ارتش روسیه امروز میراث دار ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی است. شوروی یکی از دو ابرقدرت جهان در دوران جنگ سرد بود و تنها رقیب نظامی آمریکا محسوب می شد. به همین دلیل سازمان رزم، نوع تسلیحات، و بطور کلی دکترین نظامی روسیه بر پایه جنگ متقارن با ارتشی هم سطح و هم رده خود طراحی شده و برای نبردهای همه جانبه، برق آسا، و دارای پویایی و تحرک بالا بهینه سازی شده است.
طرح های نظامی که توسط ارتش سرخ شوروی تمرین می شد بر مبنای سناریوهایی از قبیل حمله تمام عیار علیه ناتو، پیشروی برق آسا در خاک اروپا و نابودی کلیه زیرساخت ها و توان آفندی و پدافندی و تدارکاتی و صنعتی قدرت های متخاصم بود. همچنین بسیاری از موشک های پیشرفته روسیه برای حمل کلاهک های هسته ای و اتمی طراحی و تولید شده اند. به همین دلیل، میزان تخریب و شعاع انفجار این موشک ها در شرایط جنگ تمام عیار، هزینه های مورد نیاز جهت ساخت، تولید، و بکارگیری آنها را توجیه می نمود.
اما کارزار اوکراین از جنس جنگ های تمام عیاری که در طرح های نظامی پیش بینی شده بود نیست. روسیه آگاهانه و به دلایلی تصمیم گرفت جنگ در اوکراین در حد یک «عملیات ویژه نظامی» محدود گشته و بر خلاف دکترین نظامی خود وارد این نبرد گردد.
دلایل روسیه برای خودداری از ورود به یک جنگ تمام عیار و با هدف اشغال کامل خاک اوکراین از همان ابتدای امر چیست؟
آیا روسیه توان اشغال کامل اوکراین را نداشت؟ کارشناسان نظامی می گویند البته که داشت.
آیا اگر از همان ابتدا با یک حمله تمام عیار و برق آسا تمام خاک اوکراین را اشغال می کرد، نمی توانست با هزینه کمتر، با بهره گیری از امتیاز غافلگیری نیروهای اوکراینی را مزمحل نماید؟ باز کارشناسان نظامی می گویند البته که می توانست.
پس چرا روسیه دقیقا همین کار را نکرد؟ چرا به اوکراین فرصت بسیج و همچنین دریافت کمک های نظامی از ناتو را داد؟
این سوالی است که برخی کاشناسان نظامی پاسخ آن را نمی دانند، و برخی دیگر معتقدند محاسبات روسیه غلط از آب در آمد. به این معنا که روسها امیدوار بودند با شروع حمله، دولت اوکراین همانند دولت گرجستان در سال 2007، به سرعت از مواضع معاندانه خود کوتاه آمده و پای میز مذاکره بیاید. لیکن دقیقا عکس این مطلب اتفاق افتاد.
اما تحولات اوکراین و روسیه بسیار بزرگتر از و پیچیده تر از چیزی است که تحلیلگران نظامی تصور می کنند.
در روسیه پارک هایی وجود دارد که از سنین پایین به کودکان و نوجوانان روس بازی شطرنج و تفکر استراتژیک آموزش داده می شود. بازی شطرنج روسها در اوکراین بسیار فراتر از طراحی عملیات نظامی جهت درگیری با ارتش کوچک اوکراین بوده است.
اولین نکته اینجاست که لااقل از سال 2000 تا کنون، روسیه به دنبال ادغام و یکپارچه شده با اروپا بوده و آرمان بلوک جدیدی اوراسیایی در صدر برنامه های راهبردی روسیه قرار داشته است. به همین دلیل روسها سرمایه گذاری بسیار سنگینی جهت تاسیس خطوط لوله نورد استریم 1 و 2 نمودند تا بتوانند صنایع اروپایی و بخصوص صنایع آلمانی را با منابع انرژی روسیه پیوند بزنند.
این دقیقا همان چیزی بوده که آمریکاییها را به وحشت انداخته و سیاست آمریکا همیشه در راستای جلوگیری از نزدیکی اروپا و بخصوص آلمان و روسیه بوده است. آمریکا با پیگیری سیاست گسترش ناتو به سوی شرق تلاش می کرد تا از طرفی حلقه محاصره روسیه را تنگ تر کرده و از سوی دیگر از گسترش نفوذ روسیه در کشورهای اروپایی جلوگیری نماید.
حساسیت آمریکا نسبت به نزدیکی اقتصادی و ادغام صلح آمیز روسیه در اقتصاد قدرت های اروپایی تا جایی بود که آمریکاییها خط لوله نورد استریم 2 را مدتها پیش از حمله روسیه به اوکراین تحریم کرده و از افتتاح و بهره برداری از آن جلوگیری کردند. حتی جو بایدن پیش از حمله روسیه به اوکراین تهدید به نابودی خط لوله نورد استریم 2 که حامل گاز روسیه به آلمان است نموده بود.
بنابراین، اولویت اول روسیه ادغام صلح آمیز روسیه و اروپا در یک بلوک اقتصادی بزرگ اوراسیایی است. و از طرف دیگر اولویت آمریکا جلوگیری از ادغام صلح آمیز روسیه و اروپا است.
روسها تلاشهای دیپلماتیک فراوانی کردند تا این هدف بصورت صلح آمیز محقق گردد. لیکن آمریکاییها با استفاده از ظرفیت پیمان نظامی ناتو و نا امن کردن مرزهای روسیه مانع از این کار می شدند. وقتی دیپلماسی و ابزارهای صلح آمیز موثر نباشد، طبیعتا جنگ تنها گزینه باقی مانده خواهد بود.
اما نکته دوم اینجاست که روسیه نمی توانست یک شبه تمام ظرفیت های خود را برای جنگی تمام عیار با ناتو بسیج نماید! بخش قابل توجهی از جمعیت روسیه نسبت به غرب و اروپا و آمریکا احساس غرابت و نزدیکی داشتند. درست مانند غربگرایان ایرانی که بخش قابل توجهی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند. نفوذ نرم غرب در روسیه هم در ابعاد فرهنگی و هم اقتصادی مانع از بسیج موثر امکانات روسیه می شد و می توانست مقاومت های مدنی را از درون جامعه روسیه علیه تصمیمات دولت مستقر در کاخ کرملین برانگیزد.
همچنین در طرف مقابل، کشورهای ناتو امکانات قابل توجهی داشتند که در صورت وقوع یک جنگ تمام عیار می توانست توان نظامی و اقتصادی روسیه را تحت الشعاع قرار دهد. اقتصادهای اروپایی هنوز سر پا بودند و نیروهای ناتو دور تا دور مرزهای روسیه چیده شده بودند. در روزهای اول، توان و کارآمدی رزمی ارتش های ناتو با نیروهای ارتش روسیه در یک سطح بود، چون هر دو طرف مدتها بود جنگی واقعی و جدی با یک حریف هم سطح خود را ندیده بودند. وضعیت روسیه حتی بدتر از ناتو بود. چون لااقل ارتش های ناتو هر از چندی در یک گوشه ای از جهان یک عملیات نظامی علیه کشورهای ضعیف مانند افغانستان و عراق و لیبی را تجربه کرده بودند. اما روسها غیر از عملیات هوایی در سوریه تجربه بخصوص دیگری نداشتند.
به همین دلیل مصلحت نبود روسیه بی گدار به آب زده و سطح تنش را بیش از اندازه بالا ببرد. به همین دلیل بود که روسها تصمیم گرفتند جنگ در اوکراین در حد «عملیات ویژه نظامی» باقی بماند. پس ظاهر امر این بود که روسیه به شرق اوکراین بسنده کرده و قصد ورود به تنشی بالاتر را ندارد. کشورهای اروپایی و آمریکا هم دقیقا روی همین ضعف روسیه حساب باز کرده و امیدوار بودند اوکراین به یک افغانستان دیگر برای روسیه تبدیل گردد.
همچنین با تحمیل شدیدترین تحریمها علیه روسیه، امیدوار بودند اقتصاد روسیه در هم پیچیده و غربگرایان روسیه صدای اعتراضشان بلند شود.
اما این اقدام روسیه به هیچ وجه بی حساب نبود. روسها محاسبات دقیقی داشتند و می دانستند اولا اروپا با استفاده از تحریم قصد فشار وارد کردن به روسیه را خواهد داشت، و ثانیا چطور این تحریمها می تواند بی اثر شده و در عوض زمینه بحرانی شدن اقتصادهای اروپایی و بالا گرفتن نارضایتی مدنی در کشورهای اروپایی را فراهم نماید.
همچنین، حمایت های همه جانبه اعضای ناتو، اروپا و آمریکا از اوکراین در برابر روسیه، موجب شد تا بسیاری از ظرفیت های نظامی و اقتصادی و صنعتی غرب هم دچار فرسایش جدی گردد. بطوری که اخیراً یکی از گزارشها نشان داد کشور آلمان تنها برای 2 روز جنگ مهمات در اختیار دارد! فرانسه، انگلیس، و حتی آمریکا هم وضعیتی بسیار بدتر از موقعیت خود در آغاز جنگ اوکراین دارند.
به این ترتیب، جنگ محدود با عنوان «عملیات ویژه نظامی» در اوکراین موجب شد تا هر دو نقطه ضعف روسیه برطرف گردد:
اولا، روسیه موفق شد به لطف تحریم های اروپا و آمریکا، جامعه خود را از غرب جدا کرده و برای اولین بار پس از فرو ریختن دیوار برلین، مجددا بلوک بندی در سطح جهانی را احیا نماید.
ثانیا، طولانی شدن جنگ اوکراین موجب بروز بحران های اقتصادی در اروپا و آمریکا گشته همچنین انگیزه جمعیت های جوامع اروپایی و آمریکا را برای تقابل با روسیه به شدت کاهش دهد.
بی انگیزه شدن اروپایی ها برای جنگ و مقاومت در برابر روسیه در شرایطی است که روحیه ملی گرایی در روسیه رو به افزایش چشمگیر بوده و اولین دور از بسیج نیروها و افزایش تعداد سربازان روس که به خدمت زیر پرچم فرا خوانده شده اند با موفقیت رو به اتمام است.
پس ورود روسیه به جنگ فرسایشی در اوکراین نه از روی بی تدبیری یا حساب غلط، بلکه دقیقا مطابق با راهبردی کلان در راستای تقابل تمام عیار روسیه با کل ناتو و غرب صورت پذیرفته است.
دقیقا همینجاست که نقش پهپادها و موشک های ایرانی مشخص می شود.
بر خلاف دکترین نظامی ارتش روسیه که بر پایه جنگ تمام عیار و پویا و برق آسا طراحی شده، دکترین نظامی ایران بر مبنای جنگ نامتقارن، فرسایشی و طولانی مدت بنا نهاده شده است.
خصوصیت بارز و پر اهمیت تسلیحات ایرانی برخاسته از همین واقعیت بوده:
1- پهپادها و موشک های ایرانی برای حمل سرجنگی هسته ای و اتمی طراحی نشده و شعاع تخریب بسیار محدودتری دارند.
2- پهپادها و موشک های ایرانی برای درگیری های طولانی مدت و استفاده در مقیاس وسیع طراحی شده اند. بنابراین باید هزینه ساخت و استفاده از این تسلیحات بسیار پایین باشد.
3- پهپادها و موشک های ایرانی در شرایط تحریم های حداکثری و نظامی طراحی و تولید شده اند. به همین دلیل قطعات بکار رفته در آنها با استفاده از قطعات رایج در صنایع غیرنظامی و بسیار ساده است.
4- در عین حال دقت و اثربخشی و کارایی تسلیحات ایرانی تحسین برانگیز بوده و برای عبور از سد پیشرفته ترین سامانه های پدافند هوایی طراحی شده اند.
پس اینطور نیست که روسیه فاقد فناوری ساخت موشک و پهپاد بوده یا به اندازه کافی موشک و پهپاد در اختیار نداشته باشد. اما فناوری نظامی روسیه هرگز برای جنگ نامتقارن توسعه پیدا نکرده و اتفاقا این همان حوزه ای است که ایرانیان با قدرت و تجربه بسیار زیاد و موفق در آن حضور داشته اند.
همکاری نظامی ایران و روسیه موجب شده تا معادلات نظامی آمریکا و ناتو به شدت به چالش کشیده شود. چون امیدوار بودند توان نظامی روسیه در جنگ فرسایشی به شدت تحلیل رفته و مساله تصاعد تنش و تهدید حمله روسیه به اعضای ناتو بکلی منتفی گردد. لیکن در واقع عکس این مطلب اتفاق افتاده و در حالی که روسیه در حال بسیج نیروها و کسب تجربه در میدان جنگ است، قدرت ناتو در حال فرسایش و تحلیل رفتن می باشد.
یکی از دلایل بسیج تمام عیار کلیه توانایی ها و استعدادهای دستگاه های امنیتی غربی جهت تحریک و سازماندهی اغتشاشات در ایران دقیقا همین نکته است که غرب به گوشه رینگ افتاده و از عواقب شکست در کارزار اوکراین وحشت کرده!
هدف از این اغتشاشات دو چیز بوده:
1- مهار ایران و جلوگیری از ورود ایران به فاز تهاجمی (چیزی که علایم آن را در اقلیم کردستان عراق، یمن، و منطقه نخجوان آذربایجان مشاهده می کنیم).
2- تغییر رفتار ایران و وادار کردن ایران به تن دادن به توافقی که منافع غرب را تامین نماید.
به نظر می رسد هر دو هدف شکست خورده باشد.