اجتماعی و سیاسی در پی نداشت، بلکه در بعد اقتصادی هم موجب کاهش چشمگیر ضریب جینی و کاهش شکاف طبقاتی گردید. همه اینها ثابت می کند که آن دست فرمان و سیاست اگر ادامه پیدا می کرد وضعیت کشور امروز به مراتب بهتر از وضع فعلی می بود.
بار دوم اما در زمان دولت روحانی بود که قیمت بنزین «بالمرّه» و بدون اینکه خود رئیس جمهور وقت هم فرصت مطلع شدن از آن را داشته باشد (!) دو برابر شد. این بار برعکس بار قبلی شورش های آبان 98 را شاهد بودیم که البته الان مسجل شده جریان سیاسی حاکم بر کشور در آن زمان تعمداً این شورش را سازماندهی کرده بود.
کاش یک نفر از جناب راغفر که اینقدر نگران «معیشت مردم» هستند سوال می کرد: چرا بنزین؟ چرا یارانه روی حامل های انرژی؟ از کجا به این نتیجه رسیدید که اساسی ترین قسمت از هزینه «معیشت مردم» بنزین و حامل های انرژی است؟!
این را همه، چه اقتصاددان و چه بی سواد، می دانند که مهمترین قلم در سبد مصرفی خانوار که بیشترین سهم از درآمد هر خانواده را به خود اختصاص می دهد مسکن است و نه بنزین یا قبض برق یا اقلام خوراکی و غیره.
یعنی اگر مشکل مسکن برای یک خانواده حل شده و هزینه آن از سبد هزینه خانواد حذف گردد، تاثیری که روی کیفیت زندگی و به اصطلاح «سفره مردم» خواهد داشت اصلا قابل مقایسه با چندر غاز یارانه ای که بابت بنزین و نان و برق دریافت می کنند نخواهد بود.
در حال حاضر میلیاردها دلار تنها برای واردات بنزین از خارج هزینه می شود. اگر یارانه ای که در توزیع بنزین تولید داخل از سوی دولت پرداخت می شود را هم اضافه کنیم مبلغی بسیار بیشتر حاصل خواهد شد.
فرض کنیم هزینه ساخت یک واحد مسکونی بطور متوسط 50 هزار دلار باشد. فرض کنیم قرار باشد نیمی از این هزینه به صورت تسهیلات از طرف دولت به این مردمی که همه نگرانشان هستند پرداخت شود. یعنی با هر یک میلیارد دلار می شود برای ساخت 40 هزار واحد مسکونی جدید تسهیلات فراهم کرد.
به این ترتیب برای ساخت یک میلیون واحد مسکونی که دولت وعده اش را داده، 25 میلیارد دلار مورد نیاز است. تنها میزان هزینه فعلی برای واردات بنزین از خارج، تقریبا یک سوم این مبلغ است و اگر یارانه بنزین تولید داخل را هم در نظر بگیریم به مراتب بیشتر از این مبلغ است. یعنی تنها از محل افزایش نسبی قیمت بنزین (نه حتی معادل قیمت آزاد و جهانی) می توان مشکل کمبود مسکن در کشور را حل نمود.
دومین کالای اساسی در سبد خانوار کدام است؟
باز هر بی سوادی این را می داند که دومین کالای اساسی خودرو است. در حال حاضر واردات خودرو در کشور ممنوع است. اما تنها با یک میلیارد دلار در سال می توان 100 هزار خودروی جدید و با تکنولوژی و بهره وری روز و مصرف پایین وارد کرد. اگر مصرف خودرویی نصف مصرف خودروهای فعلی موجود در کشور باشد، همین یک قلم مجوز افزایش قیمت بنزین به دو برابر را توجیه می کند. وانگهی، شکسته شدن بازار انحصاری فعلی خودرو در کشور به معنی کاهش قیمت خودرو و نتیجتا کاهش چشمگیر هزینه های خانوار خواهد بود که می شود همان جلوگیری از «کوچک شدن سفره مردم»!
نگران تولید ملی و حفاظت از صنعت خودروسازی داخلی هستیم؟ بسیار عالی! چرا باید با عرضه بنزین مفت و مجانی، خودروسازان داخلی را به پایین نگه داشتن بهره وری انرژی در خودروهای تولید داخل هدایت کنیم؟ چرا یارانه بنزین را مصروف حمایت از مبتکرین و سازندگان خوش فکری داخلی نمی کنیم تا با شکل گیری رقابت در بازار داخلی، انحصار فعلی شکسته شده و صنعت لخت و بی تحرک خودروسازی داخلی تکانی بخورد؟
از سال 97 بیش از 100 میلیارد دلار منابع ملی برای «کالاهای اساسی» هزینه شد و نتیجه اش هم تورم بالای 50 درصدی بود. در سال 1401 که منابع ارزی ته کشید، بالاخره تخصیص ارز 4200 تومانی (تقریبا) متوقف شد. یک عده ای فریادشان به هوا بلند شد که آآآآی مسیحای جوانمرد من ای پیر پیرهن چرکین! روغن نباتی از لیتری 60 هزار تومان رسید به 200 هزار تومان!!
ما هم دیدیم حالا که همه روشنفکران و اندیشمندان و متخصصین و مسئولین و منتقدین و غیره و ذلک، نگران «سفره مردم» و گرانی «کالاهای اساسی» هستند، برای عقب نماندن از بقیه فکری بکنیم و طرحی «انقلابی» ارائه دهیم تا «معیشت مردم» را ارتقا دهیم!
برخی اقلام بسیار اساسی که قطعا باید از ارز ترجیحی و یارانه های دولتی برخوردار شوند به شرح زیر است:
1- تخمه آفتابگردان: تخمه شکستن از قدیم الایام جزو عادات روزمره مردم شریف و فهیم ایران بوده. از هنگام تماشای مسابقات ورزشی گرفته تا تماشای فیلم های سینمایی و سریال های شبکه خانگی، همیشه تخمه آفتابگردان پای ثابت سبد خانوار ایرانی بوده وقطعا جزو کالاهای اساسی محسوب می شود. البته تخمه ژاپنی هم طرفداران خود را دارد، اما اگر مانع گران شدن تخمه آفتابگردان بشویم خود به خود تخمه ژاپنی هم ارزان باقی می ماند!
2- آدامس بادکنکی: گذشته از اینکه اغلب کودکان شیفته جویدن آدامس بادکنکی هستند و لحظات شاد و مفرحی را در کنار خانواده با جویدن آدامس تجربه می کنند، همچنین تحقیقات علمی ثابت کرده که جویدن آدامس موجب ترشح بزاق دهان شده و به این طریق از پوسیده شدن دندان ها هم جلوگیری می کند. لذا با قرار دادن آدامس بادکنکی در سبد کالاهای ضروری خانوار ایرانی، همچنین از هزینه های هنگفت درمان پوسیدگی دندان و بسیار بیماری های لثه ای هم جلوگیری می شود.
3- غذای سگ و گربه: حمایت از حیوانات یکی از مطالبات اصلی مردم بوده و همچنین تحقیقات علمی ثابت کرده است که همراهی حیوانات خانگی از بروز بسیاری بیماری های روحی و روانی جلوگیری می کند. علی الخصوص با توجه به اینکه نسل جدید علاقه ای به فرزند آوری ندارند، اهمیت و لزوم کاهش هزینه های نگهداری از حیوانات خانگی پررنگتر می گردد. به همین دلیل حتما باید غذای سگ و گربه در سبد کالاهای اساسی خانوار ایرانی قرار بگیرد.
4- ارز مسافرتی: بسیاری از مردم شریف ما معتقدند مسافرت خارجی از نان شب هم واجب تر است! هر چقدر هم که مشکلات داخلی وجود داشته باشد، حداقل یک مسافرت خارجی در سال می تواند در احیای روحیه مردم نقش بسیار موثری داشته باشد. علی الخصوص این روزها که بخشی از معیشت مردم از طریق وارد کردن لباس، گوشی موبایل، لوازم خانگی، یا دیگر کالاها از طریق همین مسافرت های خارجی تامین می شود. بنابراین اهمیت تخصیص ارز ترجیحی و یارانه به مسافرت خارجی را به هیچ وجه نباید دست کم گرفت!
5- عمل زیبایی بینی و تزریق بوتاکس: کافیست چند دقیقه در خیابان های تهران یا دیگر شهرستان ها قدم بزنیم تا متوجه شویم عمل جراحی پلاستیک دماغ (یا همان بینی) و تزریق بوتاکس زیر لب ها و گونه ها و دیگر قسمت های آشکار و نهان و نیمه آشکار بدن قطعا جزو اقلام بسیار اساسی در سبد خانوار ایرانی است. لذا باید حتما ارز ترجیحی جهت واردات تجهیزات مورد نیاز جهت این مهم تخصیص یابد.
6- خاویار مرغوب ایرانی: خاویار ایرانی یک ثروت ملی است و متعلق به همه مردم است! اگر چه قیمت جهانی آن بسیار گران است، اما دولت موظف است با پرداخت یارانه، این ثروت ملی را با قیمت بسیار ارزان و حتی مجانی در اختیار همه مردم بگذارد تا سفره هایشان رنگین شود...
7- سیگار مارلبورو: تدخین و دخانیات همیشه مورد توجه ایرانیان بوده. یک زمانی بیشتر آقایان سیگار می کشیدند، اما امروز از بالا تا پایین خیابان ولیعصر که حرکت کنیم تعداد خانم هایی که کنار جوب نشسته و مشغول دود کردن سیگار هستند بیشتر از آقایان شده. لذا قطعا باید سیگار و خصوصا سیگار مارلبورو که بیشتر مورد اقتبال خانم های محترم است در سبد کالاهای اساسی قرار گیرد (زن زندگی آزادی!). این سیاست اصلا چیز جدید و بدعت گونه ای هم نیست. چون در دهه 60 تجربه توزیع کوپن سیگار را داشتیم. همه هم راضی بودند. چرا تجربیات موفق گذشته را تکرار نکنیم؟! اصلا این سیاست ارز ترجیحی از اساس یکی از همان تجربیات موفقی است که از بس موفق بوده چهل سال است دست از آن بر نداشته ایم!
8- عرق سگی: شاعر می فرماید: امشو حالُم خیلی خرابه... عرق سگی واسم شرابه.... وقتی مردم ما اینقدر شریف و قانع هستند که با یک استکان عرق سگی به اندازه گران قیمت ترین برندهای شراب جهان حال می کنند، چرا باید این مردم را از چنین لذتی محروم کنیم؟! قطعا عرق سگی باید در سبد کالاهای اساسی قرار بگیرد.
9- ماست: این فراورده لبنی که سابقا به عنوان یک منبع غذایی سرشار از کلسیم استفاده می شد، اخیراً در زمینه امر به معروف هم کاربرد پیدا کرده. اگر چه ماست امروز در داخل کشور به میزان کافی تولید می شود، اما با تخصیص ارز ترجیحی می توانیم واردات آن را هم رونق بخشیده و از این طریق زحمت مردمی که بی جهت درگیر تولید ماست در داخل هستند را هم کمتر کنیم. صنایع لبنی داخلی می توانند به جای تولید ماست، ارز ترجیحی تحویل گرفته و در حوزه ملک سرمایه گذاری کنند تا مشکل مسکن هم حل شود!
10- تسهیلات برای مهاجرت به خارج: الان دیگه همه مردم فقط می خوان برن! دولت اگه راست میگه واقعا مردمیه باید تسهیلات بده که جوونها بتونن برن اونور که یه آینده ای داشته باشن... لذا تسهیلات مهاجرت هم یکی از اقلام بسیار بسیار اساسی در سبد خانوار ایرانی است.
پیشنهاد می شود کل منابع ارزی کشور، از جمله کل مبالغ موجود در صندوق توسعه ملی، به کالاهای اساسی که در بالا شرح داده شد اختصاص داده شود. خدمت به مردم مهمترین وظیفه دولت و نظام است! مردم ولی نعمت دولت هستند... رئیس جمهور و همه مسئولین باید خادم مردم باشن... اگه مردم راضی باشن خدا هم راضی میشه...
والسلام.