مطالب زیر ترجمه مطلبی است که اصل آن در این آدرس اینترنتی موجود است:
https://www.kelseycoalition.org/pubs/Whistleblower-Report%3A-Oregon-Teacher-
همچنان که وارد کلاس درسی می شدم که در آن قرار بود آموزشهای سال تحصیلی 2018-2019 برگذار شود، پیشاپیش عصبانی و نگران بودم. منطقه آموزشی بی آنکه هیچ نظرخواهی از معلمین یا اولیاء کرده باشد تصمیم گرفته بود از سنفورد هارمونی استفاده کند، یعنی برنامه ای در مورد احساسات اجتماعی که در دانشگاه ایالتی آریزونا طرح ریزی شده و هزینه های آن را هم فردی کارآفرین به نام دنی سنفورد پرداخته است.
سخنران مراسم در حالی که لبخندی تا بناگوش بر لب داشت و سرش را به علامت تایید تکان میداد گفت: "عضو افتخاری این برنامه 'Z' است. توجه کنید که نه مذکر است و نه مونث." هیچ کس از جایش تکان نخورد. "به لطف دوست گرامیمان، آقای سنفورد که فردی بشر دوست است، این برنامه بطور کاملا رایگان در اختیار منطقه های آموزشی متعددی در سراسر کشور قرار گرفته است."
لازم نبود بیش از این درباره این برنامه بگوید تا من متوجه شوم این یک برنامه اجتماعی است که دارند بر محصلین، و همچنین اولیاء و معلمین آنها تحمیل می کنند.
دور از چشم سخنران، من قبلا درباره این برنامه تحقیق کرده بودم. چیزی که یافته بودم پرسشنامه ای بود که برای حدود 2000 معلم ارسال شده بود. حدود 80% معلمین هنوز به مدت یک سال هم از برنامه سنفورد استفاده نکرده بودند. بگذریم که نتایج مشعشع حاصل از آن پرسشنامه هیچ مطلبی را در مورد اساس برنامه اثبات نکرده و البته به هیچ عنوان اثبات علمی موثر بودن آن هم نمی توانست باشد.
آیا می باید به سخنران متذکر می شدم که تحقیقی که با آب و تاب از آن صحبت می کرد وجود خارجی ندارد؟ آیا می باید می پرسیدم کِی اولیاء بچه ها از تصمیم برای اجرای این برنامه مطلع شده بودند؟ آیا می باید می پرسیدم که چرا معلمین هیچ حق انتخابی در مورد تدریس این برنامه ندارند، چنانکه در مورد سایر دروس می توانند انتخاب کنند که چه درسهایی را تدریس کرده و کدامها را تدریس نکنند؟
"این برنامه بطور کاملا رایگان در اختیار منطقه آموزشی شما قرار گرفته! فوق العاده نیست؟!" من سکوت کردم.
همانطور که انتظار میرفت، بعدا که نگاهی به سرفصل های برنامه جدید انداختم مشخص بود که هیچ ارتباطی به پرورش شخصیت و استعداد دانش آموزان یا کمک به ایشان برای یادگیری ارزشهای اجتماعی نداشت.
تمام مطالب درباره این بود که هر کس هر جنسیت یا گرایش جنسی را که انتخاب کرد همه باید آن را بپذیرند، و شما هم آزادانه جنسیت و گرایش جنسی خود را انتخاب کنید (اسمش را هم گذاشته اند "تلون و شمول" (Diversity and Inclusion) و "درک کردن دیگران"). به معلمین توصیه می کرد هنگام تدریس در کلاس درس اینطور آشکارا جمع دانش آموزان پسران و دختران خطاب نکنید، بلکه در عوض آنها را "دانش آموزان" یا "کلاس" خطاب کنید.
از همه نگران کننده تر سرفصل هایی بود که درباره کلیشه ها بودند. چون درواقع درباره کلیشه ها نبودند، بلکه به مخاطبین می آموخت که چطور هر کاری دلشان خواست بکنند و چطور هر کس مخالفتی داشت را ناجوانمرد / بی عدالت / متعصب / بی شفقت / کلیشه گرا (متحجر) و از این قبیل خطاب کنند. از جمله والدینشان را.
به زبان ساده این دروس به دانش آموزان یاد می دهند تا اگر والدینشان مخالف "جنسیتی که انتخاب کرده اند" باشند علیه پدر و مادر شورش کنند. از من می خواستند که این مطالب را سر کلاس تدریس کنم. عقایدم به من اجازه چنین کاری را نمیداد.
می ترسیدم شغلم را از دست بدهم، شهرتم خدشه دار شود و دیگر حتی نتوانم نگرانی هایم در سایر مسایل تحصیلی را با همکارانم مطرح کنم. نگرانی هایم را با مدیر مدرسه در میان گذاشتم و گفتم تدریس چنین موضوعات بحث انگیزی کار درستی نیست. از او پرسیدم کی به اولیاء و معلمین این فرصت داده شده تا رئوس برنامه تحصیلی جدید را بررسی کنند؟
البته او تایید کرد هرگز چنین فرصتی به آنها داده نشده. گفت "چون از سرفصلهای اصلی نیست، منطقه موظف نیست این کار را بکند". فکم پایین افتاد!
توی چشمهایش نگاه کردم و گفتم: "هر مطلبی که به این بچه ها تدریس می شود اول باید مورد تایید اولیائشان قرار بگیرد." گفت هر سرفصلی که فکر میکنی دردسرزاست خودت حذف کن.
در ایالت ما، مانند کالیفرنیا، قانون "جوانان سالم" به تصویب رسیده است. همین روزها است که سرفصلهای جدیدی بخشنامه شوند که همسو با این قانون هستند. درست مانند کالیفرنیا، محتوای سرفصلهای درسی جدید خالی از مطالب مفید و در عوض پر از درسهایی درباره هویت جنسی و جنسیتی خواهد بود. با آن بخشنامه دیگر این درسها جزو سرفصلهای اصلی محسوب شده و باید مورد ارزیابی اولیاء و معلمین قرار گیرند. معتقدم برنامه سنفورد هارمونی حرکتی نرم است برای پذیراندن محتویات درسی که بر پایه "قانون جوانان سالم" هستند.
بچه ها متعلق به پدر و مادرشان هستند و هیچ منطقه تحصیلی نباید حق داشته باشد بچه ها را بر خلاف رهنمودهای والدین آنها شستشوی مغزی دهد.