نتایج نهایی دور اول انتخابات اعلام شده و از این قرار است:
با توجه به آرا اخذ شده آقایان پزشکیان و جلیلی با کسب آرا ۱۰.۴۱۵.۱۹۱ رأی و ۹.۴۷۳.۲۹۸ از مجموع ۲۴۵۳۵۱۸۵ رای به ترتیب به مرحله دوم برای ادامه رقابتها رفتند.
محمدباقر قالیباف هم 3383340 و مصطفی پورمحمدی نیز 206397 رای کسب کردند.
پس از انصراف دو نامزد پوششی، چهار کاندیدای باقی مانده هر کدام نماینده یکی از گرایشات سیاسی عمده و قابل توجه در کشور بودند. پزشکیان نماینده اصلاح طلبان، پورمحمدی نماینده جریان میانه روی متمایل به اصلاح طلبان، قالیباف نماینده جریان میانه روی متمایل به ارزشی، و جلیلی نماینده جریان ارزشی.
نتیجه ای که از این نتایج گرفته می شود:
1- هیچ مهندسی یا دستکاری در نتایج انتخابات صورت نگرفته و این نتایج بازتاب دقیق جامعه شکاف خورده و واگرای کنونی ایران است. بنابراین حدس قبلی در خصوص حرکت کشور به سمت اقتدارگرایی و ایجاد تحول از بالا کاملا غلط از آب در آمد. کشور کما فی السابق بی صاحب و گروگان تضادهای درونی اقتصاد سیاسی نامتقارن و واگرا و ضد ملی است.
2- دلایل سقوط بهنگام آیت الله رئیسی بسیار ساده تر از چیزی بود که انتظار داشتیم. تنها فایده این سقوط این بود که انتخابات ایران پیش از انتخابات آمریکا برگزار شده و به جای اینکه یک سال کشور را در گیر اردوکشی های جریانات سیاسی کند، در مدت کمتر از 50 روز کار جمع شد!
3- انتخاب قالیباف یک حدس بود که غلط از آب در آمد. اما انتخاب نشدن جلیلی و پور محمدی از ابتدا قطعی بود. بنابراین، اکنون می توانیم با قطعیت بگوییم پزشکیان رئیس جمهور بعدی ایران است.
نکته امیدوار کننده این است که در اردوگاه اصلاح طلبان، مسعود پزشکیان محترم ترین و میانه رو ترین و موجه ترین سیاستمدار است. اکنون باید ببینیم کابینه پزشکیان متشکل از چه افرادی خواهد بود. پزشکیان این فرصت را دارد که یک دولت ملی و مستقل از رانت های فرصت طلب و ضد ملی تشکیل دهد.
همچنین تصاعد تنش میان قدرت های جهانی، در کنار افزایش فشار بر روی رژیم صهیونیستی در منطقه، می تواند فرصت گشایش جدیدی برای ایران فراهم کند.
انتخاب پزشکیان بار دیگر ثابت کرد ایران به دنبال استفاده از قدرت منطقه ای خود برای تاثیر گذاشتن روی معادلات جهانی نیست. بلکه برعکس، ایران تلاش می کند از معادلات جهانی و تنش میان قدرت ها برای تثبیت موقعیت منطقه ای خود استفاده کند.
اساسی ترین راهبرد جمهوری اسلامی از زمان رحلت امام تا امروز همیشه این بوده که به طریقی جایگاه ایران در معادلات جهانی به همان جایگاه پیش از انقلاب بهمن 57 بازگردد.
اگر پزشکیان بتواند دولتی تشکیل دهد که در هماهنگی با سایر ارکان نظام باشد، این احتمال هست که اساسی ترین راهبرد نظام که تا کنون نا موفق بوده بالاخره محقق گردد.
هر چند، هنوز چنین چیزی بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسد و هیچ نشانه ای مبنی بر تمایل غرب به پذیرش ایران به عنوان قدرت برتر منطقه ای در غرب آسیا دیده نمی شود. لیکن به هر حال این سیاست بر خلاف شعارهای ظاهری همواره سیاست ثابت ایران بوده و همچنان هم هست. گاهی این سیاست پشت شعارهای گول زننده ای مانند «مرگ بر آمریکا» یا «نگاه به شرق» یا «مبارزه با استکبار» مخفی شده. و گاهی هم با شعارهایی مانند «گفتگوی تمدن ها» یا «تعامل با جهان» علنی شده است. می توان انتظار داشت دولت پزشکیان مجدداً این شعار را علنی و بدون لکنت بیان کند.
ولی اینکه آیا شرایط جهانی به گونه ای تغییر کرده که بیان مطالبه اصلی ایران به صورت شفاف بتواند منجر به تغییر رویکرد غرب در برابر ایران شود یا نه، چیزی است که باید صبر کنیم تا ببینیم.