اوایل انقلاب برخی بودند که مواضع و افکار بسیار تندی داشتند، اما همانها به تدریج رنگ عوض کردند و از اینرو به آنرو شدند.
نکته جالب اینجاست که خود همین رنگ عوض کردن در برخی موارد ناشی از نگاه سطحی و ظاهر بین ماست. چون اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، نه تنها رنگ عوض نکرده اند، بلکه همان حرفها و خط و مواضعی که اوایل انقلاب داشتند حالا هم دارند.
یکی از این موارد شخص رئیس جمهور منتخب و مردمی ماست. توجه کنید چطور جناب آقای دکتر روحانی در سالهای اولیه انقلاب، خواستار انحلال ارتش بودند.
صد البته که شخص حسن روحانی تنها نبود. یک جریان فکری بود که ایشان هم یکی از آنها بودند. آنزمان خواهان انحلال ارتش بودند، امروز هم خواهان نابودی توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران هستند.
خط، همان خط است. تنها یک خاکریز آنطرفتر رفته. چون چاره ای جز این ندارد. اوایل انقلاب شرایطی داشتیم که اگر قرار بود نیروهای نفوذی دشمن تلاش کنند از داخل به کشور ضربه بزنند، انحلال ارتش هدفی دور از دسترس و ناممکن به نظر نمی رسید. اما امروز شرایط کمی تغییر کرده. البته که دیگر کسی جرات نمی کند اینطور صریح از انحلال ارتش صحبت نماید. اما هنوز هستند کسانی که ادعا می کنند «دنیای فردا دنیای گفتمان هاست نه موشک ها».
تصور کنید آنزمانی که جناب روحانی اصرار داشتند تیپ ویژه نوهد منحل شود، دستشان باز بود و می توانستند این خواسته را عملی کنند. سرنوشت کشور ایران در جنگ ایران و عراق چه می شد؟
همین جناب روحانی امروز هم گلایه می کنند که دستشان بسته است و نمی توانند برنامه های خود را آنطور که دلشان می خواهد اجرا و پیاده کنند.
همان آقایی که اوایل انقلاب سعی می کرد ارتش را منحل کند و کشور را در برابر تهاجم دشمن بی دفاع نماید، بعد با رای قاطع مردم رئیس جمهور شد! آیا دموکراسی و جمهوریت زیبا نیست؟
همین آقا وقتی رئیس جمهور شد بلایی به سر ایران آورد که هیچ دشمنی قادر به وارد آوردن اینهمه خسارت نبود.
و تازه در شرایطی که به قول خود ایشان، دستش بسته بود.
سعدی می فرماید:
رحم آوردن بر بدان ستم است بر نیکان، عفو کردن از ظالمان جور است بر درویشان.
خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی
به دولت تو گنه میکند به انبازی
شایسته است قوه قضائیه امروز به توصیه آنروز جناب آقای روحانی عمل کرده و توطئه گرها را در مقابل انظار عمومی به دار مجازات بیاویزد.