سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۷ دقیقه·۷ ماه پیش

حمله تلافی جویانه علیه اسرائیل

پیش از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، درباره ساختار قدرت در ایران مبحثی را مطرح کردیم و گفتیم ساختار تمرگز گریز قدرت در داخل زمینه سواری گرفتن برخی نیروهای داخلی از امکانات و ابزارهای قدرت های خارجی را فراهم می کند. همچنین اشاره ای به شهادت حاج قاسم سلیمانی به دست نیروهای تروریستی آمریکایی درست اندکی پس از علنی شدن احساس حقارت برخی فرماندهان ارشد سپاه در برابر شخصیت فرهمند آن شهید داشتیم!

جالب اینکه اندکی پس از مطرح کردن این موضوع، خبر شهادت چند فرمانده ارشد دیگر سپاه در سوریه در نتیجه حمله هوایی اسرائیل به کنسولگری ایران منتشر شد.

حتی اگر می شد شهادت حاج قاسم را نتیجه غافلگیری و عملیات چراغ خاموش آمریکاییها دانست، قطعا در مورد اخیر چنین توجیهی به کلی مردود است. چون هر کسی که حتی از دور نظاره گر وقایع و تحولات منطقه باشد به خوبی می دانست اسرائیل به دنبال تصاعد تنش بوده و هدف قرار دادن فرماندهان و به طور کلی نیروهای ایرانی در سوریه یکی از اولویت های اصلی آن است. لذا چطور ممکن است لقمه ای تا این اندازه هلو برو توی گلو در اختیار آن قرار بگیرد؟! مگر اینکه یا حراست سپاه و نیروی قدس خیلی ضعیف و بی رمق باشد (که البته نیست)، یا برخی جریانات داخلی فرصت را برای تسویه حساب های جناحی، آن هم با بازوی نظامی اسرائیل، مغتنم دانسته باشند!



به هر حال این خسارت به کشور وارد شده. اسرائیل از خط قرمز عبور کرده و چند مهره پر اهمیت در ساختار نظامی و امنیتی کشورمان را حذف نموده است. حال این سوال مطرح می شود که پاسخ و واکنش ایران به این گستاخی چه باید باشد؟

داستان اسرائیل و ایران از وقوع این تجاوز تروریستی به کنسولگری ایران در سوریه آغاز نمی شود. مساله اینجاست که اکنون ماه هاست اسرائیل زیر ضربه بسیار شدید قرار گرفته و خسارتی بی سابقه خورده که هنوز هم پایان نیافته و معلوم هم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. لذا ضربه ای که اسرائیل به ایران زده قابل مقایسه با ضربه ای که در طول این چند ماه از ایران خورده نیست. و نکته دقیقا همینجاست که اسرائیل تلاش می کند با چنین حرکت هایی زمینه ای ایجاد کند تا مرکز توجه ها از فجایع غزه و جنایات رژیم صهیونیستی، به سمت ایران منحرف شده و لذا راه تنفسی برای اسرائیل باز گردد.

دقیقا به همین دلیل بسیاری معتقدند پاسخ ایران باید بیش از هر چیزی خویشتندارانه و بر اساس راهبرد صبر استراتژیک باشد.

اما از سوی دیگر، اقدام رژیم صهیونیستی فرصتی طلایی در اختیار ایران قرار داده تا بتواند به صورت مشروع و مستقیما علیه اسرائیل وارد عمل شده و میزان فشاری که بر اثر اقدامات سایر اعضای محور مقاومت روی اسرائیل وارد شده را به آستانه جدیدی برساند.

نگاهی به تحلیل های روزنامه ها و نشریات آمریکایی و غربی نشان می دهد که گویا آنها هم بدشان نمی آید ایران مستقیما به اسرائیل ضربه بزند.

اگر این فرض درست باشد، تحلیل علاقه آمریکا و اروپا به درگیری مستقیم ایران و اسرائیل با تحلیل علاقه کابینه نتانیاهو به تصاعد تنش کاملا متفاوت است.

نتانیاهو تلاش می کند از طریق تصاعد تنش، اولا تصویری که از خود به صورت جنایت های جنگی و نسل کشی علیه ساکنان غزه و فلسطینیان در افکار عمومی جهان منتشر شده را اصلاح کرده و وانمود کند نه تنها متجاوز نیست، بلکه قربانی هم هست! ثانیا تلاش می کند با کشاندن آمریکا و کشورهای اروپایی به یک درگیری مستقیم با ایران، بتواند خودش کنار ایستاده و دعوا را به بزرگترها واگذار نماید!

برای اسرائیل هیچ اهمیتی ندارد آمریکا یا کشورهای اروپایی چقدر ممکن است در اثر چنین درگیری هزینه بدهند. لیکن برای آمریکا و اروپا این مساله بسیار پر اهمیت است!

پس علاقه آمریکا و اروپا به پاسخ مستقیم ایران به اسرائیل نمی تواند همراستا با اهداف نتانیاهو باشد.



پس از آغاز عملیات طوفان الاقصی، آمریکاییها تمام قد به حمایت از اسرائیل برخاستند. تا جایی که حتی حاضر به درگیری با نیروهای انصارالله یمن در دریای سرخ هم شدند و به همین دلیل هزینه های بسیار زیادی هم پرداخت کرده اند.

آمریکاییها در موقعیت اره قرار گرفته بودند. نه می توانستند اسرائیل را رها کرده و اجازه بدهند زیر فشار ضربات محور مقاومت و احتمالا حمایت روسیه از هم بپاشد. و نه می توانستند بدون هزینه از آن دفاع کنند. به همین دلیل نهایتا تصمیم گرفتند از اسرائیل حمایت کرده و هزینه این حمایت را هم بپردازند، اما در عین حال تلاش کنند اسرائیل را به سمت پذیرش برخی توافقات با فلسطینیان و اعراب سوق بدهند.

درخواست آمریکاییها از ایران این بود که مستقیما وارد این دعوا نشود. ایرانی ها هم که از قدیم کلا ارادت ویژه ای به آمریکاییها داشته اند، صحبت این معشوق محبوب را زمین نیانداخته و از درگیری مستقیم پرهیز کردند، اما به حمایت از نیروهای محور مقاومت ادامه دادند. ایرانی ها هم امیدوار بودند فشار نیروهای محور مقاومت آمریکاییها را سر عقل آورده و آنها را متقاعد کند بالاخره بعد از چهل پنجاه سال، شیطان را لعنت کنند و ایرانی ها را بغل کرده و پس از روبوسی و دیده بوسی، همه کدورت ها را کنار بگذراند!

اما نه اسرائیل در برابر فشارهای آمریکا نرمش نشان داد و نه آمریکا در برابر فشارهای ایران نرمش نشان داد.

دست آخر هم که مشاهده می کنیم اسرائیل از خط قرمز عبور کرده و فرماندهان ارشد ایرانی را در خاک سوریه هدف قرار داده است.



برخی خبرها حاکی از آن است که ایران به آمریکا هشدار داده وارد بازی نتانیاهو نشوند و خود را درگیر پاسخ ایران به اسرائیل نکنند. و در مقابل آمریکاییها هم به ایرانی ها هشدار داده اند که نیروهای آمریکایی را هدف قرار ندهند.

در صورت صحت این خبرها، به نظر می رسد آمریکاییها از حمله مستقیم ایران به اسرائیل (به شرط وارد نشدن خسارت و تلفات به نیروهای آمریکایی) استقبال می کنند. دلیل این استقبال می تواند در راستای افزایش فشار به نتانیاهو و دولت اسرائیل جهت پذیرش خواسته های آمریکایی باشد.

فضای سیاسی داخلی آمریکا اجازه نمی دهد دولت آمریکا مستقیما اسرائیل را تحت فشار قرار دهد.

لیکن همانطور که در ایران عده ای از نیروهای سیاسی داخلی با سواری گرفتن از قدرت و امکانات دشمنان خارجی موفق می شوند جناح های رقیب داخلی خود را تحت فشار قرار داده و امتیاز بگیرند، آمریکاییها هم می توانند با سواری گرفتن از قدرت و فشار ایران علیه اسرائیل، نتانیاهو و صهیونیست ها را وادار به پذیرش برخی شرایط خود کنند.

به این ترتیب، می توان حدس زد پاسخ ایران به اسرائیل طوری طراحی خواهد شد که:

1- اسرائیل را در موقعیت قربانی قرار ندهد.

2- هیچ منفذی برای ورود آمریکا به این درگیری باز نکند.

3- به اندازه ای دردناک باشد که اسرائیل را وادار به تسلیم و دادن امتیاز نماید.

لذا به احتمال زیاد ضربه ایران به یکی از اهداف و پایگاه های نظامی اسرائیل خواهد بود و تمرکز اصلی روی خسارات مادی خواهد بود و نه خسارات جانی. یعنی همان مدلی از ضربات که از ابتدای جنگ بارها توسط حزب الله لبنان بر اسرائیل وارد شده.

به عنوان مثال، اگر پایگاه هواپیماهای اف 35 که در حمله اسرائیل به کنسولگری ایران مورد استفاده قرار گرفتند مورد اصابت موشک های هایپرسونیک ایران قرار گرفته و تعدادی جنگنده 100 میلیارد دلاری منهدم شوند، تقریبا هر سه هدفگذاری فوق به صورت صد درصدی محقق خواهد شد.

لیکن اگر آنطور که عده ای ادعا می کنند، ایران اقدام به زدن کنسولگری ها یا سفارت خانه های اسرائیل در دیگر کشورها نماید، تقریبا هیچکدام از اهداف سه گانه فوق محقق نخواهند شد. و البته با سوابقی که از تصمیمات عجیب و غریب در کشورمان داریم، بعید هم نیست بدترین گزینه در دستور کار قرار بگیرد!!



پاسخ ایران به این حمله قطعی است.

چیزی که قطعی نیست دو مورد است:

1- در کوتاه مدت اینکه دقیقا چه پاسخی و در چه سطحی توسط ایران داده خواهد شد.

2- در بلند مدت اینکه آیا بالاخره مشکل اصلی که همان درگیری های داخلی و قربانی کردن نیروهای خودی است حل خواهد شد یا خیر.


اسرائیلپاسخ سختکنسولگری ایران در دمشقطوفان الاقصینیروی قدس
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید