تابناک در تحلیل استیضاح همتی و استعفای ظریف و آرایش سیاسی ایران مصاحبه ای با روح الله جمعه ای مشاور وزیر کشور دولت روحانی ترتیب داده که در آن از زبان جمعه ای می خوانیم:
جریانی وجود دارد که میتوان آن را با هر نامی، سایه نشین، سوپرانقلاب یا "پایداری" یا هر عنوان دیگری، نامگذاری کرد. این جریان مشکلی با دولت ندارد، بلکه مشکل آن با ساختار سیاسی نظام است. این جریان قائل به این ساختار سیاسی نظام نیست، به جمهوریت معتقد نیست، و بر این باور نیست که مردم باید نقشآفرینی کنند و نظرات آنان تأمین شود؛ و از سوی دیگر، نظام و دولت باید برای منافع ملی و منافع همه مردم ایران تلاش کنند، اما این جریان به این موضوعات نیز اعتقاد ندارد. پس از انتخابات ۱۴۰۰، شرایطی را برای خود متصور بود که نتوانست موفقیتی در آن کسب کند. حتی رؤیاهای خود را نیز در این مسیر از دست داد.تحلیل من این است که با توجه به شواهد و قرائنی که در آن زمان وجود داشت، اگر حادثه ناگوار سقوط بالگرد رخ نمیداد و مرحوم شهید رئیسی در قید حیات بود، اکنون شاهد آغاز پروژه عبور از رئیسی از سوی این جریان بودیم و آن مسیر را دنبال میکردند. این جریان در واقع با نظام مخالفت دارد.آقای پزشکیان باید این موضوع را بهصورت شفاف مطرح کند و آن را جا بیندازد و مرزبندی خود را با این جریان آشکار سازد و مطمئن باشد که حمایت مردم و حمایت نخبگان سیاسی از جریانات مختلف را در این زمینه دارد. چون این جریان، جریانی کاملاً محدود و کوچک، اما پرهیاهو هستند. اگر دولت در برابر آنان گامی به عقب بردارد، آنان گامهای بیشتری به جلو برمیدارند. دولت باید تعارف را کنار بگذارد، واقعیت را تبیین کند و این موضوع را جا بیندازد که این جریان به اصطلاح سوپرانقلابی تنها مخالف دولت نیست، بلکه مخالف ساختار فعلی نظام جمهوری اسلامی است.
استیضاح ها ادامه دار خواهد بود/جریان سوپرانقلابی مخالف دولت نیست مخالف ساختار فعلی نظام است - تابناک | TABNAK
این جریان کوچک و محدود اما پر هیاهو، همان جریان متصل به رانت های اصلی در ایران است. همان هایی که روحانی عنوان «کاسبان تحریم» را بر آنان گذاشت. این رانت ها از وضعیت فعلی اقتصاد ایران مبالغ بسیار هنگفت و سنگینی سود به جیب می زنند و هیچ تمایلی به رفع چالش ها ندارند.
اگر محسن رفیق دوست ناگهان در لحظه ای که به نظر می رسید رئیس جمهور آمریکا برای عادی سازی روابط آمریکا و ایران خیز برداشته، در یک مصاحبه از سوابق درخشان عملیات های تروریستی نهادهای مهم حاکمیتی نظامی جمهوری اسلامی علیه کشورهای اروپایی خاطره تعریف می کند، چنین چیزی قطعا تصادفی نیست و در راستای جلوگیری از هر گونه احتمال سازش میان ایران و آمریکا و رفع تحریم ها قرار دارد. چون رفع تحریم ها یعنی قطع رانت کاسبان تحریم.
شواهد و قرائنی که جمعه ای در خصوص نیت جریان سوپر انقلابی برای «عبور از رئیسی» اشاره می کند، در واقع پروژه عبور از رهبری آیت الله خامنه ای است. رئیسی عددی نبود که کسی بخواهد از وی عبور کند. آن بنده خدا فرق گوشت کوبیده و گوشت هضم شده را هم تشخیص نمی داد!
هدف اصلی عبور از آیت الله خامنه ای بود و برای این منظور تدارکات بسیار گسترده ای هم چیده شده بود. جریان رانت هایی که خود را صاحب ایران می دانند، شامل دو بازوی سیاسی است. یکی گروه «براندازان» و «مخالفان نظام»، و دیگری گروه سوپر انقلابی ها و «امت حزب الله».
بازوی «بر انداز» و «مخالف نظام» که از مدتها قبل عملیات عبور از نظام جمهوری اسلامی و رهبری آیت الله خامنه ای را آغاز کرده بود و در پاییز 1401 به نقطه اوج خود رسید.
اما بازوی سوپر انقلابی و «امت حزب الله» دقیقا از سال 1402 اولین تحرکات برای عبور از آیت الله خامنه ای را استارت زد. هر چند ابتدا خیلی زیر پوستی و نامحسوس، لیکن کسانی که حواسشان بود همان موقع متوجه موضوع شدند.
به نظر می رسد گزینه این جریان سوپر انقلابی برای جایگزینی آیت الله خامنه ای هم کسی نبوده جز مجتبی خامنه ای، یعنی یکی از پسران مقام معظم رهبری.
شیوه و تکنیک مورد استفاده برای جا انداختن مجتبی خامنه ای هم بسیار جالب بود. ابتدا از اردوگاه «براندازان» و «مخالفان» سیل دشنام و فحش و لعن و نفرین به سمت رهبری روانه کردند که تو قصد داری ولایت فقیه را موروثی کنی و سلطنت را در ایران احیا کنی!
و بعد در پاسخ به این لعن و نفرین ها، از اردوگاه سوپر انقلابی ها قربان و صدقه مجتبی خامنه ای رفتند که او فرزند صالح رهبری است و مورد احترام و وثوق امت حزب الله و غیره...
یعنی در واقع از شواهد می شود فهمید که مجتبی خامنه ای هرگز گزینه آیت الله خامنه ای برای جانشینی نبوده. کما اینکه هرگز هیچ اشاره یا تاییدی هم در این خصوص از مقام معظم رهبری شنیده یا دیده نشده است و چیز غریبی است که یک «شاهنشاه» هرگز مقابل انظار اجازه دیده شدن «ولیعهدش» را کنار خود ندهد!
لیکن مجتبی خامنه ای گزینه مورد نظر رانت های کاسب تحریم برای عبور از رهبری و برقراری یک نظام سیاسی جدید بوده است.
احتمال دارد ماجرای تعطیل شدن کلاس درس مجتبی خامنه ای که پس از سقوط رئیسی مختصر جنجال رسانه ای را به همراه داشت مربوط به همین موضوع مورد اشاره جمعه ای در مصاحبه با تابناک بوده باشد که این جریان سیاسی «پس از انتخابات ۱۴۰۰، شرایطی را برای خود متصور بود که نتوانست موفقیتی در آن کسب کند. حتی رؤیاهای خود را نیز در این مسیر از دست داد.» یعنی سقوط رئیسی تمام برنامه ها را نقش بر آب کرد.
لذا از اینجا متوجه می شویم که سقوط رئیسی ابعادی حتی بسیار وسیع تر از مساله درگیری مستقیم نظامی ایران و اسرائیل داشته.
نظام جمهوری اسلامی لااقل در دوران رهبری آیت الله خامنه ای بیشتر به سمت جمهوریت چرخیده تا اسلامیت. و اتفاقا همین جمهوریت نظام موجب قدرت گرفتن رانت های کاسب تحریم شده که موفق شدند به اسم «معیشت مردم» صدها و شاید هزاران میلیارد دلار رانت دریافت کنند.
اما اکنون یک دو راهی برای مسیر آینده کشور ایجاد شده. یک مسیر به سمت عادی سازی روابط با غرب و تثبیت جمهوریت نظام ذیل اقتصاد سیاسی جدیدی است که در اقتصاد جهانی و خصوصا آمریکا ادغام خواهد شد. و مسیر دوم تثبیت حاکمیت رانت ها از طریق عبور از جمهوریت و برقراری یک حکومت ایدئولوژیک دیکتاتوری رانتی مشابه کره شمالی و قطع دایمی اقتصاد ایران از هر گونه ارتباط رسمی با غرب.
طبیعتا رانت های کاسب تحریم برای مسیر دوم خیز برداشته اند و معنای حرف جمعه ای هم دقیقا همین مطلب است:
این جریان به اصطلاح سوپرانقلابی تنها مخالف دولت نیست، بلکه مخالف ساختار فعلی نظام جمهوری اسلامی است.
هنرمندی دستگاه تبلیغاتی رانت ها اینجاست که در افکار عمومی، آیت الله خامنه ای را دیکتاتور، و براندازان را آزادی خواه معرفی کرده اند!
پیچیدگی های سیاسی از حدی که بیشتر می شود افکار عمومی دیگر کشش تحلیل آن را ندارد و عوام همیشه ترجیح می دهند روایت های ساده تر را بپذیرند. مانند جمله معروف دایی جان ناپلئون که می گفت «کار کار انگلیسی هاست». یا جمله معروفی که این اواخر بیشتر شنیده ایم: «کار خودشونه».
اگرچه موضع اخیر رهبری در پاسخ به نامه ترامپ به نظر می رسد جان دوباره ای در جسد رو به تعفن جریان سوپرانقلابی دمیده باشد، اما با توجه به این ظرایف و نکات، بعید به نظر می رسد درب روی همین پاشنه بچرخد و به احتمال زیاد به زودی اتفاقات غیر منتظره و جدیدی در کشور رخ خواهد داد.