سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

طلوع شرق و غروب غرب

جمهوری خواهان ایالت تگزاس آمریکا بطور رسمی مشروعیت ریاست جمهوری جو بایدن را نفی کردند. در بیانیه جمهوری خواهان تگزاس تصریح شده است که نتایج رسمی و تایید شده انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 نتیجه خواست و رای مردم آمریکا نبوده و ریاست جمهوری جو بایدن فاقد مشروعیت است.

https://www.reuters.com/world/us/texas-republicans-declare-biden-election-illegitimate-despite-evidence-2022-06-19/

جمهوری خواهان تگزاس همچنین بطور رسمی اعلام نمودند که «همجنسبازی یک شیوه زندگی غیر طبیعی» بوده و تمایل به تغییر جنسیت «نوعی بیماری روانی بسیار نادر» است. آنها همچنین تاکید داشتند کودکان در مدارس باید در خصوص انسانیت و حق حیات بچه ها پیش از زایمان مادر آموزش ببینند (یعنی کشتن بچه در داخل رحم مادر مصداق کامل جنایت و قتل نفس است).

این در حالی است که سیاست رسمی ایالات متحده و سایر متحدان غربی آن در جهت ترویج همجنسبازی، تغییر جنسیت و ترغیب مادران به سقط جنین بوده و هواداران این سیاست ها تاکید ویژه ای بر ترویج این فرهنگ در میان کودکان دارند. (لینک های درج شده بعنوان مشت نمونه خروار)



عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین با دو هدف اصلی آغاز شد. هر دو هدف از همان آغاز بطور رسمی از سوی مقامات روسیه اعلام شده بود.

1- ممانعت از گسترش ناتو به اوکراین

2- آزاد سازی جمهوری های لوهانسک و دونتسک (منطقه شرق اوکراین) از اشغال نیروهای اوکراینی

هدف سومی هم بیان شده بود که کمی مبهم تر از دو هدف دیگر بود. «پاکسازی اوکراین از نازی ها» از یک طرف شباهتی تاریخی میان این «عملیات ویژه نظامی» و «جنگ بزرگ میهنی» در برابر تهاجم آلمان نازی برقرار کرده، و از طرف دیگر با توجه به ابهامی که در آن وجود دارد راه را برای ادامه عملیات ویژه نظامی حتی پس از تسلط کامل روسیه بر منطقه شرق اوکراین (لوهانسک و دونتسک) فراهم می سازد.

برخلاف تصور رهبران اوکراین، آمریکا و اروپا حاضر به ورود مستقیم به جنگ جهت دفاع از اوکراین نشدند. نیروهای ناتو ترجیح دادند پشت خطوط مرزی خود باقی مانده و از طریق تحریم های اقتصادی علیه روسیه و کمک های تسلیحاتی و لجستیکی به اوکراین و همچنین فشار رسانه ای و تبلیغاتی به تقابل با روسیه بپردازند.

در روزهای نخست، رسانه های غربی از مقاومت غیر منتظره نیروهای اوکراینی و زمین گیری و شکست کامل و قریب الوقوع روسیه صحبت می نمودند. قرار بود تحریم های اقتصادی غرب موجب فروپاشی و نابودی اقتصاد روسیه شده و موج اعتراضات داخلی و نفرت روسها از ولادیمیر پوتین را به ارمغان بیاورد. همچنین قرار بود نیروهای نظامی روسیه در اوکراین شکستی مفتضحانه را پذیرفته و به زودی از خاک اوکراین عقب نشینی کنند. مقامات آمریکایی، اروپایی، و حتی اوکراین و تایوان صراحتا از تبدیل شدن شکست روسیه در اوکراین به درس عبرتی برای چین صحبت می کردند. یعنی جمهوری خلق چین با مشاهده اثرات ویران کننده ای که تحریم های غرب بر اقتصاد روسیه گذاشته، باید از هر گونه فکر دست اندازی و تجاوز به تایوان منصرف شوند.

جالبتر اینکه اپوزیسیون برانداز ضد نظام جمهوری اسلامی هم دقیقا همین خط را دنبال نموده و شکست روسیه در اوکراین را مقدمه فروپاشی و سقوط نظام جمهوری اسلامی قلمداد می نمودند. به این معنا که «هر کس با آمریکا و غرب در افتاد، ور افتاد»!

لیکن به مرور زمان لحن مقامات آمریکا و اروپا تغییر نمود.

رئیس جمهور فرانسه هشدار داد نباید کاری کنیم که روسیه و پوتین در اوکراین تحقیر شوند! چون تجربه شکست آلمان در جنگ جهانی اول نشان داد که تحقیر یک ملت می تواند موجب قدرت گرفتن تندروها و شعله ور شدن مجدد جنگ گردد.

فرار رو به جلوی امانوئل ماکرون (رئیس جمهور فرانسه) از این جهت جالب توجه است که بر خلاف وضعیت شکست خورده آلمان در جنگ جهانی اول، ارتش روسیه در اوکراین کاملا دست بالاتر را داشته و تا کنون موفق شده تقریبا بطور کامل مناطق مورد نظر خود در خاک اوکراین را تحت کنترل بگیرد.

بعلاوه، نه تنها تحریم های اقتصادی علیه روسیه موجب فروپاشی اقتصاد روسیه نشده است، بلکه طبق ارزیابی مقامات غربی این تحریم ها موجب افزایش قیمت نفت و گاز و نتیجتا افزایش درآمدهای روسیه هم شده اند!

https://foreignpolicy.com/2022/06/16/russia-sanctions-ukraine-north-korea/

از سوی دیگر افزایش قیمت نفت و گاز موجب افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی خصوصا در حوزه اتحادیه اروپا شده است. به عبارت دیگر، آن طرفی که در اثر تداوم جنگ در اوکراین تحقیر می شود نه روسیه، بلکه اتحادیه اروپا و از جمله فرانسه است.

اگر چه بازنده اصلی جنگ اوکراین اتحادیه اروپا است، اما وضعیت در آمریکا هم چندان بهتر نیست. افزایش تورم همراه با بالا رفتن نرخ بهره بانکی و سقوط بازار بورس و سهام آمریکا موجب افزایش نارضایتی از دولت دموکرات آمریکا شده و زمینه برای فعال شدن شکاف های سیاسی موجب هراس سیاستگزاران آمریکایی گردیده است.

دقیقا به همین دلیل است که لحن مقامات غربی تغییر نموده و از واگذاری بخشی از خاک و قلمرو اوکراین به روسیه برای دستیابی سریع به صلح صحبت می کنند.

https://nypost.com/2022/06/03/biden-says-ukraine-might-have-to-give-russia-land/

ایالات متحده آمریکا برای تجهیز و مسلح کردن اوکراین، قانونی را احیا کرده که در زمان جنگ جهانی برای فروش تسلیحات به انگلیس و فرانسه استفاده می شد. با استفاده از این قانون، کاخ سفید ده ها میلیارد دلار وام در اختیار اوکراین قرار می دهد که گویا قرار است اوکراین طی چهار سال آینده بازپرداخت نماید. مقامات روسیه با اشاره به این مطلب اظهار کردند «از کجا معلوم چهار سال دیگر کشوری به اسم اوکراین در نقشه جهان وجود داشته باشد»؟!

در ابتدای عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین، مقامات آمریکایی از طولانی کردن جنگ اوکراین و تبدیل آن به باتلاق روسیه صحبت می کردند. لیکن پس از گذشت تنها چند ماه، مشاهده می کنیم بالاترین مقام ناتو صحبت از تسلیم کردن بخشی از قلمرو و خاک اوکراین به روسیه می نماید. مشخص است که غرب میل و رغبتی که به طولانی شدن جنگ روسیه و اوکراین داشت را از دست داده است. به عبارت دیگر، جنگی که قرار بود به باتلاق روسیه تبدیل شود به تدریج به باتلاق آمریکا و اروپا تبدیل می شود.

https://national-conservative.com/nato-sec-gen-jens-stoltenberg-suggests-ukraine-compromise-and-cede-territory-to-russia/



دردسر های موفقیت روسیه در اوکراین محدود به منطقه شرق اروپا نمی شود. قرار بود شکست روسیه در اوکراین درس عبرتی برای چین باشد! لیکن با مشاهده تاثیر معکوس تحریم های غرب علیه روسیه، خطر وارد شدن جمهوری خلق چین به فاز نظامی و بیرون راندن آمریکا از منطقه تایوان هم بیشتر می گردد.

تایوان برای استراتژی نظامی آمریکا اهمیتی حیاتی داشته و تسلط چین بر آن راه را جهت تسلط کامل جمهوری خلق چین بر کل منطقه اقیانوس آرام باز می نماید. افزایش تنش ها در منطقه شرق آسیا حاکی از افزایش احتمال رخداد چنین تحولاتی است.

بعلاوه، فشار مضاعف آمریکا بر ایران نشان دهنده واهمه جدی ایالات متحده از وقوع گسترش بحران اوکراین به منطقه غرب آسیا است.

از طرفی تحرکات دیپلماتیک روسیه علیه رژیم صهیونیستی افزایش یافته و از سوی دیگر آرایش نظامی و حلقه محاصره نیروهای همسو با ایران در اطراف مرزهای فلسطین اشغالی تنگتر می گردد. با توجه به پیش بینی رهبر معظم انقلاب اسلامی، مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی تا بیست سال دیگر محو خواهد شد، به نظر می رسد سناریویی بلندمدت جهت تغییر آرایش ژئوپلیتیک و بازنویسی معادلات قدرت در منطقه غرب آسیا در حال اجراست.

اگرچه ایران و متحدانش در منطقه غرب آسیا هنوز وارد فاز تهاجمی نشده اند، لیکن پیش بینی سیر تحولات به این سو آنچنان جدی است که ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی، و حکومت های غربی ضد ایرانی در حاشیه خلیج فارس را به تکاپوی جدی جهت جلوگیری از آن واداشته است.

دولت هایی مانند مصر و اردن اگر چه امروز به سمت آمریکا و غرب تمایل دارند، لیکن در گذشته روابط خوبی با روسیه شوروی داشته و با تغییر معادلات قدرت در سطح جهانی و منطقه می توانند مواضعی جدید پیدا نمایند. معادلات قدرت در سطح منطقه غرب آسیا آنچنان با معادلات جهانی در هم آمیخته است که به هیچ عنوان نمی توان تاثیرات عاقبت جنگ اوکراین در آن را نادیده گرفت.

سه منطقه سرنوشت ساز در بازنویسی نظم جهانی عبارتند از اوکراین (حوزه ظهور روسیه)، تایوان (حوزه ظهور چین) و فلسطین (حوزه ظهور ایران). اولین ضربه بزرگ به هژمونی جهانی غرب توسط روسیه در اوکراین زده می شود. و آخرین ضربه احتمالا آزادسازی فلسطین توسط ایران خواهد بود.

هر سه قدرت نوظهور از استعدادهای ویژه خود برخوردارند. روسیه در حوزه فناوری نظامی و تجربه برخورداری از جایگاه ابرقدرتی دست بالاتر را دارد. چین در حوزه اقتصادی، مدیریت و برنامه ریزی کارآمد نیروهای مولد تولیدی، ایجاد زیرساخت های توسعه سریع، و ایجاد ثبات سیاسی در جامعه ای با بزرگترین جمعیت جهان دست بالاتر را دارد. و ایران در حوزه میراث تمدنی و فرهنگی و ظرفیت نفوذ نرم فراتر از مرزهای سیاسی خود به گونه ای که موفق گردیده تنها ابرقدرت جهان را در دوران اوج قدرتش خارج از مرزهای خود شکست دهد.

تبعات همگرایی و همپوشانی این سه قدرت نوظهور آنچنان جدی است که تعجبی ندارد اگر می بینیم رقبا و دشمنان اینطور به تکاپو و دلهره و هراس افتاده اند.

اتحادیه اروپاجنگ جهانیرژیم صهیونیستیجمهوری خلق چین
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید