دیشب اولین مناظره تلویزیونی میان نامزدهای محترم چهاردهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. مشاهده این مناظره حدس قبلی ما را به یقین نزدیکتر کرد. پر واضح است که فرایند مهندسی انتخابات معطوف به انتخاب دکتر قالیباف تنظیم شده.
ما شش نفر را در مناظره مقابل هم دیدیم که هر کدام نقش و عملکرد مشخصی داشت.
دو نفر، زاکانی و قاضی زاده، رویکرد سلبی داشته و عمدتا به دو نفر دیگر، پزشکیان و پور محمدی، حمله می کردند. هدف اصلی حمله زاکانی و قاضی زاده بیشتر به سمت پزشکیان بود و گاهی هم تیری به سمت پور محمدی پرتاب می شد.
پزشکیان بسیار ضعیف تر از انتظار و توانایی خود ظاهر شد. اشکالات عمده پزشکیان عبارت بود از:
1- پزشکیان در دام حملات دو کاندیدای پوششی (زاکانی و قاضی زاده) افتاد و با صحبت های انفعالی ابتکار عمل را از دست داد و وارد فاز دفاعی شد و بخشی از زمان خود را مصروف صحبت های سلبی نمود. اما مشخصا برای صحبت های سلبی و هوچیگری هم چندان آماده نبود و لقمه دندان گیری در دست نداشت که با عرضه کردن آن به مخاطب عام بتواند هیجان و شور ایجاد کند.
2- اگر چه مشخص بود که پزشکیان سعی می کند از صحبت های سلبی و هوچیگری اجتناب ورزیده و به سمت صحبت های ایجابی و مثبت حرکت کند، اما هیچ حرف خاصی برای گفتن نداشت و به کلی گویی های بی معنا اکتفا نمود. تا جایی که یکی از کاندیداها به وی طعنه زد که آنچه پزشکیان می گوید در حد این جمله است که بگوییم «سلامت چیز خوبی است»!
3- پزشکیان به هیچ عنوان حتی روی مطالبی که از قبل آماده کرده بود هم تسلط نداشت. تا جایی که بخشی از زمان جمع بندی نهایی خود را مصروف خواندن خطابه از روی نوشته نمود؛ کاری که نشانه ضعف یک سخنران بوده و موجب از دست دادن توجه مخاطب می شود. جالب تر اینکه پزشکیان حتی در خواندن متن از روی نوشته هم مشکل داشت و چندین بار کلمات و جملات را اشتباه خواند و بیان کرد!
عملکرد پور محمدی بسیار جالب بود. پور محمدی که کم اهمیت ترین نامزد این دوره است، از پزشکیان که گزینه اصلی اصلاح طلبان است بسیار مسلط تر و هوشمندانه تر عمل کرد.
علیرغم حملات زاکانی، پور محمدی حتی برای لحظه ای تمرکز خود را از دست نداد و از ابتدا تا انتها با رویکرد ایجابی و بدون حمله به سایر نامزدها صحبت نمود. به نظر می رسد پور محمدی سعی دارد کاری کند که موقعیتی مشابه موقعیت روحانی در انتخابات سال 92 پیدا کند. یعنی با اتخاذ رویکرد میانه رو متمایل به چپ، آرای خاکستری را به خود جذب نموده و نهایتا اصلاح طلبان را وادار به تَکرار حمایت از رحم اجاره ای نماید!
لیکن مشکل اینجاست که پزشکیان هم تلاش میکند چهره ای میانه رو ارائه نماید و لذا قادر به جذب بدنه اجتماعی رادیکال نیست. لذا حتی اگر به فرض کار به جایی برسد که پزشکیان به نفع پور محمدی انصراف دهد، باز هم بدنه رای این دو نفر آنقدر نزدیک به هم است که در نتیجه نهایی چیزی تغییر نمی کند. احتمال واقع بینانه تر این است که نه پزشکیان و نه پور محمدی هیچکدام انصراف نخواهد داد، که در اینصورت قطعا بخش اعظم آرای پور محمدی از سبد رای پزشکیان جدا خواهند شد.
از پس زد و خورد آن چهار نفر (زاکانی و قاضی زاده در برابر پزشکیان و پور محمدی)، دو نفر دیگر با فراغ بال و با رویکرد کاملا ایجابی و مثبت از ابتدا تا انتها صحبت های خود را ارائه نمودند. این دو نفر جلیلی و قالیباف بودند.
تاکید موکد و اکید در صحبت های جلیلی از ابتدا تا انتها تنها یک حرف بود. اینکه جلیلی ادعا می کند تنها کاندیدایی است که برنامه جامع و کامل برای اداره و حل مشکلات کشور دارد.
از سوی دیگر تاکید قالیباف بر این بود که:
1- من (قالیباف) کارنامه و تجربه مدیریت اجرایی قوی دارم.
2- من (قالیباف) روی برنامه هفتم توسعه اشراف کامل دارم.
3- من (قالیباف) روی ماهیت مشکلات کشور اشراف و احاطه دقیق دارم و راه حل آنها را می دانم.
4- من (قالیباف) انسانی عملگرا هستم و برای رسیدن به نتیجه کار می کنم، نه فقط برای انجام وظیفه!
جلیلی هیچ حرف هیجان انگیزی که او را نسبت به سایرین ممتاز و برجسته نماید بیان نکرد. از ابتدا تا انتها فقط تکرار می کرد که رئیس جمهور باید برنامه داشته باشد، الخ.
قالیباف اما اشاره کرد همین حالا سالانه 8 میلیارد دلار ارز دولتی برای خودرو تخصیص داده می شود که نتیجه و خروجی آن خودروهای بی کیفیت و گرانقیمت است. در حالی که دولت ادعا می کند برای واردات خودروهای با کیفیت و ارزان قیمت خارجی ارز ندارد!
همین یک حرف به خوبی قالیباف را از جلیلی که به تیبا سواری مشهور است تمایز می بخشد.
جلیلی جایی به تکنیک نخ نمای «مسئول مردمی» متوسل شد و خاطره ای تعریف کرد در خصوص افزایش قیمت لاستیک. با این مضمون که قیمت لاستیک بالا رفته بود و دولت ارز ارزان تخصیص داد تا قیمت پایین بیاید، و مسئول مربوطه ادعا می کرد قیمت پایین آمده ولی جلیلی که بسیار مردمی و میدانی است شخصا به مغازه لاستیک فروشی در تهران سر زده و مشاهده کرده که قیمت همچنان گران است!!
البته واضح است که منظور جلیلی از بیان این خاطره انتقاد از تخصیص ارز ارزان به لاستیک نبود. بلکه منظور نظر این کاندیدای محترم دفاع از لزوم توسل به قیمت گذاری دستوری است! یعنی سیاستی که قالیباف به صراحت از آن انتقاد نمود.
از روی شواهد قبلی هم می شد فهمید و الان هم با مشاهده اولین مناظره بیش از پیش مشخص است که قالیباف رئیس جمهور جدید ایران خواهد بود.
دولت قالیباف در اولین فرصت لااقل دو اقدام بسیار مهم را اجرایی خواهد نمود:
1- آزاد سازی واردات خودرو و پایان دادن به خودزنی و خود تحریمی کشنده و عذاب آور در این حوزه.
2- اصلاح قیمت بنزین و حامل های انرژی در قالب اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها.
هر دوی اینها سیاست های موفقی هستند که در دوره احمدی نژاد اجرا شدند. قطعا سیاست های دیگری هم در کنار این دو اجرا خواهد شد که در وقت خود باید به آنها هم بپردازیم. اما تا همینجا دو پیامد اقتصادی در پیش روی ما خواهد بود.
اولا، افرادی که از خودرو به عنوان کالای سرمایه ای استفاده کرده اند متضرر خواهند شد. متقابلا کسانی که به دنبال خرید خودرو برای مصرف هستند منتفع خواهند شد.
ثانیا، افزایش بهره وری ناشی از واقعی سازی قیمت بنزین و حامل های انرژی موجب رفع ناترازی در اقتصاد شده و نتیجتا حجم انبوهی نقدینگی به سمت فعالیت های اقتصادی سرازیر شده و اقتصاد کشور از فاز رکود کنونی خارج خواهد شد.
از صحبت های قالیباف اینطور به نظر می رسید که گویا بر خلاف دولت رئیسی، قرار است در دولت قالیباف از ظرفیت های توافقات اقتصادی با چین و روسیه و شانگهای و بریکس هم استفاده شود. اگر واقعا اینطور باشد رونق اقتصادی چشمگیر تری در پیش رو خواهد بود.