سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

تحلیل حمله پهپادی اوکراین به عمق خاک روسیه


روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه اوکراین برای اولین بار موفق شده است حمله ای پهپادی به عمق خاک روسیه را با موفقیت اجرا کند. این حمله به دلایل متعددی حائز اهمیتی بسیار زیاد است.

اولاً باید توجه داشت، این حمله به یک پایگاه هوایی استراتژیک در نزدیکی پایتخت روسیه، موسکو، صورت گرفته. تعداد زیادی از هواپیماهای بمب افکن استراتژیک روسیه در این پایگاه هوایی مستقر هستند. این بمب افکن ها با قابلیت حمل تسلیحات هسته ای استراتژیک بوده و یکی از اضلاع مثلث سه گانه توان بازدارنده هسته ای روسیه را تشکیل می دهند. دو ضلع دیگر عبارتند از یکی زیردریایی های هسته ای، و دیگری موشک های بالستیک قاره پیما.

بر اساس دکترین هسته ای روسیه، هر گونه حمله به قوای هسته ای روسیه به نحوی که موجب کاهش قابل توجه توان بازدارنده هسته ای روسیه گردد، بطور خودکار مجوز مقابله به مثل روسیه با استفاده از توان هسته ای را صادر می کند. این یعنی حمله به پایگاه استراتژیک روسیه ریسک تحریک روسیه به آغاز جنگ تمام عیار هسته ای را به همراه داشته است.

جالب است که بلافاصله پس از این حمله، مقامات پنتاگون اعلام کردند آمریکا هیچ مداخله ای در اجرای این عملیات نداشته. واضح است که این بیانیه پنتاگون به منظور کاهش ریسک واکنش هسته ای روسیه بوده است.

نکته مهم دوم اینجاست که این حمله با استفاده از پهپادهای قدیمی ساخت اتحاد جماهیر شوروی صورت پذیرفته. استفاده از پهپادهای ساخت شوروی، امکان مرتبط دانستن این عملیات اوکراین با قدرت های غربی و بالاخص آمریکا را سخت تر می کند. جالبتر اینکه دقیقا یک روز قبل از این عملیات، خبری به مطبوعات غربی درز کرده بود که ادعا می کرد آمریکاییها سامانه های پدافندی هایمارس (HIMARS) خود را پیش از تحویل به اوکراین طوری دستکاری کرده بودند که قابلیت پرتاب موشک های نوع برد بلند این سامانه را نداشته باشد. گویا آمریکاییها با درز دادن این خبر قصد داشتند ریسک مرتبط دانسته شدن هر گونه حمله به عمق خاک روسیه را به کمک های نظامی آمریکا به اوکراین کاهش دهند.

اما دقت بیشتر در جزئیات موجب می شود ارتباط حمله فوق الذکر با حمایت و هدایت آمریکا واضح گردد.

پهپاد توپولف ساخت شوروی در اصل برای آزمایش و تمرین سامانه های پدافندی طراحی شده بوده است. این پهپادها ابعاد بسیار بزرگی داشته و در ارتفاع بسیار بلند پرواز می کنند تا توسط سامانه های پدافندی رهگیری و شکار شوند. این نوع پهپاد هیچ سرجنگی و ماده منفجره ای حمل نمی کند و حتی قابلیت فرود آمدن یا هدایت هم ندارد و در یک مسیر مستقیم پرواز می کند.

اما پهپادهایی که در حمله اوکراین استفاده شدند طوری تغییر داده شده بودند که اولا سرجنگی قابل انفجار حمل کرده، ثانیا در ارتفاع بسیار پایین پرواز کرده، و ثالثا قابل هدایت بوده و بتوانند در مسیری پر پیچ و خم مانور بدهند تا از دید سامانه های پدافندی روسیه مخفی بمانند.

بعلاوه، همین که این پهپادها توانسته اند بدون شناسایی تا عمق خاک روسیه نفوذ کنند، ثابت می کند طراحی این عملیات با استفاده از اشراف اطلاعاتی بسیار بالاتر از توان اطلاعاتی مستقل اوکراین بوده و اطلاعات دقیقی از چینش سامانه های پدافندی روسیه، نحوه پوشش مناطق مختلف، و زمانبندی دقیق برای استفاده از منفذهای کوتاه مدت در لحظه هایی که سامانه های مختلف با یکدیگر همپوشانی پیدا می کنند وجود داشته است.

بنابراین، واضح است که عملیات فوق نه تنها با آگاهی و تایید آمریکاییها بوده است، بلکه طراحی عملیات و پشتیبانی اطلاعاتی از این عملیات مستقیما توسط آمریکاییها صورت گرفته است. به احتمال غریب به یقین، حتی ایده تغییر کاربری پهپاد قدیمی ساخت شوروی جهت استفاده در چنین عملیاتی هم از سوی آمریکاییها مطرح شده باشد.



تا اینجای مطلب هر چه گفته شد مطالبی است که تحلیلگران نظامی مطرح در سطح جهان گفته اند. اما مطلبی که تا کنون کسی به آن توجه نکرده، ارتباطی است که این عملیات و حمله به عمق خاک روسیه و تهدید بمب افکن های هسته ای روسیه، ممکن است با نوع روابط روسیه و ایران داشته باشد.

مدتی پیش سه خبر درباره پیشرفت های نظامی ایران منتشر شد که هر کدام به تنهایی بسیار چشمگیر بود.

1- آزمایش پرتاب موشک بالستیک قاره پیما توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

2- آزمایش سامانه پدافندی جدید ایرانی که شباهت عجیبی به سامانه S-400 روسیه داشت.

3- دستیابی ایران به فناوری موشک های اَبَرفراصوت (هایپرسونیک).

پیشتر در تحلیل دیگری گفته بودیم که همانطور که پهپادهای شاهد ایرانی در جنگ اوکراین توسط روسیه استفاده می شوند و روسیه و ایران هر دو ادعا می کنند اینها پهپادهای ایرانی نیست و روسها خودشان موفق به ساخت این پهپادها شده اند، به همین ترتیب ممکن است دستیابی ایران به فناوری های پیشرفته نظامی از قبیل موشک قاره پیما و سامانه پدافندی پیشرفته طراز اول جهانی و موشک های ابرفراصوت هم نتیجه همکاری نظامی و انتقال فناوری از روسیه به ایران باشد.

اگر این تحلیل درست باشد، حمله اخیر اوکراین به عمق خاک روسیه معنای دیگری پیدا می کند. این حمله می تواند پاسخ و هشداری از سوی آمریکا به روسیه باشد که تسلیح ایران به فناوری های پیشرفته حتی اگر بصورت غیرعلنی باشد می تواند با تسلیح غیرمستقیم اوکراین به قابلیت های تهاجمی خطرناکتری همراه باشد.



ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، دیروز طی کنفرانسی با اعضای جامعه مدنی روسیه اظهار داشت که صحبت از بسیج نفرات بیشتری برای ارتش روسیه به هیچ عنوان در دستور کار نیست، چون نیمی از سیصد هزار نفری که اخیراً بسیج شده اند هم نیروهای ذخیره بوده و به جبهه اعزام نشده اند. از 150 هزار نفری که اعزام شده اند، نصف آنها یعنی حدود 75 هزار نفر به خط مقدم اعزام شده و بقیه در خطوط بعدی و پشت جبهه خدمت می کنند.

پوتین همچنین گفت که جنگ در اوکراین می تواند مدت طولانی ادامه داشته باشد و روسیه همین حالا هم به پیروزی های چشمگیری دست پیدا کرده.

تحلیلگران و مقامات نزدیک به پوتین می گویند که بزرگترین تلاش روسیه در جنگ اوکراین، پرهیز از تصاعد تنش با غرب و ناتو است. به این معنا که اگر روسیه با حملات برق آسا به سرعت در خاک اوکراین پیشروی نماید، این احتمال وجود دارد که ناتو بطور مستقیم عکس العمل نشان دهد و روسیه تلاش می کند از این سناریو پیشگیری نماید. برخی منابع ادعا می کنند هدفگذاری مقامات روسیه برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، تا پایان تابستان سال آینده است.

این در حالی است که مقامات روسیه می دانند بخش قابل توجهی از نیروهایی که اکنون با یونیفورم اوکراینی می جنگند در واقع سربازان سایر ارتش های عضو ناتو هستند، بالاخص لهستان و رومانی. تعداد کشته های لهستانی در جنگ اوکراین به اندازه ای زیاد است که مقامات لهستان شیوه تشییع جنازه این کشتگان را تغییر دادند تا صدای تیرهای هوایی که طبق شیوه معمول قبلی برای احترام نظامی شلیک می شد، آرامش عمومی را در لهستان از بین نبرد! (چون تعدد شلیک تیرهای هوایی خود گویای آمار بالای نظامیان کشته شده لهستانی در جنگ اوکراین بود). همچنین اخیراً مقام ارشد اتحادیه اروپا در یک سخنرانی از دهانش در رفت و فاش کرد که بیش از 100 هزار نظامی اوکراینی در جنگ کشته شده اند.

همچنین زمزمه هایی از سوی مقامات اروپایی شنیده می شود که نشان می دهد فشار روی قدرت های بزرگ اروپایی به حدی زیاد شده که بیش از همیشه تمایل به مذاکره و توافق با روسیه را پیدا کرده اند. منجمله رئیس جمهور فرانسه نسبت به لزوم اعطای تضمین های امنیتی به روسیه اظهاراتی داشته است که در نقطه مقابل موضع فرانسه پیش از آغاز جنگ اوکراین می باشد.

همه این موارد نشان دهنده این است که نظم جدیدی در جهان در حال شکل گیری است و باید دید در این نظم جدید سهم هر یک از کشورها و بخصوص کشور ما در معادلات قدرت چه اندازه خواهد بود.

جنگ اوکراینافول آمریکا
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید