ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعیعلوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۷ دقیقه·۱ روز پیش

استعفای پزشکیان و انتخاباتی دیگر

مسعود پزشکیان ضعیف ترین رئیس جمهور در تاریخ ایران است. تنها دلیل پیروزی پزشکیان در انتخابات، قرار گرفتن وی در مقابل سعید جلیلی بود که موجب شد تعداد قابل توجهی آرای سلبی نصیب وی گردد. و نهایتا پزشکیان با برتری ضعیف و نزدیک به جلیلی، و با مشارکت عمومی کمتر از 50% واجدین شرایط، پیروز انتخابات شد.

اگر چه به عنوان چهره ای اصلاح طلب شناخته شده است، لیکن از همان ابتدا حمایت اصلاح طلبان از پزشکیان بسیار شکننده و توام با بی میلی بود، و حتی بخشی از اصلاح طلبان هرگز با او همراه نشدند.

این ضعف سیاسی پزشکیان بر اثر اقدامات موثر مافیای کاسبان تحریم بود که موفق شده بودند با سازماندهی «انقلاب زن زندگی آزادی» از یک سو میزان مشارکت در انتخابات ها را پایین آورده و از سوی دیگر میان اصلاح طلبان شکاف بیاندازند.

جالب اینجاست که هسته سخت نظام دقیقا از همین ضعف سیاسی به نفع خود و به ضرر مافیای کاسبان تحریم بهره برداری نمود، و به عبارتی به فنون رقیب بدل زد!

به این ترتیب که انتخاب پزشکیان به عنوان یک رئیس جمهور ضعیف و در عین حال منتسب به جریان اصلاح طلبی، این امکان را فراهم می کرد که هسته سخت نظام بتواند برنامه های خود را همانطور که «مصلحت» می داند پیش ببرد، اما مسئولیت اقدامات به اسم رئیس جمهور و جریان سیاسی اصلاح طلب نوشته شود.

به عنوان مثال، اقدامی جنجالی مانند توقف اجرای قانون عفاف و حجاب، مستقیما با تصمیم شورای عالی امنیت ملی انجام شد که مهمترین مهره های هسته سخت نظام را شامل می شود. لیکن از آنجا که رئیس جمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی هم هست، این اقدام به اسم رئیس جمهور و اصلاح طلبان نوشته شد.

توقف اجرای قانون عفاف و حجاب یک اقدام سیاسی پر هزینه و با تبعات بسیار مهمی بود:

اولا، یک گسست واضح از رویکردهای رسمی نظام جمهوری اسلامی در حوزه فرهنگی و اجتماعی از ابتدای انقلاب تا امروز بود.

ثانیا، در جهت پایین کشیدن مجلس از راس امور و تمرکز قدرت در هسته سخت نظام و حرکت به سمت اقتدارگرایی واقعی بود.

ثالثا، نمایش انعطاف پذیری در ساختارهای نهادی نظام جمهوری اسلامی و امکانپذیر بودن مانورهای غیر منتظره بود و ثابت کرد این ساختارها توانایی تبدیل تهدیدات به فرصت ها را هم دارند.

مثال شاخص دیگر در خصوص مذاکرات غیر مستقیم با آمریکا است. در حالی که رهبری و هسته سخت نظام وانمود می کرد با مذاکره با آمریکا مخالف است، همزمان مذاکرات غیر مستقیم از طریق دولت پزشکیان صورت می گرفت. یعنی مثلا یک تضاد و دوگانگی میان رهبری و رئیس جمهور نمایش داده می شد، در حالی که چنین تضادی وجود نداشت و در واقع رهبری و هسته سخت نظام می خواستند بدون هر گونه هزینه سیاسی و تبلیغاتی و بدون هر گونه مسئولیتی در خصوص نتیجه مذاکرات وارد چنین مذاکراتی شوند.

اما هزینه این مذاکرات فراتر از تصور بود و نهایتا همان مافیای کاسبان تحریم بودند که در مذاکرات پشت پرده موفق شدند حمایت آمریکا را جلب نمایند. و در نتیجه هسته سخت نظام را قتل عام کردند.

نتیجتا پزشکیان ازحیز انتفاع ساقط شد!

رئیس جمهور ضعیفی که بهترین کارکرد را برای اجرای منویات هسته سخت نظام داشت، با منهدم شدن هسته سخت نظام تبدیل به یک مترسک بی جان و بی روح شده است.

در شرایط جدید که رهبری به شدت ضعیف شده است، وجود یک رئیس جمهور ضعیف دیگر مطلوب نیست. اکنون کشور و رهبری نیازمند یک رئیس جمهور قوی و برخوردار از اجماع نیروهای سیاسی هستند تا بتواند ضعف رهبری را پوشش داده و کشور را از گرداب بحران های دست سازی که این جریان های سیاسی ساخته اند رها سازد.

بنابراین، می تواند حدس زد که پزشکیان به زودی استعفا خواهد داد.

اگر هم تا امروز استعفا نداده، به این دلیل است که ابتدا مسائل دیگری در پشت پرده باید تعیین تکلیف شوند تا زمینه برای استعفای رئیس جمهور فراهم شود. مسائلی از قبیل تعیین شخص مورد اجماع برای جانشینی پزشکیان، و احتمالا حتی ترکیب جدیدی برای شورای نگهبان و قوه قضائیه و موارد دیگر.

لذا سه سناریو قابل تصور است:

سناریوی اول (بازگشت به دهه 60):

1- عدم تمکین اصلاح طلبان بر مطالبات و خواسته های مافیای کاسب تحریم، و لذا عدم شکل گیری اجماع

2- رد صلاحیت علی لاریجانی توسط شورای نگهبان

3- انتخاب سعید جلیلی

4- دور دوم انقلاب زن زندگی آزادی

5- این بار (بر خلاف بار قبلی) سرکوب گسترده و فضای امنیتی و حذف کامل جریان سیاسی اصلاح طلب (نولیبرال) و انحصاری شدن فضای سیاسی در اختیار سوپر انقلابیون

6- اهمیت ندادن آمریکا به سرکوب در ایران

7- عادی سازی روابط ایران و آمریکا و لغو تحریم ها

سناریوی دوم:

1- تمکین اصلاح طلبان بر مطالبات و خواسته های مافیای کاسب تحریم، و لذا شکل گیری اجماع

2- تایید صلاحیت علی لاریجانی

3- قرار گرفتن علی لاریجانی در مقابل سعید جلیلی، و در نتیجه انتخاب لاریجانی با مشارکت و اختلاف آرای قاطع و بسیار بالا (شاید حتی قوی تر از روحانی و احمدی نژاد)

4- عادی سازی روابط ایران و آمریکا و لغو تحریم ها

سناریوی سوم (بازگشت به دهه 50):

1- تسلیم کامل و بی قید و شرط رهبری در مقابل ترامپ و عادی سازی روابط با آمریکا و لغو تحریم ها

2- استفاده از ظرفیت ارتش و حمایت آمریکا برای مهار سپاه

3- در این سناریو نیازی به استعفای پزشکیان نیست و می تواند تا پایان دوره چهار ساله به کار خود ادامه دهد

احتمال سناریوی سوم نزدیک به صفر است.

و با توجه به اعتراف های اجباری که در رسانه ها در قالب «مصاحبه» یا «مستند» از چهره های سیاسی گرفته می شود، به نظر می رسد سناریوی دوم محتمل تر از سناریوی اول باشد.

به عنوان مثال، نگاهی به مصاحبه اخیر مصطفی پور محمدی با سنرژی که با عنوان «جنجالی ترین مصاحبه پورمحمدی پس از انتخابات» تبلیغ می شد، نشان می دهد هیچ چیز جنجالی در سخنان او نیست. این دقیقا نکته جنجالی در مورد این مصاحبه است!

پور محمدی که پس از سقوط رئیسی احساس کرده بود مافیای کاسبان تحریم بازی را باخته و هسته سخت نظام آماده اجرای یک چرخش بزرگ در کشور است، به جلو پریده و تلاش می کرد بخشی از این حرکت بزرگ باشد.

لیکن پس از کودتای 23 خرداد و شکست سنگین هسته سخت نظام، پور محمدی روبروی دوربین نشسته و همان قصه ها و روایت مضحک و خنده دار در خصوص اشراف اطلاعاتی و حملات دقیق دشمن را تکرار می کند. یعنی دقیقا به سبک اعتراف های اجباری که در دوران های گذشته گرفته می شد و یک روایت دروغ را از زبان کسی که ظاهرا باید آن را به چالش می کشید بیرون می کشیدند، اینجا هم دقیقا همین ساز و کار استفاده شده و با تکرار آن روایت دروغ، پور محمدی نشان می دهد تسلیم شده و نسبت به فاتحان «جنگ 12 روزه» تمکین می کند.

به عبارت دیگر، پور محمدی شرط بندی را باخته و علیرضا زاکانی برده است!

این شواهد و همچنین اعتراف های اجباری سایر چهره های اصلاح طلب و نزدیک به رهبری، نشان می دهد احتمال سناریوی دوم بیشتر است.

تنها کسی که در جلسه اعتراف گیری اجباری کمی چالشی صحبت کرد، علی شمخانی بود که بلافاصله پس از آن کشتی هایش در دریا منفجر شدند و پس از آن هم سر و صدای دیگری از او شنیده نشد، بجز یک اظهار نظر که «همه ما سوار بر یک کشتی هستیم» و از این صحبت هم بوی تسلیم و تمکین به مشام می رسید.

این احتمال هم هست که یکی دیگر از مواردی که پیش از استعفای پزشکیان باید تعیین تکلیف شود، مساله جانشینی رهبری باشد. لذا رحلت زودهنگام آیت الله آل هاشم و آیت الله نعیم آبادی در کنار سقوط شهید آیت الله رئیسی که هر سه اعضای مجلس خبرگان بودند هم معنا پیدا می کند. جایگزین این سه نفر در انتخابات میان دوره ای مجلس خبرگان که در 11 اردیبهشت 1405 برگزار خواهد شد تعیین می شود.

لذا می توان حدس زد استعفای پزشکیان اواخر بهار و حداکثر تا پایان تابستان صورت پذیرد.

با توجه به اینکه معمولا بهار و فصل خرداد زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است، احتمالا استعفای پزشکیان اندکی پس از برگزاری انتخابات مجلس خبرگان خواهد بود.

از الان تا آن زمان، برنامه کشور عبارت است از:

  • تداوم رشد قیمت دلار

  • تورم و گرانی افسار گسیخته

  • ادامه برنامه اعتراف گیری اجباری از چهره ها و رجال سیاسی

  • احتمالا احیای قانون عفاف و حجاب در همین دوره پزشکیان

  • فاصله گرفتن اصلاح طلبان از دولت پزشکیان

  • استیضاح وزرای دولت پزشکیان

  • شکستن تمام کاسه و کوزه های عالم بر سر پزشکیان

  • مرگ بر پزشکیان

  • خاک تو سر پزشکیان

  • تف بر پزشکیان!

ببینید | حمله نماینده مجلس به رئیس جمهور: خشکسالی بخاطر گناهانی است که پزشکیان انجام داد و قانون حجاب را اجرا نکرد! - خبرآنلاین

استیضاحانتخابات
۱۳
۲۱
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید