سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

فرهنگ عجز و تسلیم طلبی از کجا می آید؟

یکی از ایراداتی که به ایرانیان مسلمان و معتقد می گیرند این است که چرا در مقابل فرهنگ عربی تسلیم و مطیع شده اند. گویا همه ایرانیان از سمت پدر فرزند هوخشتره، و از طرف مادر هم فرزند آذرمیدخت دختر شاه اردوان اشکانی هستند. پس پذیرش اسلام می شود تسلیم در مقابل اعراب متجاوز. اما همین ایرانیان اصیل که اینطور در مورد مقابله با هجوم اعراب مته به خشخاش می گذارند وقتی صحبت از تمدن غربی می شود از شدت اشتیاق طوری به وجد می آیند که حد و وصف ندارد.

ترجیع بند سخنان این هموطنان این روزها عبارت است از لزوم تسلیم بی قید و شرط در مقابل غرب. گاهی این مطلب را با کمی تلطیف اظهار می دارند که زهرش گرفته شود. مثلا می گویند که ما طرفدار مذاکره هستیم، یا ما مخالف جنگ هستیم، یا ما طرفدار "سیاست برد - برد" هستیم و از این قبیل. اما اخیرا کار به جایی رسیده که در بسیاری موارد تعارفات اینچنینی را کنار گذاشته و علنا حرف دل خود را میزنند. مثلا:

وقتی ضعیف هستی باید از موضع ضعف مذاکره کنی.
وقتی پایت را از گلیمت درازتر کنی و حد خودت رو ندونی پاهات رو قلم میکنن.
https://virgool.io/@golstar/%D9%85%D9%84%D8%A7-%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1-vw7lzui7sebp

معمولا هم توجیه این مواضع مشعشع چیزی نیست جز مشکلات اقتصادی، تورم، کمبود امکانات، داروهای کمیاب و از این قبیل موارد.


اخیرا رئیس جمهور صربستان سفری به آمریکا داشت تا از نزدیک و بطور حضوری با پرزیدنت ترامپ "مذاکره" کند.

در عکس ملاحظه می کنید که جناب رئیس جمهور صربستان چطور مانند یک رعیت مقابل ارباب جلوس کرده، و چطور ارباب از پشت میز کارش مشغول رتق و فتق امور رعایاست. در همین دیدار آقای رئیس جمهور صربستان سندی را امضا کرد که گویا خودش خبر نداشت محتوای آن چیست. وقتی بعد از امضای سند، پرزیدنت ترامپ در مقابل دوربینها اعلام کرد که صربستان متعهد شده سفارت خود در اسرائیل را به تبعیت از آمریکا از تل آویو به بیت المقدس منتقل کند، آقای رئیس جمهور صربستان با ناباوری سندی را که لحظاتی پیش امضا کرده بود تورق کرد تا مطمئن شود گوشهایش درست شنیده اند.

صربها هم مانند بسیاری از هموطنان خودمان واله و شیدای غرب هستند. چه این غرب آمریکا باشد و چه اتحادیه اروپا. اما در این مورد اشکال کار آنجاست که اتحادیه اروپا کشورهایی را که آرزوی عضویت در آن را دارند از انتقال سفارتشان به بیت المقدس منع کرده است. در حالیکه در مقابل پرزیدنت ترامپ در سال 2017 سفارت آمریکا را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کرده، و لذا به شدت مترصد ترغیب دیگر کشورها به اقدامی مشابه است تا هِیمَنه آمریکا به عنوان رهبر کل جهان حفظ شود.

کلاهی که آمریکاییها در این "مذاکره" سر رئیس جمهور صربستان گذاشتند به مانند میله داغی می ماند که در جایی از بدن کسی فرو کرده باشند. آن هم نه از طرف داغش، بلکه از طرف سردش. اگر زیر امضایش بزند، ارباب آمریکایی را خشمگین می کند، اگر هم زیر امضایش نزند باید رویای پیوستن به اتحادیه اروپا را فراموش کند.


تسلیم طلبی و عجز گرایی در فرهنگ ایرانی غیر قابل پذیرش است. در این مورد شیخ اجل سعدی حکایتی زیبا در گلستان آورده.

درویشی را ضرورتی پیش آمد، گلیمی از خانه یاری بدزدید.
حاکم فرمود که دستش بدر کنند.
صاحب گلیم شفاعت کرد که: من او را بَحل کردم.
گفتا: به شفاعت تو حدّ شرع فرو نگذارم.
گفت: آنچه فرمودی راست گفتی ولیکن هر که از مال وقف چیزی بدزدد قطعش لازم نیاید، و الفقیرُ لا یَمْلِکُ : هر چه درویشان راست وقف محتاجان است.
حاکم دست از او بداشت و ملامت کردن گرفت که:
جهان بر تو تنگ آمده بود که دزدی نکردی الاّ از خانه چنین یاری؟!
گفت: ای خداوند! نشنیده‌ای که گویند: خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب.
چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده
دشمنان را پوست بر کن دوستان را پوستین

چرا سعدی تاکید می کند خانه دوستان را مورد سرقت قرار بده اما از روی عجز در خانه دشمنان را نزن؟


لیبی یکی از کشورهایی بود که همواره مورد غضب آمریکا قرار داشت. از پیش از انقلاب ایران، حکومت سرهنگ قذافی در لیبی مورد نفرت آمریکاییها بود. اما قذافی رهبر سرسختی بود و با تهدید و فشار سر خم نمی کرد. تا اینکه قضایای یازده سپتامبر در آمریکا پیش آمد و مدتی بعد آمریکا به عراق حمله کرد. همه می دانستند که حمله به عراق مقدمه ایست برای تهاجمات بعدی به سایر کشورهای منطقه. از جمله هم ایران و هم لیبی می دانستند که هدف بعدی خودشان هستند. اما واکنش این دو کشور به این تهدید بسیار متفاوت بود.

با سقوط حکومت صدام، ایران جای پای خود را در عراق سفت کرد و جبهه عراق را برای آمریکاییها به یک جبهه فرسایشی تبدیل نمود. بطوریکه نه تنها آمریکاییها هرگز فرصت حمله به ایران را پیدا نکردند، بلکه در سال 2011 مجبور به عقب نشینی از عراق شدند.

در مقابل اما سرهنگ قذافی خودش را باخت و تصمیم گرفت با آمریکا وارد "مذاکره" شود. تمام تاسیسات اتمی، کارخانجات حساس نظامی و موشکهای بالستیک خود را تحویل داد. در عوض غربیها هم تضمین کردند که تحریمهای لیبی برداشته شده و روابط اقتصادی و سیاسی گسترش یابد. اما دیری نپایید که به بهانه "حمایت از مردم" حملات نظامی گسترده ای به لیبی آغاز شد و شخص معمر قذافی هم به طرز فجیعی کشته شد. خودش کشته شد به جهنم. حکومتش سقوط کرد به درک. کشور لیبی که تا آن زمان مرفه ترین کشور آفریقایی بود یک شبه به مخوف ترین نقطه آفریقا تبدیل شد. جنگ داخلی آغاز شد که هنوز هم ادامه دارد. گروه های مسلح با وحشیگری به شهرها و روستاها حمله کردند، عده زیادی را کشتند و زنان و دختران را به بردگی بردند.

جنگجوی بوکوحرام در مقابل دخترانی که به کنیزی در آمده اند
جنگجوی بوکوحرام در مقابل دخترانی که به کنیزی در آمده اند


تمام این مصایب نتیجه یک اقدام نابخردانه بود. یعنی ترک مقاومت، تسلیم و "مذاکره" با دشمن.

مذاکرهدیپلماسیفرهنگ
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید