ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۸ دقیقه·۴ ماه پیش

دستاوردهای واقعی «طرح نور»

گاهی اوقات در دعواهای سیاسی طرفین دعوا در چیستی و ماهیت موضوع بخصوصی کاملا اتفاق نظر پیدا می کنند و با پذیرفتن یک فرض مشترک بر سر نتایج آن دعوا می کنند.

مساله «حجاب» یکی از این موارد است. موافقان و مخالفان هر دو در این مطلب که «حجاب اجباری» یکی از خطوط قرمز اصلی در نظام جمهوری اسلامی است توافق نظر دارند. دعوا فقط سر این است که یک عده این را مثبت و عده دیگری آن را منفی ارزیابی می کنند.

لیکن هیچ کدام از دو طرف دعوا لحظه ای تردید نمی کنند که شاید دعوای «حجاب» یک موضوع انحرافی باشد و چیزی غیر از بحث و جدل های سطحی و ظاهری پشت آن نهفته باشد.


در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 حرکت سیاسی بزرگی در داخل و خارج کشور به راه افتاد که ترجیع بند آن عبارت بود از «رای بی رای»!

فرضی که هم هواداران و هم مخالفان نظام پذیرفته بودند این بود که نظام جمهوری اسلامی برای کسب مشروعیت، نیازمند این است که «مردم» پای صندوق های رای رفته و در انتخابات شرکت کنند. و لابد اگر اکثریت «مردم» رای ندهند، معنایش این خواهد بود که نظام جمهوری اسلامی دیگر مشروعیت ندارد!

نه «هواداران» نظام به این مطلب توجه داشتند که «رای دادن» در قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی یک حق است، نه وظیفه، و لذا رای دادن یا ندادن یک فرد یک تصمیم شخصی است و هیچ تاثیری بر مشروعیت نظامی که این حق را به وی داده ندارد. و نه «مخالفان» به ذهنشان خطور می کرد که وقتی اکثریت تصمیم بگیرند رای ندهند، نتیجه انتخابات بسیار قابل پیش بینی تر و نتیجتا کم ریسک تر خواهد شد.




در پاییز 1401 دعوای حجاب بهانه ای شد برای شعله ور شدن آتش اغتشاشاتی که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه بود و عده ای را به این باور رساند که نظام جمهوری اسلامی در حال سقوط است!

ظاهر امر این بود که «مخالفان» نظام علیه حجاب اجباری و حتی علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی سر به شورش گذاشته، و «هواداران» نظام از این شورش ناراحت و در حال اضطراب و نگرانی و ناراحتی هستند.

نه «مخالفان» این احتمال را می دادند که این اغتشاشات ممکن است توسط همانهایی سازماندهی شده باشد که با رکیک ترین فحش ها مورد توهین و تحقیر قرار گرفته اند، و نه «هواداران» این احتمال را می دادند که «مخالفان» بازی خورده و مشغول بازی کردن سناریویی باشند که توسط عده ای در بالاترین سطوح نظام طراحی شده است.



پس از اغتشاشات 1401 مدتی گشت ارشاد تعطیل شد و این تصور برای «مخالفان» به وجود آمد که «انقلاب زن زندگی آزادی» موفق شده «رژیم» را وادار به عقب نشینی در برابر خواست «مردم» نماید!!

البته «هواداران» هم از اجرا نشدن قانون حجاب اجباری ناراضی بودند و حرص می خوردند. به گونه ای که این حرص خوردن گاهی به صورت حمله انتحاری با سطل ماست بروز می نمود!

لیکن پس از مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در بهار 1403 ناگهان سر و کله گشت ارشاد مجددا در قالب «طرح نور» پیدا شد.

باز طبق معمول، «مخالفان» تصور می کردند این رژیم گستاخ شده و خوی سرکوبگر و زن ستیز و مردم آزار آن عود کرده است و می خواهند به زور روسری بر سر زنان ایرانی کنند! و «هواداران» هم تصور می کردند بالاخره ارزش های فرهنگی و مطالبات «امت حزب الله» در دستور کار نظام قرار گرفته و نوبت آن رسیده که انتقام عقده های فرو خورده از زمان اغتشاشات پاییز 1401 از زنان «هنجار شکن» ستانده شود!

نه «مخالفان» و نه «هواداران» لحظه ای شک نکردند که شاید «طرح نور» اساسا هدفی غیر از چیزی که در ظاهر اعلام شده است داشته باشد. شاید حجاب بهانه ای باشد برای گسیل کردن نیروهای پلیس به خیابان ها و بالا بردن سطح تدابیر امنیتی جهت پیشگیری از هر گونه اتفاقات پیش بینی نشده ای که در واکنش به یک اتفاق یا سانحه پیش بینی شده ممکن است رخ دهد.

هیچ کس چنین فکری نکرد، چون همه تصور می کردند «حجاب» جزو خطوط قرمز اصلی و در زمره آرمان ها و ارزشهای نظام جمهوری اسلامی است.



کافی است مفروضات گمراه کننده را کنار گذاشته و واقعیت ها را آنطور که هست ببینیم تا تصویری کاملا متفاوت مقابل چشمان ما شکل بگیرد.

1- میزان مشارکت «مردم» در انتخابات کوچکترین تاثیری بر میزان مشروعیت نظام و حکومت ندارد.

2- میزان مشارکت تنها موجب تغییر نتیجه انتخابات می شود. لذا گاهی ممکن است مشارکت بالا مطلوب یک جناح سیاسی بخصوص باشد و گاهی مشارکت پایین به نفع همان جناح سیاسی گردد.

3- در ایران هرگز هیچ «جنبش»، یا «قیام»، یا «اعتراض»، یا «اغتشاش»، یا «فتنه» به صورت خودجوش اتفاق نیافتاده و نمی افتد. همه اینها در نتیجه سازماندهی و اقدامات عناصر امنیتی جناح های درون نظام اتفاق افتاده و بخش اعظم افرادی که کف خیابان حنجره خود را پاره می کنند سیاهی لشکرهایی هستند که خودشان هم نمی دانند به واقع در زمین کدام جناح سیاسی بازی می کنند.

4- افرادی که نگاه ایدئولوژیک دارند معمولا بازنده دعواهای سیاسی در ایران هستند. خواه ایدئولوژی ارزشی اسلامی، خواه ایدئولوژی لیبرال سکولار، خواه ایدئولوژی کمونیستی و غیره. برنده معمولا کسانی هستند که از ارزشی های اسلامی و لیبرال و کمونیست و غیره سواری می گیرند. به بیان دیگر، هر چند در ایران هم موافق دو آتشه حجاب اجباری داریم و هم مخالف دو آتشه، لیکن هر دو گروه به گروه دیگری سواری می دهند که این گروه دیگر اساسا هیچ علاقه ای به دعوای حجاب نداشته و اهداف مهمتر دیگری را دنبال می کند.



در جریان اغتشاشات پاییز 1401، آنها که خیلی ساده لوح بودند تصور می کردند انقلاب شده و نظام در حال سرنگونی است. آنها که کمی کمتر ساده لوح بودند تصور می کردند دشمنان خارجی با همکاری پادوهای داخلی در حال ایجاد آشوب و بلوا در کشور هستند.

رندها و زرنگ های سیاسی هم دو دسته شدند. یک دسته سعی کردند از «مخالفان» سواری بگیرند. و دسته دیگر از «هواداران» سواری گرفتند.

آنهایی که روی «مخالفان» شرط بندی کرده بودند خیلی زود قمار را باختند. اما عده ای که روی «هواداران» شرط بسته بودند مدتی به رانت های کلان دسترسی پیدا کردند.

اما داستان اصلی بسیار فراتر از سطح فهم و ادراک هر دو دسته بود.

«مخالفان» در کمال تعجب دیدند که رئیس جمهور «مورد تایید رهبر و رژیم» سقوط کرد!

«هواداران» هم با بهت و حیرت دیدند که رئیس جمهور «مردمی» و «انقلابی» سقوط کرد!



مرور تحولات با دور تند همه چیز را نمایان می کند:

1- تشدید اختلاف جناح سیاسی تسلیم طلبان غربگرا با «هسته سخت نظام» در دوران ریاست جمهوری روحانی.

2- مین گذاری عرصه های اجتماعی و سیاسی و افزایش تهدیدات امنیتی در دوره ریاست جمهوری روحانی.

3- انتخابات ریاست جمهوری 1400: حذف هر دو جناح سیاسی اصلاح طلبان (خاتمی، عارف، جهانگیری...) و «میانه رو» (روحانی، هاشمی، لاریجانی...).

4- تهدید از سوی جناح های حذف شده در خصوص امکان بروز تنش های اجتماعی بر اثر نارضایتی «مردم».

5- اغتشاشات پاییز 1401: نمایش ضعف توسط نیروهای امنیتی و پلیس و تشویق مخالفان به اقدامات ضد نظام. شناسایی تیم های عملیاتی معاند، خنثی سازی مین های امنیتی، و شکل گیری دو گانه اجتماعی حول دعوای حجاب.

6- کاهش بیشتر مشارکت عمومی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و نتیجتا حذف بیشتر عناصر نامطلوب از قوه مقننه و تسلط مطلق جناح سیاسی ذیل رهبری قالی باف بر مجلس.

7- طرح نور و استفاده از دوگانه اجتماعی حجاب برای نمایش اقتدار پلیس و نیروهای امنیتی.

8- سقوط رئیس جمهور و مهلت 50 روزی برای انتخابات ریاست جمهوری.



طرح نور از طرفی این امکان را فراهم کرد که اگر هنوز بخشی از هسته های عملیاتی مخالفان کشف نشده باشند، با تغییر رفتار پلیس و نظام و ورود به فاز تقابل، این هسته های عملیاتی وارد عمل شده و خود را نشان دهند تا فرصت ضربه زدن نهایی به آنان فراهم شود.

از طرف دیگر طرح نور پوشش خوبی بود تا تدابیر امنیتی و استقرار نیروهای پلیس در سراسر کشور صورت بگیرد تا کشور بر اثر سقوط رئیس جمهور دچار آشوب نشود.

در انتخابات پیش رو نه تنها مخالفان و تسلیم طلبان غربگرا اعم از اصلاح طلب و وابستگان هاشمی و روحانی و غیره حذف خواهند شد، بلکه عنان عناصر نامطلوب در جریان موسوم به «اصول گرایی» هم کشیده خواهد شد.

رئیس جمهور جدید از حمایت واقعی و تمام عیار نظام برخوردار بوده و 8 سال مهلت دارد تا زمینه را برای تداوم سلسله زعامت و رهبری در ایران و منطقه فراهم نماید.

رئیس جمهور بعدی قطعا مخبر نیست، چون اگر فرد مورد نظر نظام مخبر بود هیچ نیازی به سقوط رئیسی نبود و در همان زمان ریاست جمهوری رئیسی هم عملا مخبر کشور را مدیریت کرده و کارگزار خدومی برای تمام رانت خواهان کشور بود!

رئیس جمهور بعدی جلیلی هم نیست، چون جلیلی در نظام به عنوان یک فرد ایدئولوژیک و فاقد استعداد عملگرایی و توان مدیریت اجرایی شناخته شده و به هیچ وجه مورد اجماع نخبگان نظام نیست.

محسن رضایی هم که اعلام کرده قطعا قصد ورود ندارد.

احمدی نژاد و دیگران هم رد صلاحیت می شوند.

همچنان به نظر می رسد گزینه پیروز در این میدان قالیباف باشد که به احتمال زیاد مانند خود رئیسی تا لحظه آخر مهلت ثبت نام صبر خواهد کرد و در لحظه آخر ورود خود را اعلام خواهد کرد. اگر ثبت نام کند به قطعیت خواهیم رسید، و اگر ثبت نام نکند باید دید چه کسانی ثبت نام کرده اند.

طرح نورگشت ارشادشهید جمهورانتخابات 1403
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید