ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

مناظره ریاست جمهوری یا برنامه کودک و نوجوان؟!

اگر به پنجاه سال قبل و پیش از آن باز گردیم و مناظره های ریاست جمهوری آمریکا را مشاهده کنیم، متوجه می شویم که دو رقیب انتخاباتی با ظاهری کاملا رسمی و ادبیات و لحنی سنگین و حرفه ای و کاملا جدی و بدون شوخی وارد بحث می شدند.

به عنوان مثال مناظره انتخاباتی پرزیدنت کارتر و ریگان، یا مناظره نیکسون و کندی، و سایر مناظره ها کاملا جدی و حرفه ای بود. البته همانجا هم هدف دو طرف تحت تاثیر قرار دادن مخاطب عام بود. لیکن مخاطب عام در آن زمان انتظار داشت شخصی که ادعای ریاست جمهوری دارد را در ظاهر و گفتار کاملا جدی و حرفه ای ببیند. کوچکترین حرکت غیر حرفه ای، یا خنده یا عصبانیت مشهود موجب می شد آن ظاهر حرفه ای از دست رفته و کاندیدای ریاست جمهوری در افکار عمومی جدی گرفته نشود.

این قواعد بازی متعلق به زمانی بود که فرهنگ مدرنیته در آمریکا فراگیر بود. مدرنیته همیشه ارجحیت را بر عقلانیت خودآگاه گذاشته و شیوه های گفتار و نوشتار خشک علمی با ادبیات سنگین و کاملا جدی را بر همه چیز برتری می دهد.



با نزدیک شدن به دهه 1990 میلادی و فروپاشی شوروی، جهان و علی الخصوص جهان غرب به سرعت از مدرنیته عبور کرده و وارد دوران پست مدرنیته شد.

پست مدرنیته نگاه خشک و علم زده و جدی در مدرنیته را به استهزاء گرفته و دیگر آن را جدی نمی گیرد. پست مدرنیته به جای عقلانیت خودآگاه، تاکید و توجه خود را بر حس و ناخودآگاه می گذارد. برای مخاطب عام در دوران پسا مدرنیته دیگر مساله این نیست که چه کسی علمی تر و جدی تر حرف می زند. مساله اصلی این است که چه کسی حس بهتری می دهد و به قولی چه کسی «با حال تر» به نظر می رسد.

بازتاب نگاه پست مدرن در مناظره ها و تبلیغات ریاست جمهوری در جوامع دموکراتیک مشاهده می شد.

در جوامع دموکراتیک غربی که در دو دهه اول پس از فروپاشی شوروی در وضعیت همگرایی بودند، گزینه های اصلی برای ریاست جمهوری یا پست های مشابه معمولا با ظاهری عامه پسند و رفتار و گفتاری دوستانه و خودمانی جلوی دوربین ها ظاهر می شدند.

در مناظره میان بیل کلینتون و باب دول، یا مناظره میان اوباما و جان مک کین، کاندیدایی که این روح زمانه را بهتر فهمیده بود پیروز شد. دول و مک کین هر دو سعی داشتند چهره ای جدی و سرسخت و مطابق با تصویر حرفه ای «پرزیدنت» که در دوره های قبلی جا افتاده بود از خود نشان دهند. لیکن کلینتون و اوباما بیشتر روی «باحال» بودن تمرکز داشته و چهره ای روز آمد تر و مطابق تا تمایلات مخاطب عام آمریکایی در زمان خود ارائه داده و در انتخابات پیروز شدند.



اما وقتی به دلیل تناقضات درونی نظم نولیبرال جوامع غربی شکاف خوردند، فرمول پیروزی در مناظره های انتخاباتی هم تغییر کرد.

به عنوان مثال، رسانه های آمریکایی تلاش می کردند هیلاری کلینتون را با همان فرمول دوران اوباما چرب کرده و در پاچه «ملت استثنائی» خود فرو نمایند. لیکن کاشف به عمل آمد که در شرایط واگرایی اجتماعی، فاکتور «باحال» بودن کافی نیست و کسی پیروز میدان خواهد بود که بهتر دهن کجی کرده و بر فنون هوچیگیری و ضایع کردن رقیب مسلط باشد!

ترامپ به این دلیل در سال 2016 پیروز شد که در فن دهن کجی کاملا بی رقیب بود!

پس از پیروزی ترامپ، دموکرات ها عملیات دهن کجی و هوچیگری بی سابقه ای را علیه ترامپ آغاز کردند که در کنار اغتشاشات سازماندهی شده با اسم رمز «جان سیاهپوستان مهم است» و سپس مشکلات ناشی از همه گیری کرونا، موجب شکست ترامپ شد.



و اما در کشور عزیز ما ایران که بخشی از جامعه همچنان در دوران پیشا مدرنیته سیر می کند و بخشی هنوز مسحور علم گرایی مدرنیته مانده و بخشی هم برخی ظواهر پسا مدرنیته را اخذ کرده، همه این معادلات بهم می ریزد!

ما یک سازمان عریض و طویل داریم به اسم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، که مبالغ هنگفتی بودجه سالانه دریافت می کند تا برنامه هایی بسازد که هیچ مخاطبی ندارند، و چهره ای از ایران و نظام و ملک و ملت ارائه کند که مایه خجالت خاص و عام باشد.

به عنوان مثال، در برنامه مناظره های ریاست جمهوری، یک گروه سرود متشکل از چند پسر بچه ملبس به لباس های محلی، به سبک دهه 60 سرودی اجرا می کنند که هر بیننده ای را به خنده و استهزاء وا می دارد!

این پسر بچه ها که هر کدام لباس یکی از اقوام ایرانی را به تن دارد مثلا قرار است نماد تلون و تکثر ملت ایران باشند. اما هر بیننده ای در اولین نگاه متوجه نبوغ فکری عقب افتادگانی که این صحنه را طراحی کرده اند می شود!

اولا چرا فقط پسر بچه؟ مگر ملت ایران دختر بچه ندارد؟

ثانیا، اصلا چرا بچه؟! مگر مناظره ریاست جمهوری برنامه کودک است؟!!

ثالثا، چرا از بین اینهمه استعداد بی نظیری که ایران وجود دارد، چند تازه کار ناشی را دست چین کرده اید تا سرودی در حد همان سرود های جلف دهه 60 را بخوانند؟

یعنی تصویر ایران امروز در نگاه شما اسکل ها این شکلی است؟!

یعنی رئیس صدا و سیما حتی به اندازه کارگردان شوی «صداتو» هم عقل و شعور و توانایی ندارد که لااقل یک برنامه چشم نواز و گوش نواز به مخاطب خود ارائه کند؟



تا زمانی که تصور کنیم «افزایش مشارکت» هدف اصلی صدا و سیما است، سوالات فوق بی پاسخ می ماند.

اما به محض اینکه توجه کنیم افزایش مشارکت فی نفسه هیچ اهمیتی ندارد، تازه متوجه می شویم چرا صدا و سیما برای مناظره های ریاست جمهوری برنامه ای می سازد که نه اثری از اصول زیبایی شناسی بصری در آن هست و نه با روح زمانه سازگاری دارد.

پر واضح است که این برنامه طوری طراحی شده که بخشی از جامعه آن را نبیند. چون مشارکت این بخش از جامعه در انتخابات مطلوب نیست. چون آرای قشر سیاه جامعه نتایج انتخابات را کثیف می کند.

ریشه مشکل اینجاست که زیبایی پسندان جامعه با جناح سیاسی سیاه درون نظام پیوند خورده اند. لذا جناح سیاسی سفید نظام ناچار است روی رای زشتی پسندان جامعه حساب باز کند.

اینکه آیا پس از انتخابات تلاشی برای اصلاح پیوندهای سیاسی اجتماعی صورت خواهد گرفت یا نه، چیزی است که باید صبر کنیم و ببینیم. دولت رئیسی این فرصت را داشت و به هر دلیلی تلاشی برای آن نکرد. حال باید ببینیم دولت قالیباف چه رویه ای را در پیش خواهد گرفت.

ریاست جمهوریبرنامه کودک
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید