این چنین به نظر می رسد که گونه انسان تنها موجودی است که قابلیت رویاپردازی و تصور و خیال را دارا است ، این امکان که از پیچیدگی مغز ما نشأت میگیرد لایه ها و تاثیرات شگرف و گوناگونی دارد .
اما به واقع خیال چیست ؟! ساز و کار رویا چگونه است ؟
تصوراتِ در بیداری و رویاهای در خواب چگونه و برای چه دلیلی اتفاق میافتند ؟ می توان گفت سرعت خیال پردازی همچون سرعت نور از همه چیز در جهان بیشتر است ، انسان میتواند در زمانی که به گوشهای نشسته به هر نقطه از جهان که میخواهد در کسری از ثانیه سفر کند میتواند در تصوراتش در هر مکانی و به هر شکلی حضور یابد و این کار را تا جایی پیش ببرد که حتی حواسش را نیز درگیر کند و ذهن میتواند این تصورات را به مرحلهای برساند که در شرایطی خاص به توهماتی قدرتمند تبدیل شده که در آن دیگر شخص تفاوت واقعیت از غیر را تشخیص ندهد ، البته کیست که بتواند ادعا کند حقیقت جهان به تمامی هم این است که اکثریت نوع بشر مشاهده و درک می کنند ؟!!
و اما درخواب جهانی خارج از کنترل همه انسانها ، ذهن به کجا سفر می کند و فایده این تصویر سازی ها برای مغز و ذهن ما چیست ؟!
باید اقرار کنیم که خوب میدانیم از درونیات و ناخودآگاهمان هیچ نمی دانیم ، اما مسئله اکنون من اینجاست که مبحث خیال و رویا بینی گویی به یک تجسم و تصویرسازی لحظهای ختم نمیشود . بسیار داشتیم اشخاص ویژهای در تاریخ که اشارات مهم و بس پیچیدهای به این مبحث داشتهاند .
روایت بسیار عجیب و خارق العاده ای از جناب " چوانگتسی " موجود است که میگوید : ( خوابیدم و خواب دیدم پروانه ای هستم ، اکنون که بیدار شدم نمیدانم آیا انسانی هستم که خواب دیده پروانه شده و یا پروانه ای هستم که خواب انسان بودن را می بیند . )
باور کنید به هیچ وجه جواب این سوال راحت نخواهد بود در همین لحظه که شما یقین دارید که انسانی هستید با این مشخصات در جهانی این چنینی شاید اساساً داستان از قرار دیگری باشد ...
جناب بودا نیز به اختصار می فرمایند : ( جهان یک توهم است . ) و اما امام علی (ع) نیز در این زمینه
می فرمایند : ( جهان خوابیست که اگر آن را باور کنید پشیمان خواهید شد . )
در همین راستا در بسیاری از ایدئولوژی ها و ادیان اساساً نیت شخص از عمل او مهمتر قلمداد میشود .
در این نگاه اساسا همه چیز را در تصویر ذهنی خلاصه می کنند و جهان بیرونی گویی صرفاً بازتابی از تصورات ماست تا آنجا که برای مثال عیسی مسیح به پیروانش میگوید چنانچه با چشم بد و نیت پلید به زن دیگری نگاه کردید همان لحظه چشم تان را از کاسه در بیاورید زیرا با یک چشم وارد بهشت شدن بهتر است تا با دو چشم وارد جهنم شدن است ... !!!
و اما در عصر مدرن نیز دانشمندان به کشفیات فوقالعادهای در زمینه فیزیک و ساز و کار جهان دست یافتند و نظریات ویژهای ارائه کردهاند . در نظریه کوانتوم به طور ساده هرچیزی همزمان هم " هست " و هم " نیست " .
مثال واضح تر آن " گربه شرودینگر " است . گربه ای که در جعبه کنار مقداری سم قرار گرفته ، تا زمانی که درب جعبه توسط مشاهدهگر باز نشود میتوان گفت گربه هم زنده و هم مرده است و تنها آن وقت که به او نگاه کنید یکی از این دو حالت ثابت می شود . این ذهن مشاهده گر است که تولید واقعیت می کند . در همین راستا دانشمندان متوجه شدند که جهان گویی به مانند یک طراحی عظیم در یک کامپیوتر است اما نکته جالب آنجاست که این سیستم برای این که بتواند تمام این اطلاعات را پردازش یا اصطلاحاً ( رِندر ) کند انرژی و قدرت بسیاری باید صرف کند به همین دلیل به نظر این افراد اکثر نقاط جهان در حالت Standby و غیر فعال است تا زمانی که ذهن یک مشاهده گر به آن نقطه نگاه کند .
فقط آن موقع است که آن قسمت فعال می شود و شکل میگیرد . و اما این نظریه علمیِ چنین پیچیده کلید جواب سوال های بسیار کهنی است .
حتی میتوان به زعم من آن را به ایده مرکزیت انسان در جهان و اصطلاحاً چرخش همه چیز به دور انسان نیز مرتبط کرد . نه به صورت آن باور کلاسیک و صرفاً مادی و فیزیکی مردمان کهن بلکه به همین شکل که اگر به واقع گونه انسان چیزی را در چشم خود نبیند و در ذهن آن را تصویر و پردازش نکند آن چیز اساساً وجود نخواهد داشت ، سپس با این نگاه نه تنها ما در مرکز عالم قرار داریم بلکه عالم همه در ذهن ما ساخته میشود آنگونه که به زیبایی فیلسوف و شاعر معاصر جناب حسین پناهی می گوید : ( پلک اگر فرو بندم جهان در ظلمات فرو خواهد رفت . )
جای بسیار تامل است ...
امروز بهتر از گذشته میدانیم که تمام محدودیت ها ، ترس ها ، ضعف ها و ... همگی صرفاً ساخته ذهن ماست و انسان های بسیار قدرتمند و توانا یقیناً ذهن قدرتمندتری در تصویر سازی ، ایده پردازی و شجاعت دارند نه لزوماً فیزیک و تن سالم و قوی .
برای این مورد مثالی بارزتر از نابغه بزرگ اثر جناب استیون هاوکینگ نیست . او فقط و فقط در خیالاتش کهکشان ها و سیاهچاله ها را برای انسانها تشریح کرد .
ما از ابتدا در رویا زندگی میکنیم آیندهمان را در خیال می سازیم و ساز و کار جهان برای ما بسیار بسته به ذهنیات و ایدههای ما از آن دارد همانطور که جناب انیشتین گفته است : حقیقت بسته به جایی که مشاهده گر ایستاده متفاوت است .
و شاید در آخر بتوان گفت هیچ چیز در جهان به عنوان شئ فینفسه معنا پیدا نمیکند و تا زمانی که مشاهده گری نباشد که آن را دیده ، تفسیر و تعبیر کند هیچ هویت و واقعیتی شکل نخواهد گرفت . ( وجود فی غیره )
نویسنده : سپهر احمدزاده ( باعث )
99/7/29