سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

ملزومات جهانی برای مقابله با نولیبرالیسم در حال احتضار


مدتی پیش روسیه و اوکراین با میانجیگری ترکیه توافق کرده بودند که کشتی های حمل غله بتوانند بدون هیچ مشکلی از بنادر اوکراین بارگیری کرده و به این ترتیب از بروز بحران قحطی در جوامع آفریقایی و جهان سوم جلوگیری کنند.

لیکن پس از مدتی رئیس جمهور روسیه در نطق خود در کنفرانس اقتصادی به این واقعیت اشاره کرد که تنها 3 درصد از کل هفتاد کشتی که از زمان توافق از بنادر اوکراین خارج شده اند به مقاصد کشورهای جهان سوم رفته و الباقی سر از اروپا در آورده اند.

با وخیم شدن بحران اقتصادی در اروپا و سایر کشورهای غربی، که بصورت تورم افسارگسیخته، افزایش بسیار زیاد قیمت بنزین، گاز، برق و بطور کلی انرژی، تعطیلی کارخانجات و افزایش بیکاری است، جمعیت های کشورهای اروپایی که به مواهب بهره مندی از رانت امپریالیستی عادت کرده بودند صدای اعتراضشان بلند شده و احتمال زیادی می رود که در طول زمستان شورش هایی بسیار شدیدتر از شورش جلیقه زردهای فرانسه را شاهد باشیم.

راه علاج دولت های اروپایی برای مقابله این بحران چیست؟

بسیار ساده، دقیقا همان راه حلی که در پایان دهه 1970 مورد استفاده قرار گرفت: پذیرش انبوه مهاجران.

جمعیت مهاجر همیشه نسبت به جمعیت بومی و محلی بسیار سر به زیر تر است. مضافا اینکه بسیاری از مهاجران از جوامعی می آیند که خود درگیر بحران هایی بسیار وخیم تر بوده اند و لذا حسیاسیت بسیار کمتری نسبت به اوضاع بحرانی اروپا خواهند داشت. بنابراین مهاجران موثرترین چماق برای سرکوب جمعیت ناراضی و نق نقوی محلی محسوب می شوند.

استرالیا بعنوان کشوری که برای پذیرش مهاجرت قوانینی به نسبت سایرین بسیار ساده گیرانه داشته و همیشه اشتهای زیادی برای جذب مهاجر داشته است، مجددا قوانین خود را تغییر داده و باز هم میزان پذیرش مهاجر خود را بالاتر برده است. همین رویه و روند در سایر کشورهای غربی هم دیده می شود.

اما پذیرش انبوه مهاجران دو پیش فرض دارد:

اولا، وضعیت معیشت و زندگی در اروپا و جوامع غربی و مهاجرپذیر باید همچنان برخی از مواهب و مزایای نسبی را حفظ نماید.

ثانیا، وضعیت کشورهای مهاجر فرست باید به اندازه ای بحرانی و غیرقابل تحمل باشد که جمعیت این کشورها را به مهاجرت تشویق نماید.

اینجاست که متوجه می شویم چرا کشتی های حمل غله از اوکراین، به جای جوامع جهان سوم و آفریقایی، سر از اروپا در می آورند.

اروپایی ها نه تنها علاقه ای به جلوگیری از بحران غذایی و معیشتی در آفریقا و جهان سوم ندارند، بلکه دقیقا به دنبال ساختن چنین بحرانی هستند. با افزایش بحران اقتصادی در اروپا، ممکن است حتی شاهد تلاش دولت های اروپایی برای ساختن بحران هایی وخیم تر و جدی تر در سایر نقاط جهان سوم هم باشیم.

به یاد بیاوریم حمله دولت های اروپایی و ناتو به لیبی را و تبدیل کردن مرفه ترین کشور آفریقایی به کشوری که پس از یک دهه هنوز آتش جنگ در آن خاموش نشده و زنان و دختران را در بازارهای برده فروشی آن حراج می گذاشتند. این حمله دقیقا در زمانی رخ داد که کشورهای اروپایی در رکود پس از بحران مالی سال 2008 فرو رفته بودند. پس از آن هم بحران سوریه آغاز شد و سیل مهاجران از لیبی و سوریه به سوی اروپا سرازیر شدند. این دقیقا چیزی بود که نولیبرال های اروپایی می خواستند.

امروز هم وضعیت مشابهی پیش آمده و اروپا نیازمند سیل جدیدی از مهاجران است. بخش قابل توجهی از آب این سیل از مهاجران اوکراینی تامین می شود. اما بحران زمستان اروپا وخیم تر از آن است که با این تعداد مهاجر مدیریت شود. قطعا باید قطحی دیگری در آفریقا ایجاد شود تا آفریقاییها خود را به آب بزنند و به سوی اروپا شنا کنند.



مقابله با نولیبرالیسم در حال احتضار دو نیازمندی همزمان دارد. این سیاستی است که مانند گازانبر عمل کرده و یکی مکمل دیگری است.

از یک طرف با افزایش فشارهای اقتصادی و کاهش سطح معیشت باید به افسانه «اروپای مرفه» پایان داده شود. و از طرف دیگر با جلوگیری از بروز هر گونه بحران در جوامع جهان سوم، مانع از حفظ مزیت نسبی اروپا نسبت به این جوامع شد.

به عبارت دیگر، بحران اقتصادی و رکود و نا امنی در اروپا باید با رونق اقتصادی و افزایش رفاه و امنیت در جوامع جهان سوم همراه و همزمان باشد. این مطلب همچنین اهمیت اهتمام به وضعیت اقتصادی در کشور خودمان و لزوم همکاری مشترک با کشورهای همسایه را هم مشخص می سازد.




بعد از نوشتن این مطلب، شاهد از غیب رسید!

شرکت آمازون وب سرویس برنامه ای به راه انداخته که حداقل 10 هزار اوکراینی را، چه آنهایی که به دیگر کشورهای اروپایی پناهنده شده اند چه آنهایی که در اوکراین مانده اند، برای استخدام در مشاغل موجود در کشورهای اروپایی آموزش دهد.

سوال اینجاست که مگر این شرکت کلا در اروپا چند کارمند دارد که می خواهد 10 هزار اوکراینی را آموزش دهد؟ قطعا شرکت های دیگر هم برنامه های مشابهی دارند. با توجه به حرکت پر شتاب اروپا به سوی رکود اقتصادی، قطعا این برنامه ها نه با هدف آمادگی برای رشد و توسعه سریع است و صد البته به دلیل اهداف «بشر دوستانه» هم نیست. اروپایی ها و غربی ها خودشان بهتر از هر کس دیگری می دانند طی ماه های آینده چه محشر کبرایی در انتظارشان است.

بحران اقتصادیافول غربجنگ اوکراینامنیت غذایی
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید