ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۹ دقیقه·۵ ماه پیش

اسرائیل در موقعیت ارّه!

در تاریخ هفتم اکتبر سال گذشته، نیروی آزادی بخش حماس با اجرای یک عملیات گسترده و پیچیده از سد کلیه استحکامات محاصره نوار غزه عبور کرده و به شهرک های صهیونیست نشین نفوذ نموده و حماسه ای بزرگ آفرید.

دولت تندروی صهیونیست ها که با شعار افزایش اقتدار و امنیت اسرائیل روی کار آمده بود با دریافت چنین ضربه تحقیر کننده ای از ناحیه ضعیف ترین و کوچکترین دشمن اسرائیل به چنان حال رعشه و جنونی افتاد که دو گزینه بیشتر مقابل خود نمی دید:

1- گزینه اول این بود که به پس زدن نیروهای حماس به درون نوار غزه و تجدید و تشدید محاصره و چند حمله هوایی محدود مانند گذشته اکتفا کند. در اینصورت بدون شک دولت نتانیاهو سقوط کرده و نه تنها اختلافات درون رژیم صهیونیستی به نقطه اوج خود می رسید، بلکه هیمنه ظاهری و اقتدار رژیم هم به کلی از بین رفته و خسارت های عظیمی بر آن تحمیل می شد. منجمله از دست دادن بازارهای فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی و امنیتی و همچنین گسترش سایه نا امنی در سرزمین های اشغالی و دردسرهای ناشی از آن از قبیل فرار سرمایه و فرار جمعیت.

2- گزینه دوم عبارت بود از یک واکنش بسیار سخت و کوبنده که بتواند هیمنه و اقتدار از دست رفته بر اثر حمله حماس را جبران کند.

صهیونیست ها گزینه دوم را انتخاب کردند.



در راستای اجرای راهبرد دوم، کابینه جنگ رژیم صهیونیستی تصمیم به حمله گسترده و اشغال نوار غزه گرفته و دو هدف رسمی را برای عملیات نظامی خود تعریف نمود:

1- نابودی کامل حماس

2- آزادی تمامی گروگان های اسرائیلی

لیکن از شیوه عملکرد ماشین جنگی رژیم صهیونیستی به راحتی می توان متوجه شد که در کنار این دو هدف رسمی، دو هدف غیر رسمی هم در دستور کار بود:

1- نسل کشی فلسطینیان و پاکسازی قومی و نژادی نوار غزه. به این صورت که نهایتا همه ساکنان غزه یا تن به مهاجرت و خروج از سرزمین خود داده، یا در غیر اینصورت کشته شده باشند.

2- گسترش شهرک های صهیونیست نشین به درون نوار غزه و همچنین کرانه باختری.

در عمل اما رژیم صهیونیستی نه به اهداف رسمی خود نائل شد و نه اهداف غیر رسمی.

پس از ماه ها جنگ و تلفات گسترده ارتش صهیونیستی، نه تنها حماس نابود نشده، بلکه با همان قدرت روز اول به مقابله با نظامیان صهیونیست ادامه می دهد. و به غیر از گروگان هایی که حماس با صدها اسیر فلسطینی مبادله کرده، اسرائیل قادر به آزادسازی حتی یکی از گروگان های اسرائیلی در نتیجه عملیات نظامی خود در غزه نشده است.

از سوی دیگر عملیات نسل کشی فلسطینیان نه تنها موجب فرار فلسطینیان از غزه نشده، بلکه به فشارهای سنگین جهانی علیه رژیم صهیونیستی منجر گردیده. از جمله شکایت آفریقای جنوبی از رژیم به جرم نسل کشی و محکومیت رژیم در دادگاه های جهانی و سازمان ملل، تا جایی که مقامات اسرائیلی از لزوم تعطیلی سازمان ملل و همکاری مجامع بین المللی با تروریست ها صحبت کردند!!



شکست کامل راهبرد مشت آهنین صهیونیست ها در مقابل ضعیف ترین حریف کاملا واضح بود. لذا باید چاره ای اندیشیده می شد تا ورق برگردد.

اولین گزینه که مدتی مورد بحث بود حمله تمام عیار به لبنان با هدف نابودی حزب الله بود.

هدف از آغاز چنین جنگی، از یکسو جبران شکست در غزه و از سوی دیگر تصاعد تنش و وادار کردن آمریکا به حمایت بیشتر از اسرائیل بود.

اما مشکل اینجا بود که وقتی اسرائیل از پس نیروی ضعیف تری به اسم حماس، در جغرافیای بسیار کوچکتر و محدودتری به اسم غزه بر نیامده، چطور ممکن است از پس نیروی بسیار قدرتمندتری به اسم حزب الله و در جغرافیای وسیعتری به اسم لبنان بر بیاید؟!

مضافا اینکه آمریکاییها هم به چنین عملیاتی چراغ سبز نشان نمی دادند و اسرائیل را برای خودداری از ورود به چنین جنگ احمقانه ای تحت فشار قرار داده بودند.

اما گزینه دوم درگیری با ایران بود. اسرائیل به خوبی می دانست که منشاء تمام تهدیدات امنیتی از حماس گرفته تا حزب الله لبنان، به ایران مربوط می شود. لذا ممکن بود با هدف قرار دادن منشاء اصلی، تهدیدات کوچکتر هم بی اثر شوند.

اما مشکل اینجا بود که وقتی اسرائیل از پس نیروهای کوچکتری به اسم حماس و حزب الله لبنان بر نیامده، چطور می خواهد از پس قدرت بسیار بزرگتری به اسم ایران بر بیاید؟!

مضافا اینکه اینجا هم آمریکاییها به هیچ وجه برای درگیری مستقیم با ایران چراغ سبز نشان نمی دادند. درگیری با انصارالله یمن به اندازه کافی برای آمریکاییها هزینه ایجاد کرده بود و با وجود درگیری با روسیه در اوکراین و احتمال درگیری با چین در تایوان، کوچکترین تمایلی به درگیری با ایران نداشتند.

پس صورت مساله برای اسرائیل این بود که چطور می شود با ایران به گونه ای درگیر شد که آمریکاییها به نفع اسرائیل وارد جنگ با ایران شوند؟



واضح بود که اسرائیل اجازه حمله مستقیم به ایران را نداشت. پس باید طوری عمل می شد تا ایران به اسرائیل حمله کند تا آمریکاییها در عمل انجام شده قرار گیرند.

در چنین شرایطی بود که حمله به کنسولگری ایران در دمشق سوریه روی میز تصمیم گیران اسرائیلی قرار گرفت.

با انجام این عملیات دو حالت وجود داشت:

حالت اول اینکه مانند گذشته ایران هیچ واکنشی نشان ندهد. به نظر می رسد ارزیابی آمریکا و صهیونیست ها این بود که بازدارندگی اسرائیل و آمریکا در برابر ایران به حدی است که به احتمال بسیار زیاد همین حالت محقق خواهد شد. در اینصورت اسرائیل توانسته بود چند تن از فرماندهان اصلی و رده بالای ایرانی که مشغول سازماندهی حملات حماس و حزب الله لبنان و عراق و یمن علیه اسرائیل بودند را حذف نماید، بدون اینکه اسرائیل هیچ هزینه ای بدهد. ضمن اینکه در صورت عدم پاسخ ایران، راه برای حملات بعدی اسرائیل علیه نفرات ایرانی هم باز می شد.

و حالت دوم این بود که ایران در نوع واکنش و پاسخ خود دچار اشتباه محاسباتی شده و طوری پاسخ بدهد که بشود از آن به نفع اسرائیل و به ضرر ایران استفاده کرد. بهترین دستاورد در این حالت ورود مستقیم آمریکا به جنگ علیه ایران، و کمترین دستاورد هم افزایش فشار بر ایران به دلیل تصمیمات غلطی مانند حمله موشکی به پاکستان یا کشورهای دیگر می بود.

با چنین محاسبه ای از هزینه ها و فواید، اسرائیل اقدام به حمله به کنسولگری ایران در دمشق و هدف قرار دادن سرداران ایرانی نمود.

پس از آن ایران با این مشکل مواجه بود که هر تصمیمی می توانست عواقب و هزینه هایی برای ایران داشته باشد. اگر پاسخی داده نمی شد بازدارندگی ایران به شدت تضعیف شده و اگر پاسخ مشابه می داد بیش از آنکه اسرائیل ضرر کند ایران ضرر می کرد و اسرائیل منتفع می شد.

توپ در زمین ایران بود و اسرائیل تصور می کرد دست بالاتر را دارد.



عملیات وعده صادق و حمله پهپادی و موشکی گسترده به پایگاه های نظامی اسرائیل در جولان اشغالی و فلسطین اشغالی موجب شد تا ورق برگردد.

1- دو پایگاه نظامی بسیار حساس اسرائیل که با مجهزترین و پیشرفته ترین سیستم های پدافندی غربی محافظت می شدند، با حمایت اطلاعاتی و عملیاتی وسیع آمریکا و انگلیس، و با آماده باش کامل و خبر قبلی از زمان حمله ایران، در مقابل یک حمله محدود به تسلیحات قدیمی و متوسط ایرانی قرار گرفته و با این حال موشک های ایرانی به اهداف اصابت کردند. اسرائیل با همکاری آمریکا و انگلیس از حداکثر توان دفاعی خود استفاده کردند، ولی ایران از حداقل توان تهاجمی خود استفاده کرد.

2- برای اولین بار در طول تاریخ یک قدرت هسته ای مورد تهاجم مستقیم یک کشور غیر هسته ای قرار گرفت.

3- برای اولین بار پس از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل، یک کشور خارجی به اسرائیل حمله نمود.

4- برای اولین بار ایران مستقیما و از خاک خود به اسرائیل حمله کرد.

5- بزرگترین عملیات موشکی و پهپادی تاریخ نظامی جهان توسط ایران علیه اسرائیل اجرا شد.

6- عملیات ایران طوری طراحی شده بود که اولا مشروعیت قانونی داشته باشد. ثانیا علیرغم تحقیر تجهیزات دفاعی دشمن، کمترین خسارت را وارد کرده و راهی برای فرار دشمن و خودداری از پاسخ مجدد فراهم کرده باشد.

7- عملیات ایران طوری طراحی شده بود که علاوه بر تحقیر اسرائیل، موجب بازدارندگی در برابر آمریکا و سایر کشورهای منطقه هم بشود.

این عملیات باعث شد ورق کاملا برگردد. حالا توپ در زمین اسرائیل قرار گرفته و بلایی که قرار بود سر ایران بیاید سر خود اسرائیل آمد.

اگر اسرائیل واکنشی نشان ندهد، بازدارندگی آن کاملا به چوخ رفته و قدرت ایران در منطقه چه به لحاظ نفوذ نرم و چه موازنه سخت به شدت افزایش می یابد.

اما اگر اسرائیل واکنشی نشان بدهد، در نتیجه پاسخ بعدی ایران خسارات بسیار عظیم و بی سابقه ای را دریافت کرده و علاوه بر از دست دادن حمایت آمریکا، موجب افزایش بسیار بیشتر قدرت ایران در منطقه خواهد شد.



حالا اسرائیلی ها به دنبال راهی هستند که هم پاسخی به حمله ایران داده شود و هم از عواقب بعدی آن جلوگیری شود. طبق اظهارات خود مقامات صهیونیست:

1- حتما باید پاسخی به ایران داده شود.

2- پاسخ به ایران بدون کمک آمریکا خواهد بود. (یعنی حمایت اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا منتفی است)

3- پاسخ به ایران به هیچ وجه نباید موجب مخالفت کشورهای دیگر منطقه شود. (یعنی امکان استفاده از آسمان یا زمین کشورهای عربی برای حمله به ایران کاملا منتفی است)

علاوه بر این سه مورد، می شود حدس زد که مورد چهارم از این قرار است:

4- حمله به ایران نباید طوری باشد که موجب حمله متقابل و گسترده ایران به اسرائیل شود.

صهیونیست ها هنوز جوابی برای این معادله چهار مجهولی پیدا نکرده اند.

اما از اظهارات سایر مقامات غربی می تواند متوجه شد که هیچ پاسخ نظامی در کار نخواهد بود.

1- رئیس جمهور فرانسه ضمن محکوم کردن حمله ایران به اسرائیل، پاسخ نظامی اسرائیل را رد کرده و راهکار دیپلماتیک برای تنبیه ایران را توصیه کرد.

2- وزیر امور خارجه انگلیس ضمن محکومیت شدید حمله ایران به اسرائیل، پاسخ نظامی اسرائیل را غیر عقلانی دانسته و تاکید کرد الان زمان تصمیمات هوشمندانه است!

3- مقامات آمریکایی هم با پاسخ نظامی اسرائیل مخالفت کرده اند.



باید اذعان کرد که حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، اقدامی شجاعانه بود. تصمیم گیران اسرائیلی صرف نظر از محاسباتی که انجام داده بودند، نشان دادند که دل و جگر پذیرش ریسک را دارند.

در مقابل، تصمیم گیران ایرانی هم پاسخی حساب شده و در عین حال بسیار حماسی و متهورانه را انتخاب کردند.

به این ترتیب تله ای که برای قرار دادن ایران در موقعیت اره طراحی شده بود، با پاسخ ایران خود اسرائیل را در وضعیت اره قرار داده.

چاه کن به درون چاه افتاد!

اسرائیلرژیم صهیونیستیحزب الله لبنانجنگ غزهعملیات وعده صادق
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید