سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد

اگر چه اخیرا پژوهشگران عرصه فلسفه هنر و برخی علوم نوظهور مانند روانکاوی و جامعه شناسی، در خصوص ارتباط هنر و مذهب نظریه های جدیدی ارائه کرده اند، اما صاحب نظران و بزرگان تاریخ ما قرنها قبل از ماهیت زیبایی شناختی در هویت مذهبی کاملا آگاه بوده اند.

در اثبات این ادعا شواهد و اسناد تاریخی بی شماری وجود دارد که نشان می دهد نحوه مواجهه با هستی و آفرینش ماهیت زیبایی شناسانه داشته است. از جمله این غزل شور انگیز از افصح المتکلمین سعدی شیرازی.

در پای تو افتادن شایسته دمی باشد
ترک سر خود گفتن زیبا قدمی باشد

پیشتر گفته بودیم که تعبد و بندگی نقطه مقابل خودپرستی و تکبر و غرور است. سعدی هم تعبد را شایسته و از خود گذشتگی را زیبا توصیف کرده.

بسیار زبونی‌ها بر خویش روا دارد
درویش که بازارش با محتشمی باشد

پس این از خود گذشتگی ناشی از مشاهده حقیقتی ذوالجلال است که فرد خود را در برابر آن ناچیز و حقیر می یابد. در تایید همین مطلب بیت بعدی می آید:

زین سان که وجود توست ای صورت روحانی
شاید که وجود ما پیشت عدمی باشد

حالا نکته اصلی که همان بحث زیبایی شناسی است با وضوح بیشتری بیان می شود:

گر جمله صنم‌ها را صورت به تو مانستی
شاید که مسلمان را قبله صنمی باشد

بت پرستی هم بر پایه زیبایی شناسی است و با هنر مجسمه سازی ارتباط تنگاتنگی دارد. آنها که اصنام می پرستیده یا می پرستند نهایت زیبایی که درک کرده اند از مدیوم همان بت های تراشیده شده دریافت کرده اند.

اما سعدی که خود صاحب ملک سخن است صورتی روحانی را مشاهده کرده که بسیار فراتر از هنرهای تجسمی بوده و قابل قیاس با هیچ صورتی نبوده، و می گوید اگر صنمی وجود داشت که تا این درجه زیبا و جذاب بود حقش بود مسلمانان به سوی همان صنم نماز می خواندند. یعنی به نوعی برای بت پرستان کرکری می خواند که اصنام شما در برابر این زیبایی که من مقابل چشمانم می بینم هیچند.

با آن که اسیران را کشتی و خطا کردی
بر کشته گذر کردن نوع کرمی باشد

وقتی آن جلوه زیبا مقابل چشم کسی ظاهر شود طبیعی است که او را به وجد آورده و اینطور از خود بیخود می نماید:

رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد
کاین مطرب ما یک دم خاموش نمی‌باشد

بیت بعدی هم در تایید و تاکید روی همین مطلب:

هر کو به همه عمرش سودای گلی بودست
داند که چرا بلبل دیوانه همی‌باشد

در زبان انگلیسی کلمه (Philistine) به معنای کسی است که از شدت فروطبعی و بی سلیقگی قادر به درک هنر نیست. سعدی یادآوری می کند وصف زیبایی را با چنین کسی نمی توان گفت. کسی که زیبایی شناس باشد قطعا با خواندن غزل سعدی منقلب خواهد شد.

کس بر الم ریشت واقف نشود سعدی
الا به کسی گویی کاو را المی باشد

«الم ریش» یعنی درد زخم. یعنی کسی که خودش درد نکشیده باشد قادر به درک دردی که سعدی از زخمی که در دل داشته تحمل می کرده نخواهد بود.

زیبایی شناسیمذهبسعدیخودپرستیعبادت
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید