از خلال صحبت ها و شعارها و مناظره های نامزدهای ریاست جمهوری، گرایشات سیاسی و ارتباطات ارگانیک هر یک با اقتصاد سیاسی کشور تا حدود زیادی مشخص شده است.
به طور کلی سه نیروی رقیب و متضاد را در برابر هم مشاهده می کنیم.
اولین نیرو متشکل از یک مثلث سه گانه است که هر سه تقریبا یک حرف می زنند و یک موضع مشترک دارند. این سه عبارتند از جلیلی، قاضی زاده، و زاکانی.
رئوس صحبت های این سه عبارتند از:
1- توزیع مستقیم گوشت درب منزل مردم توسط دولت: یعنی افراطی ترین رویکرد اقتصاد کمونیستی.
2- پرداخت یارانه به مردم به صورت طلا: یعنی توزیع منابع ملی به شیوه تقسیم غنائم جنگی!
3- پایین آوردن قیمت بنزین از 3000 تومان به 1500 تومان: یعنی تشویق به مصرف بیشتر بنزین و حاشیه سود بالاتر برای قاچاقچیان محترم و زحمتکش.
4- دلار زدایی و حاکمیت ریال: یعنی قیمت گذاری دستوری و غارت دارایی تولید کنندگان با شعار حمایت از مصرف کننده!
5- تداوم توزیع ارز ترجیحی با هدف پایین آوردن قیمت دلار: یعنی توزیع درآمد نفت میان چند وارد کننده نور چشمی.
6- اجرای پروژه های بزرگ و دهان پر کن دولتی (و البته بدون توجیه اقتصادی) با استفاده از نقدینگی موجود در دست مردم: یعنی حرف های مفتی که معمولا دم انتخابات زده می شود.
زاکانی و قاضی زاده به شکل علنی تری این سیاست ها را اعلام می کنند. ولی جلیلی استتار شده تر صحبت می کند، در حالی که خوب حواسش هست چیزی نگوید که این سیاست ها را نقض کند.
مشخص است این مثلث سه گانه تداوم واقعی دولت «شهید رئیسی» هستند. هر سه نفر نماینده رانت های دولتی، امضاهای طلایی، و جریان ضد توسعه در کشور هستند.
بنابراین از این به بعد مثلث جلیلی، قاضی زاده، و زاکانی را به اختصار گروه «جقز» می نامیم.
در گوشه دیگر پزشکیان را می بینیم که نماینده اصلاح طلبان و جریان «تسلیم طلبان غربگرا» است.
این گروه ارتباط نزدیکتری با رانت های جهانی داشته و طرفدار ذوب و حل شدن در نظم جهانی با محوریت غرب هستند. این گروه در سیاست های وارداتی گاهی با گروه جقز همپوشانی پیدا می کنند. لیکن وقتی واردات برخی محصولات بیشتر به سمت انحصار تولیدات چینی می رود گروه تسلیم طلبان غربگرا با جقز تضاد پیدا میکنند.
البته گروه جقز هم ترجیح می دهد روابط با غرب حسنه و عادی باشد. چون در این صورت تضاد میان این گروه و تسلیم طلبان غربگرا تا حدود زیادی حل شده و خیلی مسائل دیگر هم حل می شود. لیکن در شرایط روابط پر تنش با غرب، بر خلاف گروه تسلیم طلبان غربگرا، گروه جقز تا حدودی حاضر به تن دادن به کار با چین هم هست.
پورمحمدی هم تلاش می کند در همین گروه قرار بگیرد، لیکن تنوع نامزدها به گونه ای است که فضا برای درخشیدن پورمحمدی فراهم نمی شود. اگر فی المثل دوگانه ای میان پور محمدی و جلیلی وجود داشت و دیگران حاضر نبودند، احتمال پیروزی پور محمدی تقریبا قطعی می شد. اما در حال حاضر پایگاه رای مورد نظر پورمحمدی یا به سمت پزشکیان رفته یا جذب قالیباف خواهد شد.
طرداً للباب این را اضافه کنم که پور محمدی نشان داد شخصیت سیاسی بسیار پخته و مسلطی است. تحت هیچ شرایطی تمرکز خود را از دست نمی دهد و همیشه بهترین واکنش را به سوالات و صحبت های چالشی نشان می دهد. اگر جای رئیس جمهور بعدی بودم حتما از او در جایگاه بالایی استفاده می کردم. به نظرم قطعا وزیر امور خارجه خوبی هم می شد.
قالیباف نماینده جریان سوم است. این جریان به دنبال کاهش، کنترل، و نهایتا حذف رانت های دولتی، هدایت منابع ملی به سمت توسعه، و عملگرایی در سیاست خارجی است.
از صحبت های قالیباف اینطور برداشت می شود که به دنبال حذف ناگهانی رانت ها نیست، اما حرکت او به این سمت خواهد بود.
به عنوان مثال قالیباف با پیروی از منویات مقام معظم رهبری و کلیه کارشناسان اقتصادی خبره، توزیع ارز ترجیحی را اشتباه ارزیابی می کند، لیکن همچنان درجاتی از مداخله دولت در بازار ارز به منظور مدیریت نرخ را لازم می داند.
مثال دیگر مساله یارانه، تورم، و حداقل دستمزدها است. در حالی که پزشکیان به درستی درآمد ثابت کارمندان با بهره وری پایین را نوعی رانت و سربار ارزیابی نمود، قالیباف ادعا کرد تفاوت میان نرخ تورم و حداقل دستمزد باید به صورت یارانه نقدی از سوی دولت به مردم پرداخت شود.
پر واضح است که سیاست قالیباف میانه رو و عملگرایانه است. یعنی نه مانند پزشکیان به دنبال انهدام ناگهانی دستمزد کارمندان کم بهره ور است، و نه مانند جقز به دنبال تشویق مفت خوری و توزیع بیشتر رانت.
هر چند از نظر اقتصادی سیاستی که پزشکیان مطرح کرد درست تر از همه است، اما از نظر سیاسی نه پزشکیان و نه هیچ رئیس جمهور دیگری قادر به اجرایی کردن آن نیست. بنابراین حتی اگر قرار بود پرشکیان انتخاب شود هم ادعای او قطعا در حد شعار باقی می ماند و موجب بالا گرفتن آتش اختلافات و دعواهای سیاسی و تنش های اجتماعی در کشور می شد.
در حوزه سیاست خارجی هر سه گروه به دنبال عادی سازی روابط با غرب هستند. و هیچکدام به دنبال نگاه به شرق نیست. اساسا در نظام جمهوری اسلامی هیچ گروهی تمایل به نزدیکی به روسیه یا چین ندارد و همه نگاه ها همیشه به سوی غرب بوده و هست.
از نظر سیاست های اقتصادی داخلی هر کدام از سه گروه گرایشات مستقل خود را داشته و هر کدام با دو گروه دیگر در تضاد قرار می گیرد.
از نظر سیاسی دو گروه قالیباف و جقز هر دو ژست و ظاهر ولایت مداری و انقلابی گری دارند. ولی گروه پزشکیان همیشه به درجات مختلفی ضدیت خود با ولایت فقیه و رهبری را علنی نموده است.
لیکن در عمل گروه جقز و پزشکیان هر دو در تضاد با رهبری قرار دارند، هر چند اولی تضاد خود را پشت شعارهای انقلابی مخفی نگه داشته و دومی آن را علنی می کند.
هر دو گروه پزشکیان و جقز تلاش می کنند تضاد خود با رهبری را از طریق فشار توده ای و از پایین جبران کنند. گروه پزشکیان از طریق جذب بدنه اجتماعی رادیکال و لات بازی هایی مشابه پرتاب میکروفون در برنامه زنده تلویزیونی این کار را می کند. و گروه جقز با توسل به شعارهای عوامفریبانه با محوریت «معیشت مردم» و «مبارزه با گران سازی» و «دلار زدایی» و «حاکمیت ریال» و از این قبیل.
از سوی دیگر گروه قالیباف ضعف خود در جذب بدنه اجتماعی را از طریق دوپینگ از بالا جبران می کند.
با توجه به حساسیت شرایط جهانی و شرایط در حال انفجار در منطقه و نتایج فاجعه باری که سه سال دولت رئیسی برای صنعت و تولید ملی به بار آورده، می توان انتظار داشت یکی از دو حالت زیر در انتخابات هفته آینده محقق شود:
حالت اول اینکه جلیلی به نفع قالیباف انصراف دهد. در اینصورت نیازی به انصراف زاکانی و قاضی زاده هم نیست. قالیباف انتخاب خواهد شد و جلیلی می تواند همیشه ادعا کند بخش زیادی از بدنه رای قالیباف طرفداران او بوده اند که پس از انصراف به قالیباف رای داده اند.
حالت دوم اینکه جلیلی انصراف ندهد، که در اینصورت احتمالا زاکانی یا قاضی زاده یا هر دو ممکن است به نفع جلیلی انصراف دهند. البته اگر انصراف ندهند هم اتفاق خاصی نمی افتد، چون همه می دانند این دو نفر کاندیدای پوششی هستند. لیکن تداوم حضور جلیلی در انتخابات موجب خواهد شد که انتخاب قالیباف با رای بالا هر گونه شائبه در خصوص کثرت هواداران جلیلی را از بین برده و موجب پایان حیات سیاسی جلیلی شود.
من اگر جای پزشکیان بودن در شرایط کنونی به جقز رکب می زدم و به نفع قالیباف انصراف می دادم. در اینصورت پزشکیان می توانست برای همیشه قالیباف و جریان سیاسی حامی او را مدیون خود نماید. حتی جریان اصلاح طلبان هم با این تاکتیک می تواند تمام اشتباهات استراتژیک خود در گذشته را جبران کرده و رکبی که در جریان اغتشاشات 1401 خورده را معکوس کرده و به رقبای خود بزند.
البته با توجه به کادر رهبری فعلی اصلاح طلبان و اغتشاش فکری موجود میان آنان، به هیچ وجه انتظار چنین حرکت پخته و حساب شده ای از سوی آنان نمی رود.
پزشکیان در انتخابات باقی خواهد ماند و احتمالا نفر دوم خواهد شد. بر خلاف ظاهر داستان، تضاد هسته سخت نظام با رانت های بوروکراسی دولتی و ضد توسعه بسیار وخیم تر از تضادی است که با اصلاح طلبان و تسلیم طلبان غربگرا وجود دارد.