سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ سال پیش

قانون «جوانی جمعیت» یا قانون «جوان زدایی از جمعیت»؟!

تابناک اجتماعی نوشت:

آمار‌هایی که حکایت از کاهش نرخ ولادت در کشورمان دارد به گونه‌ای که بررسی اعداد و ارقام به ثبت رسیده از تعداد ولادت‌های ثبت شده در سازمان ثبت احوال کشور نشان می‌دهد زاد و ولد در ایران در سال ۹۶ با کاهش ۲.۶ درصدی به نسبت سال قبل مواجه بوده، در سال ۹۷ کاهش ۸ درصدی تجربه کرده، در سال ۹۸ با کاهش ۱۲ درصدی و در سال ۹۹ با کاهش ۶.۸ درصدی مواجه شده است.
بدین ترتیب می‌شود عجیب نیست که می‌بینیم میانگین جمعیتی کشورمان در این سال‌ها از گروه جوانان به گروه میانسالان تغییر کرده و نگرانی درباره پیری جمعیت و آسیب‌های ناشی از آن فراگیر شده و در نهایت قانونی برای رهایی از این وضعیت تدارک دیده شده که قانون جوانی جمعیت نام گرفته و اجرای آن از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ در دستور کار دولت قرار گرفته است. قانونی که البته در مرحله اجرا با مشکلات زیادی مواجه شده و به نظر نیازمند بازنگری‌هایی است.
بن بستی که قانون جوانی جمعیت هم قادر به عبور از آن نیست! - تابناک | TABNAK

پیر شدن جمعیت ایران جدی ترین تهدید پیش روی کشورمان است که در آینده ای بسیار نزدیک به یک ابر بحران تبدیل خواهد شد.

علی الخصوص باید توجه داشت، کاهش نرخ باروری و کاهش فرزند آوری معمولا نسبتی معکوس با توسعه دارند. یعنی اگر فی المثل کشورهایی مانند ژاپن یا چین دچار پدیده کاهش شدید نرخ باروری و پیری جمعیت شده اند، در عوض به درجه ای از توسعه صنعتی و اتوماسیون رسیده اند که توان جایگزین کردن بسیاری از مشاغل و خدمات را با ماشین ها و سیستم های اطلاعاتی و نرم افزاری و سخت افزاری پیشرفته دارند.

یا اگر کشورهایی مانند سوئد یا فنلاند یا کانادا و غیره نرخ باروری زیر حد جایگزینی دارند، در عوض این کشورها در نظم جهانی در دسته کشورهای توسعه یافته و مهاجر پذیر تعریف شده اند که به آنها امکان می دهد به سادگی نیروی کار خود را از طریق پذیرش مهاجر ترمیم نمایند.

از اینسو کشورهای کم توسعه یافته و جهان سومی که نه برای مهاجر پذیری جذابیت دارند و نه به فناوری های نوین و پیشرفته و اتوماسیون دسترسی دارند، در عوض نرخ باروری بسیار بالایی دارند که نیروی انسانی جوان و گسترده ای را فراهم می کند. یعنی این کشورها نه تنها برای تامین نیروی کار خود مشکلی ندارند، بلکه حتی جور کشورهای غربی را هم می کشند و تامین کننده اصلی نیروی کار در جوامع غربی هم هستند.

لیکن در ایران با پدیده خاص و عجیب و خطرناکی روبرو هستیم. از طرفی شاهد سیاست های اقتصادی در راستای صنعت زدایی و رانت پاشی های غیر مولد هستیم که وابستگی کشور به نیروی کار را افزایش می دهد، از سوی دیگر یک کشور جهان سومی هستیم که خودمان بیشتر مهاجر فرستیم تا مهاجر پذیر، و در کنار این دو همچنین نرخ باروری رو به کاهش هم داریم!

یعنی نه از مزایای توسعه یافتگی بهره مندیم و نه از مزایای توسعه نیافتگی!!

این تهدید بزرگ در حدود 11 سال پیش برای اولین بار توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفت و از آن زمان تا کنون بارها ابعاد مختلف آن از سوی معظم له به مسئولین کشور گوشزد شده است.

نتیجه این پیگیری ها از بالاترین سطوح نظام، تدوین و تصویب قانونی بوده که به «قانون جوانی جمعیت» معروف شده، اما به سادگی می توان دید نه تنها این قانون در جهت جوان سازی جمعیت نیست، بلکه برعکس در جهت جوان زدایی از جمعیت هم عمل می کند.

ماده‌ای که معاون رئیس جمهور علت اجرایی نشدنش را این گونه توضیح داده: «اجرای این ماده قانونی بستگی به قاطعیت و شجاعت مدیران دارد. البته مدیران در پاسخ به عدم اجرایی شدن بسیاری از مواد این قانون می‌گویند بودجه و یا مکان لازم را نداریم. برای مثال ما برای تحقق مهد‌های کودک در ادارات با خیلی از ادارات مکاتباتی داشتیم، اما مطرح می‌کنند که برای تحقق این امر مکان، یا بودجه کافی برای تهیه مکان ندارند.»
وضعیتی که در خصوص بحث دورکاری مادران شاغل در ادارات هم دیده می‌شود. مساله‌ای که پاسخ خزعلی به آن هم جالب توجه است: «برخی دستگاه‌ها برای عدم تحقق دورکاری مادران شاغل نیز دلیل می‌آورند که کار ما دورکاری بردار نیست. قانون دورکاری نیز باید مورد اصلاح قرار گیرد تا خانم‌هایی که شرایط دورکاری برایشان وجود دارد از این امر استفاده کنند.»
اشکالی که در الزام قانونی برای افزایش مرخصی زایمان هم مشهود است. به این بخش از سخنان معاون رئیس جمهور دقت کنید: «مرخصی شش ماهه که قرار بود ۹ ماهه شود، در برخی از ادارت به ۹ ماه نرسیده است و در برخی دیگر همان شش ماه نیز اجرا نمی‌شود. در برخی ادارات وقتی زنان به مرخصی می‌روند، پست‌ها را از دست می‌دهند. ما پیگیری این موارد هستیم و امیدوارم با سیستم مدیریتی جدید ستاد ملی جمعیت این مسائل حل شود.»

باید دید کدام نابغه ای ادعا کرده سیاست هایی از قبیل ایجاد مهد کودک در ادارات، یا تحقق دورکاری مادران شاغل، یا مرخصی زایمان، موجب افزایش فرزند آوری می شود؟!!

کجای دنیا این سیاست ها موجب افزایش فرزند آوری شده که ایران بخواهد دومی باشد؟! کافیست اندکی بیش از یک آمیب از نعمت عقل و شعور و درک و ادراک بهره داشته باشیم تا متوجه شویم این سیاست ها در راستای تشویق زنان به پذیرش مشاغل بیرون از منزل، و تبدیل کارویژه اجتماعی اصلی زن از نقش سنتی مادری به نقش جدید کارگری است.



برای کسانی که صحبت های ایجابی را به نقدهای سلبی ترجیح می دهند، راهکارهای عملی و کارآمد برای حل ابر تهدید و پیشگیری از ابر بحران پیری جمعیت را توضیح می دهیم.

صورت مساله: نسل جوان تمایلی به فرزند آوری ندارند.

ریشه یابی علل و عوامل مشکل: طبقات کم درآمد اکثرا از کمبود درآمدها و عدم کفاف عایدی خانواده برای حمایت از سطح زندگی مطلوب برای خود و فرزندان آینده شکایت می کنند. طبقات پر درآمد هم سبک زندگی بدون فرزند و زندگی با حیوانات خانگی را انتخاب می کنند.

راه حل: پرداخت یارانه نقدی به مبلغ متوسط 200 دلار به ازای هر فرزند تا حداکثر چهار فرزند. به این ترتیب که فرزند اول ماهانه 50 دلار یارانه دریافت کند. فرزند دوم 100 دلار علاوه بر 50 دلار قبلی. فرزند سوم 200 دلار علاوه بر 150 دلار قبلی. و فرزند چهارم 450 دلار علاوه بر 350 دلار قبلی. به این ترتیب یک خانواده شش نفره ماهانه 800 دلار یارانه نقدی از دولت دریافت خواهد کرد. طبق آمار خانم انسیه خزعلی معاون رئیس جمهور در حال حاضر 600 هزار خانواده چهار فرزندی در کشور داریم. اگر قرار باشد یک میلیون خانواده از این یارانه بهره مند شوند، هزینه آن ماهانه 800 میلیون دلار خواهد بود. با توجه به اینکه همین الان ماهانه میلیاردها دلار بابت یارانه بنزین و مرغ و دیگر «کالاهای اساسی» از جیب مبارک دولت به جیب مبارک رانت خواران گرامی پرداخی می شود، پر واضح است که حتی بدون افزایش مالیات هم دولت به سادگی با اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها قادر به اجرایی کردن این سیاست بوده و می تواند اقتصاد سیاسی کشور را به سمت مولدسازی هم در جمعیت و هم در اقتصاد و صنعت هدایت نماید.

مضافا اینکه سیاست پرداخت یارانه نقدی به دهک های پایین، در مورد دو تا سه دهک بالا می تواند به سیاست مالیاتی تبدیل شود. یعنی خانواده هایی که فرزند ندارند مالیات های سنگین تری پرداخت نمایند. عایدی حاصل از این مالیات ها می تواند تمام یا دست کمی بخشی از یارانه نقدی دهک های پایین را تامین نماید. یعنی خانواده های پر درآمدی که سبک زندگی بدون فرزند و زندگی با حیوانات خانگی را انتخاب می نمایند می توانند با پرداخت مالیات امکان بهره مندی خانواده های کم درآمد از نعمت اولاد و همینطور ترمیم جمعیت در کل جامعه را فراهم نمایند.

در حال حاضر بانک مرکزی منابع ارزی کشور را با هدف مدیریت کنترل قیمت ارز در بازار آزاد می پاشد. به جای این رویه، اگر همان اسکناس دلار مستقیما به خانوارهای فرزند آور داده شود، این خانواده ها قطعا دلار خود را در بازار آزاد خواهند فروخت تا ریال آن را خرج کنند. نتیجتا همان کاهش قیمت دلار در اثر عرضه مداوم در بازار آزاد هم رقم خواهد خورد، ضمن اینکه از فرزند آوری هم حمایت شده و رانت مربوطه در جای مناسب استفاده خواهد شد.


صورت مساله: آمار طلاق رو به افزایش بوده و آمار ازدواج رو به کاهش است.

ریشه یابی علل و عوامل مشکل: ورود زنان به نیروی کار و کاهش وابستگی اقتصادی زنان به شوهرانشان. تمایل مردان به سبک زندگی فارغ از قید و بندهای اخلاقی و مسئولیت های خانوادگی.

راه حل: قانون و شرع به زنان و مردان امکان طلاق و جدایی را داده. اما هیچ کجای قرآن یا احادیث گفته نشده پرداخت یارانه یک واجب شرعی برای حکومت است! اگر یارانه نقدی خانواده هایی که طلاق و جدایی را انتخاب می کنند قطع شود و از پرداخت یارانه نقدی به کلیه افراد مجرد بالای 18 سال جلوگیری شود، هم آمار طلاق کاهش خواهد یافت و هم آمار ازدواج بالا خواهد رفت. علی الخصوص اگر قانون هدفمندی یارانه ها به درستی اجرا شده و قیمت ها آزاد گردند. هر زن یا مردی می تواند آزادانه سبک زندگی مجردی را انتخاب نماید. اما در اینصورت باید بنزین لیتری یک دلار و قبض برق با قیمت واقعی همراه با مالیات بر مصرف انرژی و دیگر هزینه های زندگی را هم بپذیرد.

آنچه امروز در ایران «حمایت از زنان سرپرست خانوار» نامیده می شود در واقع همان حمایت از مادران مجرد و تشویق زنان به طلاق و فروپاشی خانواده هاست. اگر قرار باشد واقعا از خانواده ها حمایت شود، باید یارانه مادران و پدران مجرد فارغ از اینکه سرپرست چند فرزند هستند یا قطع شود یا دست کم به میزان زیادی کاهش یابد.

همچنین وام ازدواج باید به جای وام یک پرداخت بلاعوض باشد که تنها در صورت جدایی و طلاق، بازپرداخت آن همراه با بهره سنگین بر عهده هر کدام از زن یا مرد که متقاضی طلاق بوده بگردد. اگر هر دو در مورد طلاق توافق دارند، هر کدام موظف به باز پرداخت نصف مبلغ شود.


صورت مساله: زنان شاغل تمایل کمتری به فرزند آوری دارند.

ریشه یابی علل و عوامل مشکل: زنان امروزی تصور می کنند نقش سنتی زن به عنوان مادر و خانه دار یک توهین به جایگاه واقعی زن در جامعه بوده و آزادی های اجتماعی و اقتصادی را به سبک زندگی سنتی ترجیح می دهند.

راه حل: زنان متاهل و مجرد شاغل بالای 20 سال که فرزند ندارند، باید 50% از درآمد خود را مالیات پرداخت کنند. زیرا این زنان وظیفه اجتماعی خود را که همان فرزند آوری است انجام نداده اند اما در زمان پیری و کهولت سن مانند سایر زنان به خدمات اجتماعی نیازمند خواهند بود. لذا اخذ مالیات از این زنان سیاستی کاملا منطقی است که توازن میان انتخاب سبک زندگی و انتظارات از خدمات اجتماعی را برقرار می سازد.


صورت مساله: آمار «سقط جنین» (همان بچه کشی) در کشور سالانه 250 هزار تا 500 هزار مورد تخمین زده می شود.

ریشه یابی علل و عوامل مشکل: عادی شدن و قبح زدایی از کشتن فرزند توسط مادران و پزشکان.

راه حل: پزشکی که عمل «سقط جنین» را انجام می دهد به جرم قتل نفس و مادر به جرم مباشرت در قتل محاکمه شوند. (اخیرا مشابه همین قانون در یکی از ایالت های آمریکا هم تصویب شد)



آیا ابر بحران پیر شدن جمعیت در ایران قابل پیشگیری است؟

بله، صد درصد و به سادگی قابل پیشگیری است.

آیا دولت می تواند از آن پیشگیری نماید؟

دولت علیلی که در سطح مدیریت قیمت مرغ گیر کرده قطعا توان مقابله با چنین تهدیدی را ندارد. این بحران قطعا به مراحل بسیار حاد و جدی خواهد رسید.

وقتی این بحران به مراحل حاد و بسیار جدی رسید چه بلایی سر کشور خواهد آمد؟

ابتدا هزینه عدم پیشگیری از بحران را به صورت افت و کاهش شدید سطح رفاه عمومی خواهیم دید. اما بعد دولت از سر ناچاری اقداماتی در راستای جذب مهاجر از کشورهای همسایه خواهد کرد. اقداماتی از قبیل پرداخت یارانه های نقدی مشابه همین مبالغی که اگر امروز به جمعیت داخل کشور پرداخت شود می تواند جلوی استیصال آن روز را بگیرد.


سبک زندگینیروی کاررئیس جمهورفرزندآوری
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید