بالاخره پس از مدتها کشمکش، کشورهای ناتو تصمیم گرفتند تانک های ساخت صنایع نظامی غربی را به اوکراین ارسال کنند.
پیش از این کشورهای ناتو هم تعداد قابل توجهی تانک و دیگر ادوات زرهی و توپخانه به اوکراین فرستاده بودند. اما موارد قبلی همگی تجهیزات ساخته شده در صنایع نظامی شوروی بودند که برای ارتش های بلوک شرق سابق به یادگار مانده بود.
خودداری از ارسال تانک ها و تجهیزات سنگین غربی به اوکراین سه دلیل داشت:
لیکن نهایتاً با ورود مجدد روسیه به فاز تهاجمی و خطر فرو ریختن سریع خطوط تدافعی نیروهای اوکراینی، سران ناتو به این نتیجه رسیدند که زمان ارسال تسلیحات سنگین و تانک های غربی به اوکراین فرا رسیده.
چیزی که تا به حال اعلام شده، ارسال تعداد بسیار محدود و کمی تانک، شامل 30 تانک آبرامز آمریکایی و 14 تانک لئوپارد آلمانی، و تعداد کمی تانک های دیگر از انگلیس و فرانسه و لهستان و دیگر کشورها به اوکراین است. یعنی در مجموع تعداد تانک های ارسالی به عدد 100 هم نمی رسد.
این در حالی است که ارتش روسیه در یک سال گذشته بیش از 7000 تانک اوکراینی را منهدم کرده. صد عدد تانک، هر چقدر هم پیشرفته باشد، در جبهه ای به وسعت بیش از 800 کیلومتر هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. نیروهای اوکراینی برای دستیابی به امکان عملیات آفندی در این جبهه ها، لااقل به سه لشکر زرهی نیازمندند که باید در سه منطقه اصلی درگیری، یعنی لوهانسک، دونتسک، و زاپوریژیا به کار گرفته شوند. هر لشکر زرهی حدود 300 تانک نیاز دارد. بعلاوه، لااقل یک لشکر زرهی ذخیره هم مورد نیاز است. همچنین، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در هر لحظه ای، جبهه جدیدی در مرز اوکراین و بلاروس باز شود. لذا یک لشکر زرهی دیگر هم برای آن منطقه مورد نیاز است. علاوه بر این، لااقل 300 تانک دیگر هم برای جایگزین کردن تانک هایی که طی عملیات ها منهدم شده یا آسیب می بینند مورد نیاز است.
پس اوکراین حداقل به 1500 تانک نیاز دارد تا بتواند آرایش تهاجمی گرفته و به دل خطوط دفاعی روسیه بزند.
ناتو قرار است طی هفته ها و ماه های آینده 100 عدد از این 1500 تانک را به اوکراین تحویل دهد!
پر واضح است که این اقدام ناتو هیچ تغییر معناداری در میدان نبرد ایجاد نخواهد کرد.
اما اهمیت اصلی ارسال تسلیحات ساخت ناتو به اوکراین آنجاست که تابوی درگیری مستقیم ناتو و روسیه شکسته می شود. یعنی اگر روس ها به زودی و با سرعت زیاد، تکلیف جنگ در اوکراین را مشخص نکنند، خیلی طول نخواهد کشید که فی الواقع هزاران تانک ناتو به اوکراین سرازیر شوند.
در حالی که بحران و رکود اقتصادی در اروپا و آمریکا شدت می گیرد، طبیعتا باید انتظار شدت گرفتن موج اعتراضات و نارضایتی های اجتماعی از وضعیت اقتصادی در کشورهای غربی را داشته باشیم.
تجربه گذشته نشان می دهد، واکنش به این اعتراضات به چند صورت است:
1- افزایش تعداد مهاجران به عنوان نیروی کار کم توقع و پر کار و حرف گوش کن. کارویژه این مهاجران، در هم شکستن و سرکوب تشکل های کارگری و تسهیل امکان تعدیل نیروی کار و اخراج کارگران مازاد از صنایع در حال رکود است.
2- تاکید بر سیاست های فرهنگی نولیبرال، در راستای تحبیب سه گانه مهاجر، همجنسباز، و فمینیست.
3- سرازیر کردن بودجه های دولتی به صنایع نظامی و رونق آن بخشی از اقتصاد که معطوف به تولید تسلیحات جنگی است. در جوامع غربی، صنایع نظامی و امنیتی و بخش های دولتی معمولا بطور انحصاری از کارمندان و کارگران شهروند استفاده کرده و قانوناً مجاز به استفاده از نیروی کار مهاجر و پناهنده و پناهجو نیستند. به این ترتیب، اقتصاد سیاسی صنایع نظامی مانند مکانیزمی است که رانت اقتصادی را برای تسکین شهروندان و جمعیت محلی جوامع غربی میان آنان توزیع می کند.
دو مورد اول، هم در آمریکا و هم در اروپا پیگیری می شود. مورد سوم در آمریکا با شدت اجرا خواهد شد. اما در اروپا با مشکل بالا بودن هزینه انرژی مواجه شده و از شدت و کارآمدی آن کاسته خواهد شد. ولی به هر حال، همین سیاست است که قصد دارد طی سال های آینده هزاران تانک و تجهیزات زرهی و نظامی به اوکراین گسیل نماید تا هم اقتصاد سیاسی جوامع غربی را تعدیل نموده و هم بطور همزمان تلفات بیشتری را به روسیه تحمیل نماید.
از سوی دیگر روسیه در حال گسترش صنایع نظامی و همچنین گسترش توان دایمی ارتش خود به یک نیروی یک و نیم میلیون نفری آماده به خدمت است. نیرویی که حالا از طریق جنگ اوکراین، رزم آزموده و آبدیده هم شده است. این امتیازی است که هیچ کدام از ارتش های ناتو ندارند. پس برتری روسیه بر ناتو بیش از آنکه کمّی باشد، کیفی است. لذا آینده جنگ در اوکراین یکی از حالات زیر خواهد بود:
1- حالت اول اینکه روسیه با حمله ای برق آسا، پیش از آنکه سیل تجهیزات سنگین ناتو به اوکراین برسد جنگ را به پایان برساند.
2- حالت دوم اینکه جنگ در اوکراین به قدری به طول بیانجامد که اقتصادهای غربی فرصت کافی برای تغییر آرایش یافته و صنایع نظامی غربی به تولید انبوه تسلیحات مشغول شوند. در اینصورت روسیه بیشترین هزینه را متحمل خواهد شد و از آنسو، کشورهای غربی بیشترین سود را از جنگ اوکراین خواهند برد.
3- حالت سوم اینکه روسیه از برتری کیفی نیروهای خود استفاده کرده و پس از پیشروی سریع در خاک اوکراین، جبهه جنگ را گسترش داده و مستقیما وارد خاک ناتو گردد.
روسیه تلاش می کند حالت اول اتفاق بیافتد، و غرب تلاش می کند حالت دوم رخ بدهد. اما در صورت رخ ندادن حالت اول، روسیه ناچار خواهد بود برای پیشگیری از حادث شدن حالت دوم، برای اجرای حالت سوم خیز بردارد.