قابلیت جدید شبکه اجتماعی ایکس که موقعیت جغرافیایی کاربران را نشان می دهد موجب شفافیت ماهیت برخی جریانات سیاسی شده است.
اگر چه از مدتها قبل از روی قراین روشن بسیاری مسایل قابل تشخیص بود، اما اکنون اثبات «لا ریب فیه» هم نازل شده.
1- اکانت های برانداز از داخل ایران و با اینترنت بدون فیلتر فعالیت می کنند.
2- بسیاری از اکانت های فارسی منتصب به اسرائیل از داخل ایران و با اینترنت بدون فیلتر فعالیت می کنند.
3- بسیاری از اکانت های سوپر انقلابی با اینترنت بدون فیلتر فعالیت می کنند. (از جمله سعید جلیلی و امیرحسین ثابتی).
ما از مدتها قبل این را فهمیده بودیم که براندازان به سوپرانقلابیون پاس گل می دهند و این دو معمولا یک حرف را با دو ادبیات متفاوت بیان می کنند. یعنی در ماهیت یکی هستند و فقط ظاهر متضاد دارند.
یکی می گوید «رای دادن یعنی تایید مشروعیت جمهوری اسلامی» پس رای ندهیم! دومی می گوید «رای دادن یعنی تایید مشروعیت جمهوری اسلامی» پس رای بدهیم! یعنی یک گزاره دروغ را هر دو تایید می کنند، و با دو قطبی سازی کاری می کنند که انتخابات انحصاری شود و سوپرانقلابیونی از قبیل امیرحسین ثابتی و حمید رسایی و سعید جلیلی با 4% آراء وارد مناصب انتخابی شوند.
یکی کمپین روسری آتش زدن راه می اندازد و دومی شعار «حجاب پرچم است» را فریاد می زند. یکی راهپیمایی نه به حجاب اجباری راه می اندازد و دیگری راهپیمایی مطالبه حجاب اجباری. یعنی هر دو در پررنگ کردن مساله ای که هیچ اولویت و کاربردی جز عصبی کردن جامعه و دوقطبی سازی و بحران سازی ندارد با هم شریکند.
مساله وقتی جالب تر می شود که به مسایل اقتصادی می رسیم و می بینیم هر دو طرف در راستای تحقق یک مجموعه از رانت ها مشغول فریاد و جیغ کشی هستند. بنزین گران نشود، دلار گران نشود، منابع کشور به مردم داده شود، و دیگر شعارهای عوامفریبانه ای که ادامه همان شعار انقلابی آب و برق مجانی است و نهایتا به رانت قاچاق بنزین و ارز ترجیحی و غیره می رسد.
پس اتحاد و یکی بودن براندازان و سوپر انقلابیون مدتهاست که آشکار بوده و حالا هم به لطف ایلان ماسک آشکارتر شده.
تعجبی ندارد که سوپرانقلابیون و امثال امیرحسین ثابتی و سعید جلیلی از اینترنت بدون فیلتر استفاده می کنند. چون همه می دانند که اینها به مراکز قدرت درون نظام مقدس جمهوری اسلامی «وصل هستند» و جزو دایره خواص محسوب می شوند. لیکن فعالیت اکانت های برانداز از درون ایران و با اینترنت بدون فیلتر ثابت می کند که عزیزان برانداز هم در واقع سربازان سایبری نظام مقدس خودمان بوده اند و به همان مراکز قدرت وصل هستند. پس مشخص می شود که یک مدیریت واحد هر دو دسته را در راستای یک مجموعه اهداف واحد هدایت می کند.
اما در مورد اکانت های «اسرائیلی» مطلب کمی جدیدتر و بدیع تر است. اتحاد میان سوپرانقلابیون و اسرائیل تا مدتها غیرعلنی بود. هر چند ظریف و روحانی از همان زمان شروع برجام بارها به ارتباط این دو اشاراتی داشتند، ولی راحت تر بود که ادعاهای تلویحی روحانی و ظریف را به صورت برچسب زنی سیاسی تعبیر کنیم و تضاد میان سوپرانقلابیون و اسرائیل را غیر قابل انکار بدانیم.
لیکن این تضاد از زمان سقوط رئیسی و متعاقب آن دوپینگ غیرمنتظره اسرائیل و وقایع عجیب پس از آن ناگهان زیر سوال رفت. و در «ماجرای جنگ» 12 روزه کاملا واضح شد که سوپرانقلابیون و اسرائیل ارتباطات بسیار نزدیکی در سطح میدانی و عملیاتی تا سطخ راهبردی و کلان دارند.
و حالا باز به لطف ایلان ماسک، این ارتباط هم علنی شده و مشخص شده برادران و سربازان سایبری نظام مقدس خودمان مشغول انگولک کردن افکار عمومی در جامعه ایران بوده اند و آن را به گردن اسرائیل می انداخته اند. و اسرائیل هم به عنوان بزرگترین خالی بند تاریخ بشر، با افتخار این مسئولیت را به گردن می گرفته!
چیزی که در این مدت شاهد آن بودیم نه «مقاومت در برابر استکبار» بود و نه «نهضت آزادیبخش فلسطین» و نه «آرمان ها و ارزش های» ایدئولوژیک.
تمام این سالها شاهد یک تعادل چند جانبه در شیوه توزیع رانت بوده ایم. ایران با شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» و «صدور انقلاب» ژست شرارت می گرفت. از آنسو آمریکاییها ایران را به کشورهای عربی نشان می دادند و به آنها اسلحه می فروختند. از آنسو اسرائیل هم از این تهدید ظاهری ایران برای مهار کشورهای عربی و عادی سازی روابط با عرب ها بهره می برد، و هم با ژست ضد ایرانی برای سوپرانقلابیون ایرانی مشروعیت سازی می کرد.
اینطرف هم رانت های کاسب تحریم صدها میلیارد دلار به جیب می زدند و از محل همین رانت ها بودجه فعالیت های رسانه ای و جشنواره های عمار و اکانت های توییتری برانداز و سوپرانقلابی و «اسرائیلی» را تامین می کردند.
یعنی اگر چه بازنده اصلی در این میان ایران بود، اما مرکز این بازی هم در ایران بود و ذینفعان ایرانی چیزی از ذینفعان اسرائیلی کم نداشتند.
رهبری یک بار تلاش کرد با کمک حسن روحانی و از مسیر برجام این نظم کذایی را بهم بزند، که به لطف سرداران غیور سپاه و پاسداران گمنام امام زمان آن پروژه شکستی مفتضحانه خورد.
پس از آن رهبری از شکست قبلی خود درس گرفت و با شیوه ای حساب شده تر از مسیر طوفان الاقصی به سراغ مهار عنصر خارجی یعنی اسرائیل رفت. ولی اینبار هم به محض اینکه نوبت به مهار مولفه داخلی رسید و رئیسی رحمة الله علیه سقوط کرد، باز پاسداران گمنام امام زمان دست به کار شدند و اسماعیل هنیه ترور شد و حمله پیجری به حزب الله رخ داد و سید حسن نصرالله و دیگر فرماندهان حزب الله کشته شدند و بندرعباس منفجر شد و نهایتا هم در «جنگ 12 روزه» همه فرماندهان سپاه که در حلقه نزدیک به رهبری بودند کشته شدند.
اخیرا هم شاهد بودیم رئیس جمهور پزشکیان در آستانه سفر محمد بن سلمان به آمریکا، به بهانه حج و زیارت، پیامی به عربستان فرستاد تا به دست پرزیدنت ترامپ برساند. و پس از آن ترامپ مجددا فاش نمود که «ایران توافق می خواهد». و بلافاصله پس از آن نفر دوم حزب الله به تیر اسرائیل رفت روی هوا!
اتحاد اسرائیل و سوپرانقلابیون آشکار و محرز است و هر بار منافع سوپر انقلابیون به خطر می افتد، ناگهان اسرائیل کرامات جدیدی رو می کند!
بنابراین چند دسته افراد دچار تحلیل و ارزیابی غلط و نتیجتا رفتار بر خلاف منافع خودشان بوده اند:
1- آنهایی که فریب براندازان را خورده و تصور می کردند با پیروی از رهنمودها و کمپین های براندازان مشغول مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی هستند! غافل از اینکه مشغول خدمت و دادن سواری مجانی به رانت های قدرتمند درون همین نظام هستند.
2- آنهایی که فریب سوپرانقلابیون را خورده و تصور می کردند مشغول مبارزه با اسرائیل و آمریکا و استکبار جهانی هستند. غافل از اینکه کاملا در خدمت اسرائیل و آمریکا عمل می کرده اند.
3- از همه با مزه تر آن دسته ای هستند که تصور می کردند اسرائیل به دنبال آزادی ایرانیان و باز گرداندن شکوه تاریخی ایران است!!!!!
ایران هرگز بازیگر ضد سیستمی نبوده و همیشه درون سیستم و طبق قواعدی که آمریکاییها تعریف کرده اند بازی کرده است. و دقیقا به همین دلیل است که نتیجه می گیریم توافق ایران و آمریکا قطعی است، و قطعا با شرایط و کیفیت مورد نظر آمریکا هم اتفاق خواهد افتاد.
جایی برای چانه زنی نیست. اگر اهرم فشار رهبری برای امتیاز گرفتن از آمریکا همین عزیزان زحمتکش سوپرانقلابی باشند، کاملا واضح و مشخص است که این اهرم فشار کار نمی کند.
لذا نهایتا هر آنچه ترامپ دیکته کند همان خواهد شد. اگر ترامپ به دنبال برچیدن کامل صنعت هسته ای از ایران و خلع سلاح موشکی و پهپادی ایران باشد، قطعا این اتفاق خواهد افتاد. و اگر با کیفیت دیگری به دنبال توافق باشد، همان کیفیت محقق خواهد شد.
پذیرش یا عدم پذیرش قدرت موشکی و پهپادی ایران توسط آمریکا هیچ ارتباطی به مقاومت و چانه زنی طرف ایرانی ندارد. تنها عاملی که می تواند آمریکا را به سمت پذیرش چنین توانی در ایران سوق دهد، نیاز به مهار اسرائیل و کشورهای عربی است. این مطلب هم به زودی با پیشرفت سایر تحولات منطقه ای مشخص خواهد شد.