ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، دیروز در یک سخنرانی به مناسبت روز ملی وحدت در روسیه سخنانی بیان کرد که حاوی چند نکته جالب و کلیدی بود.
تم کلی و تاکید اصلی پوتین بر اهمیت و نقش کلیدی آموزش تاریخ برای حفظ هویت ملی در افراد و افزایش انسجام و حاکمیت ملی در جامعه بود.
وی گفت روس ها باید گذشته کامل کشور خود را بدانند بدون اینکه «اشتباهات دوران شوروی تکرار شود» که محافل آکادمیک تلاش می کردند تاریخ را بر پایه پیش فرض های ایدئولوژیک بازگو کنند. «اتفاق مشابهی امروز در برخی کشورهای غربی رخ می دهد که بسیاری موضوعات را ایدئولوژی لیبرال تندرو تغییر می دهد. برای تایید ایدئولوژی لیبرال، رویدادهای کلیدی تاریخی به شیوه ای کاملا وارونه بیان می شوند و حقیقت طرد می گردد.»
در دوران شوروی باورهای دگم ایدئولوژی مارکسیستی با تغییر تاریخ تایید می شد. بعنوان مثال، این مطلب که اهرام مصر باستان از طریق کار برده های مصری بنا شده که با غذای بخور و نمیر و به زور شلاق و داغ و درفش کار می کرده اند، تاییدی بود بر این باور ایدئولوژیک که سیر تکامل جوامع بشری از دوران کمون های اولیه شروع شده، بعد وارد برده داری شده، و سپس فئودالیسم و نهایتا سرمایه داری ظهور کرده اند. در حالی که یافته های باستان شناسی ثابت می کند بخش اعظم نیروی کاری که برای ساخت اهرام مصر استفاده شده بود کارگران حرفه ای بوده اند که به صورت روز مزد کار کرده و بسیاری اوقات به جشن و پایکوبی پرداخته و مقدار زیادی گوشت مصرف می کرده اند.
همین شیوه تغییر تاریخ برای اثبات و تایید دگم های ایدئولوژیک امروز در دنیای غرب حتی شدیدتر از شوروی سابق دیده می شود. بعنوان مثال، نئونازی ها و فاشیست های اوکراینی به عنوان میهن دوستان آزادی خواه معرفی شده و سوابق همکاری اسلاف آنان با نیروهای هیتلر در زمان جنگ جهانی دوم سانسور می شود. یا همین تروریست های مجاهدین خلق خودمان که در غرب به عنوان انقلابیون آزادی خواه و فداکار مورد تقدیر قرار می گیرند!
همین شیوه و رویه است که به تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی، جعل تاریخ در خصوص اقوام مختلف ایرانی مانند آذربایجان و کردستان و خوزستان و بلوچستان و غیره می انجامد. در زمان اشغال افغانستان توسط نیروهای آمریکایی، روایتی جعلی در گوش افغان ها خوانده می شد که گویا ایران زمانی بخشی از قلمرو افغانستان بزرگ بوده! در آذربایجان هویت ایرانی و حتی شیعه ساکنان این منطقه نفی شده و ادعا می شود آذربایجان تمدنی باستانی و کاملا مستقل از ایران بوده. و تمام این جعلیات تاریخی بر پایه ایدئولوژی ضد ملی نولیبرال طراحی شده و در «دانشگاه» ها و اندیشکده های غربی طراحی و تولید می شوند.
ااین اواخر اساتید و نوابغ دانشگاه استانفورد آمریکا اندیشه های فردوسی و سعدی و حافظ را هم با جعل تاریخ به ارزشهای دگم نولیبرالی وصل می کردند. گاهی هم از اساس زبان فارسی را ریشه تمام بدبختی ها و مشکلات و زجرهای مردم و اقوام مظلوم و تحت ستم ایران می دانستند!
همین شیوه جعل و تغییر تاریخ بر پایه پیش فرض های ایدئولوژیک را در نظام آموزشی خودمان هم می بینیم. کتاب های درسی طوری تاریخ را روایت می کنند که گویا پادشاهان ایرانی منشاء تمام شرها و فسادها بوده و روحانیون و خصوصا روحانیون شیعه جز خدمت و دلسوزی برای مردم هیچ نقش دیگری در تاریخ نداشته اند! هنوز که هنوز است این روایت مجعول از انقلاب بهمن 57 بی برو برگرد در کتب درسی تکرار و بازگو می شود که امام خمینی در سال 1342 برای نابودی رژیم ستمشاهی قیام کردند و با رهبری ایشان نهایتا مردم در بهمن 57 پیروز شدند و تاریخ سیاه 2500 ساله شاهنشاهی را پایان داده و نظام جمهوری اسلامی را برپا نمودند!!
دانش آموز ایرانی هنوز با این خیال و وهم مطلق شستشوی مغزی داده می شود که حکومت را «مردم» انتخاب کرده اند و هر وقت «مردم» اراده کنند این رژیم را بر می دارند و یک «رژیم» دیگر به جای آن می آورند!!!
نکته جالب دیگر این بخش از سخنان پوتین بود که اشاره داشت کار آکادمیک و علمی و دانشگاهی برای ارتقای دانش و آگاهی عمومی کافی نیست:
کودکان روس بتمن را می شناسند، اما قهرمانان تاریخی ما را نمی شناسند. ما باید کارتون، فیلم، و ادبیات کودکانه داشته باشیم... تمام اینها مورد نیازند. ما امروز اینجاییم تا فرایند تولید اینها را راه اندازی کنیم.
همین مطلب به میزان بسیار جدی تری در خصوص ما ایرانیان هم صادق است.
قدرتمندترین ابزار سلطه غرب بر جهان همان نفوذ نرم فرهنگی و قدرت تحمیل باورها و ارزشهای همسو با منافع غرب بر اذهان و افکار عمومی جهانیان است. کودکی که از سنین خردسالی با تماشای خرس پدینگتون، حسی نوستالژیک نسبت به شهر لندن پیدا کرده، و با تماشای بتمن و مرد عنکبوتی، قهرمانان غربی را در جایگاه نجات دهندگان کل تمدن بشری پنداشته، طبیعتا وقتی به سنین بلوغ می رسد آرزویی جز مهاجرت به غرب یا تلاش برای تسلیم کردن کشور خود در برابر قدرت های غربی نخواهد داشت.
دانش آموز ایرانی که اینطور با ابرقهرمانان غربی و محصولات هالیوود انس گرفته، نه از سپهبد سورنا و سردار سلطان جلال الدین خوارزمشاهی چیزی می داند و نه باکری و ستاری و عباس دوران را می شناسد. تا جایی که اخیرا حتی از شنیدن نام حسین فهمیده هم محروم شد و در عوض پطروس فداکار را خوب می شناسد!!
طبیعی است که چنین انسان هایی با دیدن صحنه کشته شدن یک اروپایی یا آمریکایی اشک می ریزند و شمع روشن می کنند و سرودهای غم انگیز می خوانند. اما با دیدن پیکر غرق در خون یک سرباز پلیس ایرانی کف می زنند و قهقهه های مستانه می کنند و هلهله سر می دهند.
برای شهید آرمان و شهدای شاهچراغ و تمام شهدای مدافع امنیت. برای شهید مدافع حرم، حمید پور نوروز، که در سوریه با تکفیری های داعشی جنگید و در ایران توسط تکفیری های سکولار به شهادت رسید:
وَلَا تَقُولُواْ لِمَن يُقْتَلُ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمْوَٰاتٌۢ ۚ بَلْ أَحْيَآءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ