در تاریخ 18 دی ماه 1398 و حدود 4 ساعت پس از عملیات موشکباران پایگاه نظامی آمریکا در عین الاسد عراق توسط سپاه پاسداران، هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط پدافند سپاه هدف قرار گرفته و ساقط شد.
این حادثه یکی از مرموز ترین حوادث تاریخ ایران بود که اکنون با توجه به نقش سپاه در وقایع جنگ 12 روزه و کودتای 23 خرداد 1404 نور تازه ای روی آن تابیده است.
بلافاصله پس از سقوط هواپیمای اوکراینی موج اظهار نظرها مبنی بر «کار خودشونه» در فضای رسانه ای بلند شد. در نگاه اول چنین برداشتی غیر منطقی به نظر می رسید. چون با هیچ منطقی ایران یا جمهوری اسلامی یا سپاه نباید دست به چنین خودزنی احمقانه ای می زد و لذا تنها توجیه منطقی می توانست همان خطای انسانی و حادثه سهوی بوده باشد.
لیکن اکنون با دقت در جزئیات متوجه می شویم تئوری «کار خودشونه» حاوی عنصری از حقیقت بود، هر چند تمام حقیقت هم نبود.
نکات مهم و حائز اهمیت عبارتند از:
1- این حادثه کمتر از 6 ماه پس از انتصاب سردار سلامی به فرماندهی کل سپاه اتفاق افتاد. (حسن روحانی و جواد ظریف از جمله کسانی بودند که انتصاب سردار سلامی را تبریک گفته بودند)
2- این حادثه حدود دو ماه پس از وقایع آبان 98 اتفاق افتاد.
3- اولین فیلم های واضح از اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی در تاریخ 24 دی منتشر شد. یعنی 6 روز پس از سقوط و 3 روز پس از اینکه سپاه رسما مسئولیت آن را پذیرفته بود.
4- این حادثه مصادف با عملیات موشکباران پایگاه آمریکا بود.
5- موضع دولت روحانی هنگام وقوع حادثه انکار احتمال اصابت موشک بود، و پس از آن هم دولت روحانی تمام توان خود را برای پاک کردن جزئیات حادثه به کار بست.
اکنون با توجه سیر وقایع بعدی، از جمله انقلاب زن زندگی آزادی در پاییز 1401، سقوط رئیسی، توقف قانون حجاب و عفاف، و نهایتا کودتای 23 خرداد و حذف فیزیکی شخص سردار سلامی و حاجی زاده، این تصویر و تحلیل برای ما آشکار می شود:
1- برکناری سردار جعفری از فرماندهی کل سپاه و انتصاب سردار سلامی از سوی مقام معظم رهبری موجب عصبانیت و نارضایتی بخشی از بدنه سپاه شده بود.
2- این بخش از بدنه سپاه که ارتباط نزدیکی با رانت های کلان در ایران دارند، در آبان 98 اولین خیزش خود برای تضعیف جایگاه سردار سلامی و مهار رهبری را به اجرا گذاشتند.
3- حمله به عین الاسد می توانست برگ زرین و درخشانی در کارنامه فرماندهی سردار سرلشکر پاسدار سلامی باشد. لذا باید این دستاورد به گونه ای لجن مال می شد.
4- انتشار فیلم های اصابت موشک به هواپیما 6 روز پس از حادثه و 3 روز پس از پذیرش رسمی مسئولیت توسط سردار سلامی، نشان می دهد که اولا این فیلم ها با برنامه ریزی و هماهنگی و آگاهی قبلی در روز حادثه تهیه شده بوده، و ثانیا هدف این بوده که پس از تکذیب مسئولیت توسط سردار سلامی و با هدف افشاگری منتشر شود. چون هدف اصلی برکناری سردار سلامی از فرماندهی سپاه بوده و اتفاقا مطالبه استعفا در همان زمان در فضای رسانه ای پررنگ شده بود. ضمن اینکه نمی توان پذیرفت در آن ساعت صبح شخصی عادی و رهگذر به صورت کاملا خودجوش موبایل به دست منتظر فیلم برداری از اصابت موشک بوده و 6 روز هم صبر کرده تا بعد آن را منتشر کند!
5- سردار سلامی با دولت روحانی هماهنگ بود و دولت روحانی تمایلی به ریخته شدن آبروی او نداشت. ضمن اینکه در روزهای اول دولت روحانی کاملا غافلگیر شده و تصور نمی کرد چنین دسیسه مخوفی از درون سپاه واقع شده باشد.
6- عدم استعفای سلامی و حمایت رهبری از او و تاکید رهبری بر بی اهمیت بودن این حادثه و پر اهمیت بودن عملیات موشکباران عین الاسد و آیه شریفه «ذکرهم من ایام الله» نشان می دهد رهبری از ماهیت این دسیسه و کشمکش های درون سپاه کاملا آگاه بوده اند.
7- احتمالا طراحان این دسیسه انتظار داشتند موضوع مدت طولانی تری مخفی نگه داشته شود یا به کلی تکذیب شود. به همین دلیل فیلم اصابت موشک ها منتشر نشده بود بعدا پس از تکذیب شخص سلامی منتشر و موجب آبرو ریزی گردد. لیکن سرعت عمل سلامی و حاجی زاده در پذیرش مسئولیت موجب جا ماندن طراحان دسیسه شده و فیلم سه روز پس از پذیرش مسئولیت منتشر شد.
تلاش برای وادار کردن سردار سلامی به استعفا در ماجرای ساقط کردن هواپیمای اوکراینی متوقف نشد و پس از این ناکامی مجددا در فروردین 99 در دسیسه دیگری پی گیری گردیده و به صورت معرفی دستگاه کرونایاب مستعان 110 در پاچه فرمانده ساده لوح سپاه چپانده شد.
می توان حدس زد بسیاری از رخدادهای ضد امنیتی پس از آن هم مرتبط با همان جریان سرکش درون سپاه بوده است. منجمله پروژه انقلاب زن زندگی آزادی و حملات تروریستی مکرر به شاهچراغ در شیراز.
گفته شده که سردار زاهدی مسئول طراحی عملیات طوفان الاقصی بوده و احتمال زیادی دارد کشته شدن او در حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق سوریه یکی از پیامدهای فعالیت همین باند سرکش دورن سپاه پاسداران و درز دادن اطلاعات برای تضعیف و تخریب جایگاه سردار سلامی و حذف یاران او بوده باشد. و عملیات وعده صادق 1 هم در پاسخ به حمله اسرائیل به سفارت ایران صورت گرفت.
عملیات وعده صادق 1 با مدیریت سردار سلامی اجرا شد و یک موفقیت بزرگ در کارنامه وی محسوب می شد. لذا تعجبی ندارد که رهبری و نظام از قبل انتظار واکنش جریان سرکش و مخالف سلامی در سپاه را داشته اند و به همین دلیل اقدامات پیشگیرانه انجام شده بود و استقرار نیروهای امنیتی و پلیس در سطح کشور زیر پوشش «طرح نور» و گشت ارشاد انجام شده بود و یک ماه بعد هم با سقوط رئیسی زمینه تغییر دولت و احیا و باز گرداندن جریان سیاسی اصلاح طلب فراهم شد.
لیکن این جریان سرکش درون سپاه با ترور اسماعیل هنیه در روز مراسم آغاز به کار پزشکیان ثابت کرد که قصد بیرون رفتن از میدان را ندارد. و سپس با گسترش همکاری و تبانی تمام عیار با دشمن اسرائیلی، امکان حذف سید حسن نصرالله را هم فراهم نمود.
اینجا بود که عملیات وعده صادق 2 اجرا شد و تصویر سردار سلامی در حال گفتن «این ایوالله داره!» در فضای رسانه ای منتشر شد. علیرغم همه دهن کجی ها، جایگاه و اعتبار سردار سلامی به شدت ارتقا و افزایش یافته بود.
تا اینکه نهایتا در 23 خرداد 1404 بدنه سرکش سپاه با حذف سردار سلامی درون سنگر فرماندهی و آغاز عملیات کودتای نظامی گسترده با استفاده از حجم انبوهی از ریزپرنده ها و پهپادها و خمپاره های هدایت پذیر که به احتمال قریب به یقین از انبارهای خود سپاه خارج شده بود، با صدایی بلند و رسا ناتوانی و ناکارآمدی فرمانده شهید سپاه را فریاد کشید!
بنابراین، سقوط هواپیمای اوکراینی به واقع «کار خودشون» بود! اما ماهیت واقعی این «خودشون» به آن سادگی که همگان تصور می کنند نبوده و نیست.
اکنون می فهمیم که بله هواپیمای اوکراینی عمدا ساقط شد. و این سپاه پاسداران بود که هواپیمای اوکراینی را عمدا ساقط کرد. لیکن نه آن سپاه پاسدارانی که تحت فرماندهی سردار سلامی و آیت الله خامنه ای بود. بلکه آن سپاه پاسدارانی که قصد برکناری سلامی و مهار آیت الله خامنه ای را داشت.
نه آن سپاه پاسدارانی که برای حفاظت از ایران و منافع ملی با اسرائیل و آمریکا گلاویز شده بود. بلکه آن سپاه پاسدارانی که با اسرائیل علیه ایران وارد تبانی شد.
نه آن سپاه پاسدارانی که گوش به فرمان رهبر است. بلکه آن سپاه پاسداران که به دنبال حذف رهبر بود.
وقتی شکاف های درون سپاه دیده نشود ولی عمدی بودن سقوط هواپیمای اوکراینی دیده شود، مشاهده گر ساده لوح تصور می کند این اقدام با فرمان رهبری به عنوان فرمانده کل قوا و نظارت مستقیم سردار سلامی به عنوان فرمانده کل سپاه صورت گرفته. در حالی که در واقع سقوط هواپیمای اوکراینی هم ماهیتی شبیه به کودتا داشت، لیکن در مقیاس بسیار کوچکتر.
در نگاه از زاویه دید بزرگتر، سیاست رهبری همیشه در راستای مهار رانت ها بوده و رانت ها همیشه راهی برای مهار رهبری یافته اند.
در سال 88 رهبری از احمدی نژاد حمایت کرد و احمدی نژاد با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و آزادی واردات خودرو در کنار ارز تک نرخی عملا بزرگترین ضربه را بر رانت های کلان و همیشگی در اقتصاد ایران وارد کرد.
در مقابل رانت ها فشار بی سابقه ای بر احمدی نژاد وارد کردند و با همکاری سعید جلیلی زمینه تحریم های گسترده ایران را فراهم کردند.
در سال 92 آیت الله خامنه ای با یک مانور سیاسی استادانه زمینه ساز انتخاب حسن روحانی و شکل گیری توافق برجام شد. رانت ها آچمز شده بودند.
اما رانت ها شانس بزرگی آوردند و ترامپ در سال 97 از برجام خارج شد و دولت روحانی یک شکست استراتژیک خورد. دولت روحانی ناچار شد با ممنوعیت واردات خودرو، احیای ارز ترجیحی و توقف اجرای قانون هدفمندی یارانه ها همه رانت ها را احیا نماید.
آیت الله خامنه ای متوجه شد به دلیل شکست پروژه برجام، رانت ها بیش از حد قدرت خواهند گرفت. به همین دلیل در سال 98 فرمانده کل سپاه را تغییر داده و سردار سلامی را برای مهار جریان متصل به رانت های کاسب تحریم به فرماندهی کل سپاه منصوب نمود.
رانت ها تلاش خود را برای بی آبرو کردن و برکناری سردار سلامی آغاز کرده و با اقدامات وسیعی زمینه ظهور دولت رئیسی را فراهم کردند.
آیت الله خامنه ای با سقوط رئیسی بار دیگر برای مهار رانت ها خیز برداشت.
رانت ها با اسرائیل تبانی کرده و برای حذف رهبری و قبضه کردن کامل قدرت خیز برداشتند.
و این کشمکش همچنان ادامه دارد.