فرض کنیم چند تروریست به یک بانک در مرکز یک شهر بزرگ حمله کرده اند، اما پس از درگیری و زد و خورد با ماموران مسلح محافظ بانک، عده ای از تروریست ها وارد بانک شده، عده ای از آنها به مدرسه دبستان مجاور بانک پناه برده، و عده ای هم در حال فرار از طریق مرکز تجاری پشت ساختمان بانک مشاهده شده اند.
شیوه مقابله و برخورد با چنین تروریست هایی چگونه باید باشد؟
ابتدا یک مذاکره کننده خبره به محل اعزام می شود تا با تروریست ها وارد مذاکره شده و از این طریق زمان بخرد. سپس نیروهای ضربتی پلیس در اطراف محدوده حضور ترویست ها مستقر شده و جمعیت مردم عادی را از موقعیت دور می کنند. نهایتا هم رامبو یا مل گیبسون یا آرنولد از راه می رسد و سرش را پایین انداخته و بدون توجه به اخطارهای فرمانده عملیات پلیس، خودسرانه وارد محل اختفای تروریست ها شده و یک تنه همه تروریست ها را قتل عام می کند. هیچ گروگان یا شهروند عادی هم کشته نمی شود.
نیروی ویژه پلیس منطقه را محاصره کرده و شهروندان عادی را از اطراف محدوده تخلیه می کند. سپس کوماندوهای روس با استفاده از عامل گاز شیمیایی به محل اختفای تروریست ها حمله کرده و همه تروریست ها را به طرز فجیعی قتل عام می کنند. البته اکثر گروگان ها هم در اثر استنشاق گاز کشته می شوند، اما به دیگران آسیبی نمی رسد.
نیروهای ویژه پلیس بلافاصله برای حرکت به سوی موقعیت تروریست ها وارد نفربر های خود می شوند. اما متوجه می شوند نفربرها مدتهاست استارت نخورده و لذا باطری خالی کرده اند و روشن نمی شوند. عده ای از نیروها پیاده می شوند تا نفربر را هل دهند، و یک نفر هم پشت فرمان نفربر نشسته، آن را روی دنده 2 می گذارد و پایش را هم روی کلاچ فشار می دهد. اما پس از مدتی تلاش متوجه می شوند که نفربر بنزین هم ندارد. به همین دلیل تصمیم می گیرند برای رسیدن به موقعیت از تاکسی اینترنتی اوبر استفاده کنند. بالاخره به موقعیت می رسند و بلافاصله اقدام به محاصره محل می کنند. اما متوجه می شوند به جای فشنگ جنگی، فشنگ های مشقی با خود آورده اند. یک نفر مجددا تاکسی اوبر گرفته و به مقر باز می گردد تا فشنگ های جنگی را با خود بیاورد. اما پیش از اینکه از راه برسد، تروریست ها ساختمان بانک را منفجر کرده و از موقعیت فرار می کنند. نیمی از نیروهای پلیس نروژی به همراه تمام گروگان ها کشته می شوند.
نیروی پلیس ویژه بلافاصله محل را محاصره کرده و مردم عادی را از موقعیت دور می کند. در شهر سیدنی مقررات منع عبور و مرور برقرار شده و خودروهای زرهی پلیس در خیابان ها مشغول گشت زنی می شوند. نهایتا نیروهای ویژه به محل اختفای تروریست ها یورش می برند، چند پلیس با گلوله خودی کشته می شوند، ده ها گروگان از ترس سکته کرده و بدون خونریزی می میرند، و تعدادی از گروگان ها هم خودکشی می کنند. بقیه گروگان ها هم بازداشت می شوند.
ارتش برای مقابله با تروریست ها تمامی نیروهای ذخیره خود را فراخوانی کرده و در حالت آماده باش قرار می دهد. نیمی از جمعیت کشور تخلیه شده و به مناطق امن منتقل می شوند. سپس نیروی هوایی با همراهی توپخانه نیروی زمینی و ناوهای توپدار نیروی دریایی، شهری که تروریست ها به یکی از بانک های آن حمله کرده بودند را بمباران و توپ باران کرده و با خاک یکسان می کنند. سپس نیروی زمینی پیش روی به داخل شهر را شروع کرده و هر جا کودک یا نوجوانی دیدند او را به گلوله بسته و اگر زن یا دختری دیدند به او تجاوز می کنند. پس از اینکه تمام سربازان نیروی زمینی داماد شدند، یگان های نیروی زمینی عقب نشینی کرده و نیروی هوایی با استفاده از بمب های فسفری یک بار دیگر ویرانه های شهر را به آتش می کشد.
نیروی ویژه سلطنتی به منطقه اعزام شده و با پس گردنی تروریست ها را بیرون کشیده و بازداشت می کند. چند تروریست اصلی در روز روشن مقابل انظار عمومی گردن زده می شوند و بقیه عفو خورده و به طایفه خود باز می گردند.
ابتدا مردم غیور و همیشه در صحنه به منطقه هجوم آورده و عده ای از مردم عادی زیر دست و پا له شده و شهید می شوند. نیروهای پلیس از مردم خواهش می کنند آرامش خود را حفظ کنند تا پلیس بتواند کار خود را انجام دهد. پس از مدتی مردم دو دسته می شوند. یک دسته به تروریست ها فحش داده و دسته دیگر به پلیس فحش داده و از تروریست ها حمایت می کنند. پلیس همه را به خویشتنداری دعوت کرده و بین مردم، گروگان ها و تروریست ها، بیسکوییت و آب و شربت توزیع می کند. تروریست ها به سمت پلیس و جمعیت اقدام به تیراندازی کرده و عده زیادی از نیروهای پلیس و مردم عادی به شهادت می رسند. در مراسم چهلم شهادت این افراد، راهپیمایی بزرگی در تهران و شهرستان ها اتفاق می افتد و مردم از مسئولین مطالبه می کنند تا انتقام سختی از تروریست ها گرفته شود. چند روز بعد، مقر تروریست ها در کشورهای بنگلادش، کامبوج، و اندونزی با موشک های نقطه زن مورد اصابت دقیق قرار می گیرد. نهایتا تروریست ها بازداشت می شوند. از تعداد 50 تروریست، دو نفر محکوم به اعدام می شوند که حکم یکی پیش از طلوع آفتاب در یکی از کم تردد ترین خیابان های تهران اجرا شده و حکم نفر دوم توسط دیوان عدالت اداری به 3 ماه و یک روز حبس و 100 ریال جزای نقدی تغییر داده می شود. 40 نفر مشمول عفو عمومی می شوند. 8 تروریست هم با 8 زندانی ایرانی در آمریکا معاوضه می شوند که از آن 8 ایرانی، 2 نفر به ایران باز می گردند و 6 نفر هم در همان آمریکا درخواست پناهندگی سیاسی می دهند. همچنین جامعه جهانی، استفاده بیش از حد ایران از ابزارهای سرکوب و کشتار تروریست های بی دفاع و علی الخصوص اعدام ناجوانمردانه سرکرده تروریست ها را به شدت محکوم کرده و وزارت خزانه داری آمریکا تحریم های جدیدی را به همین مناسبت علیه اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی وضع می کند.
مدتی پس از ختم غائله، شبکه های تلویزیونی و کانال های خبری اینترنتی به تحلیل ماجرا پرداخته و بسیاری ادعا می کنند «تروریست ها از خودشون بودن». عده ای هم ادعا می کنند اینها تروریست نبودند، بلکه معترض بودند. عده ای هم ادعا می کنند همراهی مردم با نظام برای مبارزه با تروریست ها ثابت می کند دولت حق ندارد با حذف ارز ترجیحی، معیشت این مردم شریف و بزرگ را به خطر بیاندازد. چون منابع کشور باید در اختیار مردم باشد و پول نفت باید برود سر سفره مردم. نهایتا رئیس جمهور هم اعلام می کند که برای قدردانی از مردم، بنزین گران نخواهد شد و برای سال آینده 50 میلیارد دلار بودجه واردات بنزین تخصیص داده می شود تا از این طریق کسری ناشی از قاچاق سنگین بنزین به خارج از مرزها جبران شود، در عین حال که سفره مردم هم کوچک نشده و دولت به وعده های خود در خصوص ارتقای رفاه عمومی عمل کرده است.
البته عده ای اعتراض کردند که «ما مردمی که ماشین نداریم از رانت بنزین بی بهره مانده ایم»، که در پاسخ این دسته از مردم، دولت مردمی تصمیم گرفت یک رانت ویژه هم به این مردم عزیز بدهد تا بخورند و لذت ببرند.