روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
مخالفان «افایتیاف» برای پیشبرد نظر و هدف خود، به جعلیاتی متوسل شدهاند که اصولاً در مقررات مربوط به آن وجود ندارد. پیوستن ما به «افایتیاف» موجب میشود ما بتوانیم با استفاده از حضور در این پیمان بینالمللی به افشاگری علیه اقدامات خلاف دیگران از پولشوئی و حمایتهای آنها از تروریسم بپردازیم. کسانی باید از پیوستن به «افایتیاف» بترسند که مرتکب تخلفاتی از قبیل پولشوئی و حمایت از تروریسم میشوند و با استفاده از جابجائیهای پولی، اهداف ضدانسانی خود را دنبال میکنند. ما که تمام فعالیتهایمان بر مبنای قانون است، چرا باید از حضور در چنین پیمانی بیمناک باشیم؟
عجب! با این استدلال، پس ما از داعش هم نباید هیچ ترس و واهمه ای داشته باشیم، چون داعش هم ادعا می کرد به دنبال استقرار حکومت اسلامی است. چه چیزی از این بهتر؟! ما هم که تمام فعالیت هایمان بر مبنای اسلام است، بنابراین حتما نیروهای داعش هم نباید با ما مشکلی داشته باشند!
یکی به این عزیزان و نویسندگان زحمتکش و خدوم دست اندرکار روزنامه وزین جمهوری اسلامی تفهیم کند که تعاریف و تعابیر «پولشویی» و «تروریسم» میان ما و برادران و خواهران آمریکایی و اروپایی تفاوتی عمیق و اساسی دارد.
بعنوان مثال، طبق تعریفِ آنها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک گروه تروریستی است. بنابراین هر گونه همکاری با سپاه پاسداران هم مصداق «حمایت از تروریسم» تلقی خواهد شد. پس اگر قرار باشد عضو FATF شویم، به این معنی است که پذیرفته ایم سپاه در ایران منحل شود و تمام پاسداران و سرداران سپاه را هم بازداشت و مجازات کنیم!
یک مثال هم از پولشویی بزنیم. طبق قوانینی که خواهران و برادران آمریکایی و اروپایی تصویب کرده اند، هر گونه معامله و ساز و کار مالی با ایران غیر قانونی است. بنابراین هر پولی که به هر نحوی از مبدا ایران بوده یا به مقصد ایران واریز شود، مصداق بارز پولشویی خواهد بود. پس دور زدن تحریم ها هم نوعی پولشویی است و باید تمام تلاشمان را در جهت موثرتر اجرا شدن تحریم های حداکثر آمریکا به کار ببندیم!
و از همه شیرین تر این قسمت:
پیوستن ما به «افایتیاف» موجب میشود ما بتوانیم با استفاده از حضور در این پیمان بینالمللی به افشاگری علیه اقدامات خلاف دیگران از پولشوئی و حمایتهای آنها از تروریسم بپردازیم.
احتمالا منظورشان همان مدل افشاگریست که امروز علیه آمریکا به دلیل خروج از برجام می کنیم.
روحانی ادامه داد: آمریکا به دنبال این بود تا اقدامی بکند و ایران کل برجام را کنار بگذارد و از این توافق خارج شود و بگویند این ایران بوده که خارج شده و توافق را کنار گذاشته است. هنرمندی ایران از سال ۹۷ که آمریکا این تعهد سیاسی و اخلاقی و حقوقی را زیر پا گذاشته، این بوده که نگذاشته این توطئه محقق شود و تا امروز به دنیا ثابت کرده که مقصر اصلی، قانونشکنان آمریکا هستند.
روحانی: دستاوردهای اصلی برجام هنوز محفوظ است/ اساس برجام این بود که به جهان ثابت کنیم ایران صلحطلب است/ دولت فعلی آمریکا معیار قضاوت نیست/ رشد صنعتی ما در ماه خرداد با اردیبهشت قابل مقایسه نیست! | پایگاه اطلاع رسانی رجا (rajanews.com)
حالا فهمیدید «تدبیر و امید» یعنی چه؟ فهمیدید هنرمندی یعنی چه؟ یعنی ما اینهمه خسارت را پذیرفتیم و در رآکتور اراک بتن ریختیم و برنامه هستی ای خود را ده سال عقب بردیم و دانشمندانمان را به کشتن دادیم، برای اینکه به جهان نشان بدهیم آمریکا چقدر بد عهد است! بعد هم که آمریکا بد عهدی کرد و از برجام خارج شد، ما خودمان تنهایی در توافق با خودمان باقی ماندیم که جهانیان بفهمند ما قانون شکن نیستیم!
مانند این است که شما با شخصی وارد معامله شوید که مثلا شما خودرویتان را به قیمت صد میلیون تومان به طرف مقابل بفروشید. بعد طرف معامله را بهم زده و از پرداخت پول سر باز زده، اما شما همچنان اصرار دارید خودروی خود را به او بدهید تا همه بدانند چقدر وفادار به عهد هستید و علیه طرف مقابل افشاگری کنید.
افشاگری های پس از پیوستن به FATF هم لابد از همین جنس هستند.
نکته جالبتر اینکه رئیس جمهور دولت تدبیر و امید از برجام با عنوان یک تعد «اخلاقی» یاد کرده. و این دولت مطبوع همان گروهی است که مخالفان خود را به داشتن دیدگاه «ایدئولوژیک» و «اخلاقی» متهم کرده و ادعا می کنند در دنیای امروز باید «واقع گرا» بود. یعنی مخالفان اینها اگر هزار دلیل واقع گرایانه برای مواضع خود داشته و یک دلیل اخلاق مدارانه برای تلطیف آن هزار دلیل ارائه کنند، این دوستان تمام آن هزار دلیل را فراموش کرده و به خاطر آن یک مورد آخر همه چیز را به اخلاق مداری و نگاه ایدئولوژیک و غیر واقع گرایانه حواله می دهند. اما خودشان اگر هزار دلیل واقع گرایانه و انکار ناپذیر در اثبات اشتباه بودن مواضعشان ارائه شود، با یک توجیه اخلاق مدارانه می توانند آن هزار دلیل را خنثی کنند. لذا مشخص نیست چطور اینها خود را واقع گرا و مخالفان را ایدئولوژیک می دانند.
جامی در سبحة الابرار از هفت اورنگ خود، حکایتی نقل می کند از راهبی که شیطان قصد فریب وی را داشت. شیطان به در صومعه راهب رفته و ادعا می کند عیسی مسیح است...
راهبی را در دل زد غم دین
شد درین دِیرِ دو در گوشه نشین
درِ صحبت به رخ خلق ببست
فارغ از خلق به خلوت بنشست
دیو هر چند چپ و راست شتافت
هیچ بر رهزنی اش دست نیافت
روزی از خاکِ درش سر بر زد
سر انگشت ادب بر در زد
راهب از صومعه زد بانگ که کیست
بر در و در زدنِ او پیِ چیست
گفت من عیسی ام از چرخ برین
آمده تا شومت رهبرِ دین
گفت من دین وی آموخته ام
دیده از نورِ وی افروخته ام
گر همان دینِ نخست آورده ست
خالی از فایده کاری کرده ست
ور پیِ دینِ دگر کرده نزول
هرگز آن دین ز وِیم نیست قبول
دیو چون دید که آن زرق و فسون
هیچ نگرفت در آن پاک درون
بانگ برداشت که من ابلیسم
لیک تو ایمنی از تلبیسم
از خطا هر چه بپرسی و صواب
گویمت بر نهج صدق جواب
گفت از مکر تو آگاهم من
گفتگوی تو نمی خواهم من
دیو چون گشت خجالت زده باز
داد راهب زپی او آواز
کای شده کجرویت عادت و خوی
پرسمت یک دو سخن راست بگوی
که درین دایره دیرِ شکست
کی بر این طایفه ات باشد دست
گفت آن روز که از ظلمت خشم
پرده شان بسته شود بر دل و چشم
دانش و بینششان کم گردد
پشت دینداریشان خم گردد
همچو گویی به کف نوزادان
یک به یک از زد و بردش شادان
پیش چوگان من افتند زبون
حالشان هر نفسی دیگرگون
بسیاری از ما هم به قدری از اوضاع نابسامان امروز عصبانی و خشمگین شده ایم، که پیش چوگان عزیزان روزنامه جمهوری اسلامی و همفکران و هم خطان داخلی و خارجی ایشان خار و زبون افتاده و حالمان هر نفسی دیگرگون می شود!
یک نفر در خانه ما را زده و ادعا کرده می خواهد کلید تدبیر را به ما بدهد. اتفاقا سر بزنگاه و در زمانی هم این کار را کرد که ما از بی تدبیری های دولت قبلی عصبانی و خشمگین بودیم. به همین دلیل تشخیص ندادیم که طرفمان کجرَویش گشته عادت و خوی. امروز هم خشمگین هستیم. باز همان کجروها نعل وارونه می زنند که مقصر تمام گرفتاری ها آنهایی هستند که از ابتدا کور نبودند و می دیدند این برجام آخر و عاقبتش چه خواهد شد. که برجام بایدن از برجام اوباما خیلی بهتر خواهد بود. که امروز موقع صبر راهبردی است. که اگر به FATF نمی پیوندیم به این دلیل است که می خواهیم پولشویی کنیم، و قس علیهذا.
کای شده کجرویت عادت و خوی
پرسمت یک دو سخن راست بگوی
که درین دایره دیرِ شکست
کی بر این طایفه ات باشد دست
گفت آن روز که از ظلمت خشم
پرده شان بسته شود بر دل و چشم
دانش و بینششان کم گردد
پشت دینداریشان خم گردد
همچو گویی به کف نوزادان
یک به یک از زد و بردش شادان
پیش چوگان من افتند زبون
حالشان هر نفسی دیگرگون