ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

بالاخره ما ایرانی هستیم یا مسلمان؟

طرح برنارد لوییس برای تجزیه ایران به هفت کشور جدید
طرح برنارد لوییس برای تجزیه ایران به هفت کشور جدید

دوگانه ایرانیت و اسلامیت یکی از دعواهای داغ روز است. عده ای تاکید دارند که ما ایرانی هستیم و اعراب متجاوز 1400 سال پیش ممکلت ما را اشغال و ویران کردند و تلاش کردند فرهنگ ما را نابود کنند. لذا نتیجه می گیرند که اسلام میراث اعراب است و هر آنچه رنگ عربی داشته باشد پلشت و پلید است و باید دور ریخته شود. طرفداران این ایدئولوژی تلاش می کنند زبان فارسی را از کلمات و اصطلاحاتی که ریشه عربی دارد بزدایند، آداب و رسوم سنتی که ریشه در اسلام دارند را تحقیر کرده و از هیچ فرصتی در جهت استخفاف عقاید و باورهای مذهبی اسلامی نمی گذرند. تاریخ ایران را در دوران پیش از اسلام، بالاخص امپراطوری های هخامنشی و ساسانی خلاصه می کنند، و از دوران ساسانی ناگهان به دوران سلطنت پهلوی می پرند، و البته دوران پس از سقوط سلطنت پهلوی را هم به معنی سقوط مجدد ایران به دست اعراب می دانند.

در مقابل عده دیگری هم هستند که هیچ اصالتی برای ایران و هویت ایرانی قایل نبوده و تنها هویت اسلامی را به رسمیت می شناسند. این عده هم تاریخ ایران پیش از اسلام را بی ارتباط با امروز دانسته، آداب و رسومی ایرانی که از آن دوران به یادگار مانده را خرافه و ارتجاعی می خوانند. از شعرای فارسی گوی همچون فردوسی و سعدی و مولانا با عناوینی مانند کافر و ملعون یاد کرده و میزان و سنجی که برای تشخیص درست از نادرست، و ثواب از ناثواب، و سره از ناسره بکار می برند میزان و درجه اطمینانی است که از صحت احادیث و غیره استنباط می شود.

اما شواهد و قراین حکایت از آن دارند که این دو دسته فی الواقع یکی هستند، آن هم از دو جهت، هم از جهت مثبت و هم از جهت منفی!

چیزی که مسلم است قرائت های متفاوتی از اسلام موجود است. قطعا اسلام شیعه ای که در ایران رایج است با اسلام وهابی رایج در عربستان سعودی، و این هر دو با اسلام سنی اخوان المسلمین تفاوت های زیادی دارند. به قول عزیزی که گفت: "نمی دانم اسلام ما ناب محمدی است یا اسلام آنها. اما این را می دانم که اسلام ما ایرانی است." هزار و چهارصد سال تاریخ تمدن ما ایرانیان در همین اسلام ایرانی گنجانده شده، همچنانکه میراث تمدن ایران باستان هم هنوز با ماست. تفکیک ایرانیت و اسلامیت مانند این است که فردی بخواهد وجودش را از اثر ژن های پدرش بزداید، چون فکر می کند پدرش به مادرش تجاوز کرده! (از دوستی شنیدم زوجی برای مشاوره طلاق پیشش رفته بودند. از زن پرسیده بود چرا طلاق می خواهی، کاشف به عمل آمده بود شوهرش حتی یک بار هم به او نزدیک نشده. خواست از مرد بپرسد چرا؟ بعد از هزار مکافات که توانست منظورش را به وی تفهیم کند، مرد در پاسخ گفت: "این چه حرفیه؟! آخه مگه آدم به زن خودش تجاوز میکنه؟!")

جالبتر اینجاست که این ایرانیت تندرو و اسلام ستیز را بسیاری از رسانه هایی هم که بودجه ایشان از طریق عربستان سعودی تامین می شود دامن میزنند. خیلی جالب است، عربستان سعودی به ما عرب ستیزی می آموزد! عربها از ما می خواهند که اسلامیت را دور بریزیم و به اصالت ایرانی هخامنشی و ساسانی بازگردیم! اگر اسلام به معنی سلطه اعراب بر ایران است، پس چرا اعراب با اسلامیت ما ایرانیان مشکل دارند؟

پاسخ این سوال را مولانا در یکی از داستانهای مثنوی معنوی داده است. حکایت شاگردی که چشمانش چپ و دوبین (اَحوَل) بود. استاد از او می خواهد شیشه ای را برایش بیاورد. شاگرد می رود و بجای یک شیشه دو شیشه می بیند. از استاد می پرسد کدام را بیاورم. استاد می گوید یکی بیشتر نیست. شاگرد دوبین اصرار می کند که دو تا است. استاد می گوید یکی را بشکن و دیگری را بیاور، و...

بود شاهی در جهودان ظلم‌ساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز
عهد عیسی بود و نوبت آن او
جان موسی او و موسی جان او
شاه اَحوَل کرد در راه خدا
آن دو دمساز خدایی را جدا
گفت استاد احولی را کاندر آ
زو برون آر از وثاق آن شیشه را
گفت احول زان دو شیشه من کدام
پیش تو آرم بکن شرح تمام
گفت استاد آن دو شیشه نیست رو
احولی بگذار و افزون‌بین مشو
گفت ای استا مرا طعنه مزن
گفت استا زان دو یک را در شکن
چون یکی بشکست هر دو شد ز چشم
مَرد، احول گردد از میلان و خشم
شیشه یک بود و به چشمش دو نمود
چون شکست او شیشه را دیگر نبود
خشم و شهوت مرد را احول کند
ز استقامت روح را مبدل کند
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
چون دهد قاضی به دل رشوت قرار
کی شناسد ظالم از مظلوم زار
شاه از حقد جهودانه چنان
گشت احول کالاَمان یا رب امان
صد هزاران مؤمن مظلوم کُشت
که پناهم دین موسی را و پشت

بنابراین مشخص می شود که چرا عربستان اسلامیت ما را هدف گرفته، چون با شکستن اسلامیت ما ایرانیت هم شکسته خواهد شد (چون یکی بشکست هر دو شد ز چشم). در حقیقت دو گانه ای در کار نیست، بلکه ما دوبین و احول گشته ایم (چون غرض آمد هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل به سوی دیده شد).

پس همانطور که گفتیم ایرانیت و اسلامیت ما هر دو در کنار هم ما را ما کرده اند، درست مانند پدر و مادری که از یکی شدنشان فرزندی پدید می آید. فرزند میراث ژنتیکی هر دو را در خود دارد، در عین حال که خود موجودی جدید است و نه همان پدر است و نه همان مادر. پس این می شود جهت مثبتی که اسلامیت و ایرانیت یکی هستند.

اما از جهت منفی هم اینها یکی هستند. یعنی آنهایی که از ایرانیت دفاع کرده و اسلامیت را تحقیر می کنند، و آنهایی که برعکس از اسلامیت دفاع کرده و ایرانیت را تخفیف می دهند، هر دو در یک جهت با هم همگرا می شوند. هر دو نهایتا در جهت تضعیف و نابودی ایران مبارزه می کنند و هر دو به یک اندازه دشمن شادکنند.

شاه از حقد جهودانه چنان
گشت احول کالاَمان یا رب امان
صد هزاران مؤمن مظلوم کُشت
که پناهم دین موسی را و پشت
هویتاسلامیتایرانیتاسلام ستیزیایران ستیزی
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید