پس از اصابت پهپاد انصارالله یمن به هدفی در تل آویو، که در حقیقت رونمایی از مرحله جدیدی از عملیات جبهه مقاومت در پاسخ به اشغالگری و جنایات رژیم شرور صهیونیستی بود، سلسله ای از اتفاقات رخ داد که قاعدتا باید دستگاه اطلاعاتی ایران را گوش به زنگ شرارتی جدید از ناحیه رژیم جعلی می نمود.
1- نتانیاهو به واشنگتن رفت و در کنگره آمریکا سخنرانی نمود. پیام این سفر این بود که اسرائیل از حمایت همه جانبه و بی قید و شرط آمریکا برخوردار است.
2- هواپیماهای جنگنده رژیم صهیونیستی عملیاتی دور برد علیه بندر الحدیده در یمن انجام دادند. پیام این عملیات این بود که نیروهای هوایی رژیم صهیونیستی قادر به عملیات دوربرد است.
3- یک راکت در یک زمین فوتبال در منطقه جولان اشغالی فرود آمده و چند نوجوان سوری الاصل کشته شدند. این حمله بلافاصله توسط رژیم صهیونیستی به حزب الله لبنان نسبت داده شد. لیکن حزب الله آن را تکذیب کرده و شواهد نشان می دهد به احتمال قریب به یقین این اتفاق توسط خود صهیونیست ها و با برنامه قبلی صحنه گردانی شده بود. رژیم صهیونیستی این حادثه را بهانه ای برای تصاعد تنش در برابر حزب الله و لبنان قرار داد. در ادامه، حمله ای به یک ساختمان در بیروت پایتخت لبنان صورت گرفت و یکی از فرماندهان حزب الله ترور شد. پیام این وقایع تمایل صهیونیست ها به تصاعد تنش بود.
4- نیروهای تروریست آمریکایی مستقیما حمله ای علیه برخی مواضع مقاومت اسلامی در عراق انجام دادند.
5- از همه مهمتر، عملیات روانی گسترده اخیر با رهبری مستقیم شخص بنیامین نتانیاهو و با موضوع اتهام دروغین در خصوص اینکه ایران قصد دارد حین برگزاری بازی های المپیک، در متروی پاریس دست به یک اقدام خرابکارانه و تروریستی بزند! این عملیات روانی و رسانه ای در ادامه موارد قبلی باید تحلیلگران جامعه اطلاعاتی ایران را متوجه احتمال قوی یک عملیات خرابکاری یا ترور پر اهمیت توسط اشرار صهیونیست در ایران می نمود.
بالاخره مرحله نهایی عملیات اسرائیلی - آمریکایی اجرا شده و اسماعیل هنیه، سخنگوی نیروی آزادی بخش حماس، در تهران و بوسیله اصابت موشک از هوا به شهادت رسید.
این اتفاق قابل پیش بینی بود. یکی به دلیل قراینی که در بالا ذکر شد. و مهمتر از آن، به دلیل اینکه تصاعد تنش با ابتکار عمل جبهه مقاومت و نا امن سازی عمق اراضی اشغالی و سواحل مدیترانه برای رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.
قطعا فرماندهان جبهه مقاومت و خصوصا ایران این را می دانستند که رژیم صهیونیستی و آمریکا در برابر این تصاعد تنش، سه گزینه در مقابل خود دارند:
1- تسلیم و پذیرش شرایط حماس برای آتش بس و صلح.
2- تداوم وضع موجود و خودداری از هر گونه پاسخ متقابل.
3- ورود متقابل به فاز بعدی تصاعد تنش.
بنابراین، باید برای هر سه حالت برنامه ریزی و آمادگی های لازم صورت می گرفت.
پر واضح است که دشمن گزینه سوم را انتخاب کرده. و گزینه سوم شامل تجاوز مستقیم به خاک ایران هم بوده. گرچه این تجاوز بسیار محدود و کنترل شده بوده، لیکن به هر حال دشمن پا را از خط قرمز پررنگی که ایران در عملیات وعده صادق کشیده بود فراتر گذاشته و از آن عبور کرده.
پاسخ ایران می تواند به سه صورت باشد:
1- صبر راهبردی و پرهیز از پاسخ متقابل.
2- پاسخ متقارن. یعنی یک حمله محدود و کنترل شده بدون پذیرش رسمی مسئولیت حمله.
3- پاسخ نامتقارن. یعنی یک حمله بزرگ و پر سر و صدا و علنی، مشابه عملیات وعده صادق.
از متن بیانیه رهبر معظم انقلاب و سپاه پاسداران کاملا واضح است که پاسخ ایران از جنس گزینه سوم خواهد بود. اما چرا؟
اولا، نقطه قوت اسرائیل در حوزه اشراف اطلاعاتی و عملیات های مخفی است. در حالی که این حوزه یکی از بزرگترین نقاط ضعف ایران محسوب می شود. بنابراین به نظر نمی رسد ایران امکان درگیری با اسرائیل در حوزه ای که مزیت دشمن و ضعف خودی است را داشته باشد.
در حالت تئوری، ایران ممکن بود ایران یکی از مقامات رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده و مسئولیت آن را هم حماس بر عهده بگیرد. لیکن به نظر نمی رسد فعلا چنین درجه ای از اشراف اطلاعاتی عملیاتی در طرف ایرانی نسبت به طرف اسرائیلی وجود داشته باشد. لذا چاره ای نیست جز اینکه پاسخ نامتقارن و در حوزه ای که مزیت ایران و ضعف دشمن است باشد.
ثانیا، هدف از عملیات وعده صادق بزرگترین دستاورد آن این بود که برتری بازدارندگی (Escalation Supremacy) از جانب رژیم صهیونیستی فرو ریخته و از ناحیه ایران برقرار گردد. لیکن این دستاورد در صورت خودداری از پاسخ به شرارت و تجاوز اخیر یا پاسخی کمتر از سطح عملیات وعده صادق از دست خواهد رفت.
بنابراین، تقریبا قطعی است که عملیات وعده صادق دوم در پیش است.
رویه کار مانند بار قبلی به این ترتیب خواهد بود:
1- تشییع جنازه و عزاداری با حضور میلیون ها هوادار.
2- اقدامات دیپلماتیک در سطح بین المللی جهت ایجاد مشروعیت برای پاسخ نظامی ایران.
3- تبلیغات رسانه ای و ایجاد تعلیق در فضای فکری دشمن.
4- تحلیل و مشاهده اقدامات پیشگیرانه دشمن و طراحی تاکتیکی حمله.
5- ضربه نهایی.
پس از عملیات وعده صادق، فرماندهان نظامی و مقامات ایرانی وعده دادند در صورت پاسخ دشمن، بار بعدی ضربه ایران بدون درنگ، 10 برابر بیشتر، و همچنین در بر گیرنده اهداف و تاسیسات زیرساختی دشمن از قبیل نیروگاه ها و پالایشگاه ها و غیره خواهد بود.
لیکن در عملیات پیش رو قطعا هیچکدام از این موارد رعایت نخواهد شد، مگر شاید حجم بیشتر و شدت بالاتر ضربه نسبت به مره قبلی.
نکته اینجاست که اظهارات و تهدیدات فرماندهان ایرانی در خصوص اقدام مقابله به مثل یا تلافی جویانه دشمن در پاسخ به عملیات وعده صادق بود. یعنی تهدید شد که اگر در پاسخ به حمله موشکی گسترده ایران، اسرائیل یا آمریکا اقدام به حمله گسترده به ایران کنند، پاسخ ایران چنان و چنان خواهد بود. در صورتی که پس از عملیات وعده صادق دشمن تقریبا هیچ پاسخی نداد و پرونده آن درگیری بسته شد.
آنچه امروز در پیش رو داریم پرونده جدیدی است و ربطی به تهدیدات قبلی ندارد. در این درگیری جدید مجددا پاسخ ایران حساب شده، با طمانینه، مقتدرانه، و کنترل شده و محدود خواهد بود.
یعنی ایران باز هم تاسیسات نظامی دشمن را هدف قرار خواهد داد. اهداف غیر نظامی هدف ایران نخواهند بود، چون ایران علاقه ای به باز کردن سر شوخی در خصوص ضربه زدن به اهداف غیر نظامی ندارد.
مانند دفعه قبل ایران می تواند قبل از عملیات نظامی خود، یک عملیات روانی جدید در خصوص احتمال خروج از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای و افزایش سطح غنی سازی اورانیوم هم انجام دهد.
همچنین یک مانور نظامی مشترک با روسیه یا چین یا هر دو می تواند برنامه ریزی شود.
دولت مسعود پزشکیان علاقه بسیار زیادی به عادی سازی روابط با آمریکا دارد. اما دو نکته به نظر بدیهی می رسد:
1- با وجود شرارت های اسرائیل چنین توافقی فعلا ممکن نیست.
2- اگر هم بخواهد توافقی صورت بگیرد در دولت بعدی خواهد بود. پس بهتر است پزشکیان خود را برای مذاکره با ترامپ آماده کند. لذا هر اقدامی که موجب تضعیف جو بایدن و کمالا حریص و دموکرات ها در انتخابات شود نهایتا می تواند به برگ برنده ایران تبدیل شود.