اخیراً شی جینپینگ، رئیس جمهوری خلق چین، سفری در راس یک هیئت عالی رتبه به عربستان سعودی داشت و با رهبران جهان عرب دیدار کرد. در این سفر، توافقنامه راهبردی و بلند مدتی میان چین و عربستان امضا شده و رئیس جمهور چین همراه با عربستان و سایر متحدان آن در جهان عرب، بیانیه ای صادر کردند که علاوه بر تاکید بر تحکیم روابط چین و کشورهای عربی، همچنین اشارات مستقیمی هم به ایران داشت.
از جمله در بیانیه مشترک چین و عربستان این موارد آمده است:
1- تاکید همکاری چین و عربستان برای اطمینان از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران
2- حمایت از موضع عربستان در یمن و توافق در مورد اهمیت پایبندی حوثی های مورد حمایت ایران به توافق آتش بس
3- تقدیر از تلاش های امارات متحده عربی برای حل صلح آمیز اختلافات با ایران بر سر جزایر سه گانه در خلیج فارس (تنب بزرگ، تنب کوچک، و بوموسی)
چین در بیانیه مشترک با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس گفته است: رهبران بر حمایت خود از همه تلاشهای صلحآمیز، از جمله ابتکار و تلاش امارات متحده عربی برای دستیابی به راهحلی مسالمتآمیز در موضوع جزایر سهگانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) از طریق مذاکرات دوجانبه با رعایت موازین حقوق بین الملل و حل این موضوع با رعایت مشروعیت بین المللی تأکید کردند.
این حرکت دیپلماتیک چین موجب شده تا جناح غربگرایان در ایران، اعم از تسلیم طلبان غربگرا (موسوم به اصلاح طلبان) و اقتدارگرایان غربگرا (شامل طیف وسیعی از گروه های سیاسی از جمله لاریجانی ها و نسل قبلی فرماندهان سپاه) با شدّت و حدّت از «خیانت» چین به ایران و کلاه رفتن بر سر ایران به دلیل اعتماد بیجا به چین صحبت نمایند.
اولاً، از زمانی که مساله پیمان همکاری راهبردی 25 ساله ایران و چین مطرح شد، عده ای این تحلیل غلط را ترویج کردند که یک بلوک جدیدی تشکیل شده به اسم «بلوک شرق» که مانند دوران شوروی در برابر «بلوک غرب» قد علم کرده. نتیجه چنین تحلیل غلطی این می شود که یک عده را در اردوگاه بلوک شرق و عده دیگر را در اردوگاه بلوک غرب دیده و تصور می کند هر کشوری در هر بلوکی قرار گیرد طبیعتا در تضاد و تقابل با کشورهای بلوک مقابل خواهد بود.
این تحلیل کاملا غلط است. چون اساسا چیزی به اسم «بلوک شرق» وجود ندارد و ماهیت و کیفیت و چیستی و چگونگی آرایش بین المللی در دنیای امروز هیچ شباهتی به دنیای زمان جنگ سرد میاد شوروی و آمریکا ندارد.
نه چین به مانند شوروی یک قدرت هژمون جهانی است که یک ایدئولوژی و رویکرد بدیل و رقیب در برابر آمریکا و غرب داشته باشد، و نه ایران چنین ظرفیت و قدرتی دارد. نتیجتا نه چین در ایران نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دارد و نه ایران چنین نفوذی در چین دارد.
جهان امروز را به درستی یک جهان «چند قطبی» نامیده اند. در این جهان چند قطبی، هر یک از قطب ها مستقلا حوزه نفوذ خود را تعریف کرده و برای بیشینه کردن منافع خود هدفگذاری و برنامه ریزی می کند. روابط دیپلماتیک بصورت دوجانبه و بر اساس منافع مشترک دو طرف تعریف می شود.
سیاست خارجی چین بر اساس تحقق چنین جهانی فعال شده است. لیکن نقطه مقابل سیاست خارجی چین، سیاست خارجی آمریکاست که همچنان به دنبال تداوم مدل رابطه «سلطه و تابعیت» عمل می نماید. بعنوان مثال، در مدل آمریکایی، اوکراین باید داوطلبانه گوشت دم توپ باشد و اروپا باید داوطلبانه از خود صنعت زدایی نماید تا منافع دراز مدت آمریکا تامین گردد. چون «متحدین» آمریکا در واقع بخشی از امپراطوری آمریکا هستند و منافع مستقلی نمی توانند داشته باشند.
بنابراین یک دلیل برای اینکه عده ای تصور می کنند چین به ایران خیانت کرده این تحلیل غلطی است که به تقارن مدل دیپلماسی آمریکایی برای چین متصور شده اند. یعنی خیانت آمریکا به متحدینی مانند اوکراین و آلمان و فرانسه و غیره را می بینند و تصور می کنند چین هم یک امپراطوری در بلوک شرق ایجاد کرده که ایران یکی از اقمار آن شده و حالا مورد خیانت چین قرار گرفته!
اما در واقعیت، نظم جهان چند قطبی که کراراً در بیانیه های مشترک چین، روسیه، و ایران مطرح شده، اگرچه نظم بدیل و رقیب نظم نولیبرال آمریکایی است، لیکن یک بلوک واحد و با منافع مشترک جمعی یا منافعی که از راس به جمیع اعضا تحمیل شود نیست. در این نظم چند قطبی، چین به تنهایی یک قطب است، روسیه یک قطب دیگر، ایران یک قطب دیگر، و عربستان سعودی هم یک قطب دیگر و به همین ترتیب.
طبیعتا در چنین نظم چند قطبی، هر یک از قطب ها مستقلا و بر مبنای منافع دو جانبه با هریک از قطب های دیگر وارد کنش دیپلماتیک می گردد. پس طبیعی است که چین بطور همزمان به دنبال روابط راهبردی هم با ایران و هم عربستان سعودی باشد. پس رقابت منطقه ای ایران و عربستان مانع از تحرک دیپلماتیک چین برای گسترش روابط با هر دو طرف بصورت همزمان نیست.
ثانیاً، این را هم قبلا گفته بودیم که غرب در حال افول است و در نظم جدید، چین بعنوان بزرگترین قدرت صنعتی جهان اهمیتی بالاتر از آمریکا پیدا می کند. این مطلبی است که عربستان و امارات و سایر کشورهای عربی به خوبی دریافته اند. برخلاف ادعای غربگرایان در ایران، رقابت اصلی بر سر رابطه با آمریکا نیست. اگر رابطه با آمریکا عامل تعیین کننده در میزان اقتدار منطقه ای بود، عربستان و امارات و دیگران برای گسترش روابط راهبردی با چین اینطور به آمریکا دهن کجی نمی کردند.
اتفاقا رقابت بر سر میزان و عمق روابط با چین است. یعنی اگر هم قرار باشد سر ایران کلاهی برود از ناحیه برجام و تداوم تنش با آمریکا نیست. بلکه می تواند از ناحیه عقب ماندن در رقابت منطقه ای بر سر اشغال بازارهای چین و جذب سرمایه های چینی باشد.
و نکته دقیقا همینجاست که غربگرایان با استفاده از مغلطه این همانی کردن نظم نولیبرال آمریکایی با نظم چند قطبی مورد نظر چین، و «بلوک شرق» نامیدن شرکای چین، سعی می کنند ایران را از هرگونه همکاری راهبردی و بلند مدت با چین منصرف نموده و نتیجتا این عرصه را بطور کامل به عربستان و متحدان منطقه ای آن واگذار نمایند.
این یعنی مشابه همان بلایی که غربگرایان اوکراینی بر سر اوکراین آوردند و همان بلایی که نولیبرال های اروپایی بر سر اروپا آوردند. یعنی قربانی کردن ایران برای حفظ منافع آمریکا. یعنی حرکت در جهت منافع عربستان و تقویت اقتدار رقبای ایران در منطقه از طریق باز کردن راه برای این رقبا جهت گسترش و تحکیم روابط با چین، در حالیکه ایرانیان همچنان به دنبال نخود سیاه برجام و دوستی با آمریکا می دوند.
ثالثا، در تحلیل کوتای مخملی اخیر و اغتشاشات «حجاب» در ایران هم گفته بودیم که یکی از عوامل دخیل در طراحی و اجرای این اغتشاشات (با شعار زن زندگی آزادی)، عربستان سعودی است.
گفته بودیم هدف عربستان تغییر رفتار در حاکمیت جمهوری اسلامی و جلوگیری از اتحاد راهبردی میان ایران و روسیه از یک طرف، و ایران و چین از طرف دیگر است.
گفته بودیم این مخالفت عربستان از اتحاد و نزدیکی میان ایران و روسیه، و ایران و چین، نه به دلیل عناد و دشمنی عربستان (بعنوان متحد یا گاو شیرده آمریکا در منطقه) با چین و روسیه، بلکه به دلیل ارزیابی عربستان (بعنوان رقیب ایران در منطقه) از افزایش اقتدار منطقه ای ایران در اثر گسترش روابط راهبردی با روسیه و چین است.
همچنین گفته بودیم که عربستان سعودی خود به دنبال گسترش و تحکیم روابط بلندمدت و راهبردی با هر دو کشور، یعنی روسیه و چین، بوده و تلاش می کند در این مسیر از ایران سبقت بگیرد.
شاهدش همین سند همکاری بلند مدتی که اخیراً میان عربستان و چین امضا شد.
زنگ خطری که اینجا برای ایران به صدا در می آید، بیانیه مشترکی است که چین به همراه عربستان و دیگر متحدان عربی آن منتشر کرده و نشان می دهد سیاست عربستان در این زمینه حتی اگر نتوانسته باشد به تغییر رفتار در حاکمیت ایران منجر شود (که نشده) اما لااقل توانسته این سیگنال را به چین مخابره نماید که ایران قدرت بلامنازع در منطقه نیست و عربستان نه تنها از نظر ثبات سیاسی و اجتماعی داخلی فرسنگها از ایران جلوتر است، بلکه حتی توان ایجاد آشوب و چالش های جدی درون خاک و قلمرو اصلی ایران را هم دارد.
بنابراین، برنده اصلی اغتشاشات در ایران، عربستان سعودی است که موفق شده است با یک سیاست حساب شده و دقیق، ضمن استفاده از ظرفیت های غربگرایان ایرانی و آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی برای تضعیف و مهار ایران، در عین حال با چرخشی استادانه به سمت شرق، آینده سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود را از طریق گسترش روابط با قدرت اول در جهان پیش رو تضمین و بیمه نماید.
حال باید ببینیم، پس از پاکسازی اطلاعاتی و امنیتی ایران از لوث وجود شبکه های نفوذی و اوباش و اراذل و امارده و اجانده ای که دانسته و نادانسته در خدمت عربستان و دیگر دشمنان ایران بوده اند، آیا ایران می تواند خسارات وارده را جبران نموده و موقعیت و اقتدار خود را در منطقه احیا و تثبیت نماید؟
لازمه رسیدن به اقتدار خارجی، تثبیت اقتدار و ثبات داخلی است. به همین دلیل، آغاز و ادامه روند صدور و اجرای احکام اعدام محاربین داخلی و تغییر لحن براندازان از رجزخوانی های خشن و خونین و رکیک دیروز که می گفتند «ایندفعه فرق می کنه، کار رژیم تمومه، همه اشونو از تیر چراغ برق آویزون می کنیم»، به لحن عجز و لابه و التماس امروز که می گویند «اعدام نکنید» را به فال نیک می گیریم و امیدواریم با همین جدیت و بدون مماشات با افرادی که زندگی ننگینشان جز خسارت و خیانت برای کشورمان حاصلی نداشته برخورد شود.
خیلی جالبه، کانال براندازان که تا دیروز از سرنگونی رژیم مطلب میگذاشت، الان شده کلاس درس خارج فقه #محاربه ?
طرف تا دیروز نه تنها لفظ امام رو برای امام خمینی بهکار نمیبرد بلکه یه صفت ناشایست هم بعدش میآورد و حرفهایی میزد که نمیشه گفت. الان تو کانالش داره میگه نظر امام خمینی(ره) درباره محاربه اینه? نظر آیت الله خامنهای اینه، نظر علامه طباطبایی اینه. تازه الفاظ عربی هم بهکار میبرن?
خیلی جالبه، مطالب چند روز قبلشون درباره فراخوانهاشون بود، درباره اعتصاب و این حرفا و تهدیدهایی که میکردن دیگرانو، الان دارن تحریرالوسیله امام رو تدریس میکنن تا بتونن از اعدام محاربین جلوگیری کنن
✍حسین دارابی