چرا ایده برخی به بار مینشیند؟
چرا بعضی موفق میشوند؟
دلیل رشد بعضی از شرکت ها چیست؟
چگونه میتوان موفق شد؟
شاید از خود پرسیده باشید دلیل موفقیت شرکت 《اپل》چیست ؟ چرا هواپیما را برادران رایت اختراع کردند؟ و از این دسته سوال ها!
هر شرکتی که بوجود میاید، سعی میکند کارایی خود را در قالب سه جمله به مخاطب عرضه کند؛
۱- چه کاری انجام میدهیم؟
۲- چطور انجام میدهیم؟
۳- چرا انجام میدهیم؟
بیشتر شرکتها به همین ترتیب و بدون هیچگونه تغییری این مراحل را صورت میبخشند. با توجه به مراحل بالا، شما میتوانید محصول خود را به دو صورت عرضه کنید:
روش اول(با حفظ ترتیب):
۱ - وظیفه شرکت ما تولید موبایل است.
۲- ما این کار را با استفاده از متخصصان انجام میدهیم.
۳- هدف ما تامین نیاز مردم است.
روش دوم(با تغییر ترتیب):
۱- ما برای شما تکنولوژی بوجود میاوریم تا بتوانید بخش بزرگی از نیازهای خود، از جمله: ارتباط با خانواده(تماس)، سرگرمی(بازی ها)، دسترسی به جدیدترین منابع روز(اینترنت) و ..... برطرف نمایید.
۲- ما این کار را از طریق مهندسان متخصص و جدیدترین تکنولوژی انجام میدهیم.
۳- ما موبایل دیجیتال تولید میکنیم.
تفاوت فاحش میان این دو روش تغییر اولویت هاست، یعنی در روش دوم ابتدا دلیل کارمان را توضیح میدهیم، همان روشی که شرکتهای موفق استفاده میکنند.
خودتان مقایسه کنید، کدام یک از روشهای بالا بیشتر به دل شما مینشیند؟
بیشتر مشتریها روش دوم را انتخاب میکنند؛ این دلیل موفقیت شرکتهایی همچون اپل و افرادی همچون برادران رایت است. مردم چیزی را که انجام میدهید خریداری نمیکنند، بلکه انها به چیزی که باور دارید، باور پیدا میکنند و در نهایت خریداری میکنند.
وضعیت بد بازار، افراد نامناسب و عدم وجود سرمایه!اینها دلایلی هستند که بسیاری از شرکتها هنگام عدم موفقیت میاورند! اینها بهانهای بیش نیستند؛ چرا؟ به این دلیل که این شرکتها دلیل کارشان را نمیدانند، در یک کلام هدفشان مشخص نیست؛ این همان نقطهای که شرکتهای خوب و بد از هم جدا میشوند. شرکتهای خوب دلیل کارشان را میدانند و هدف دارند؛ اگرچه ممکن است با مشکلات زیادی مواجه باشند ولی شرایط را تحمل میکنند، چون میدانند مردم در اینده به ان چیزی که انها اکنون ایمان دارند، ایمان خواهند اورد.
ساموئل پیرپان لنگلی کسی بود که کرسی تدریس در دانشگاه《هاروارد》داشت، او ۵۰.۰۰۰ دلار بودجه از طریق سازمان نظامی، برای اختراع هواپیما بدست اورده بود. او از تمام نوابغ، امکانات موجود و ارتباطات عمیقی که با سازمانهای مختلف داشت استفاده کرد، تا شی پرندهای اختراع کند. کارهای او نتیجه نداد و این برادران رایت بودند که بدون هیچ بودجهای و با سادهترین امکانات شی پرنده را بوجود آوردند!
چرا لنگلی موفق نشد؟
لنگلی برای پول کار میکرد نه برای هدف! این برادران رایت بودند که هدف داشتند و با هدف تامین یکی از نیازهای بشر پیش رفتند و موفق شدند. زمانی که لنگلی چنین خبری را شنید فورا از کار خود کنار کشید، درصورتیکه اگر هدفی داشت، میتوانست انچه برادران رایت انجام داده بودند، توسعه ببخشد!
دلایل و اهداف جداکننده افراد موفق و شکست خورده هستند. جیم ران از کارافرینان بزرگ امریکایی میگوید:" شما برای موفقیت نیاز به انگیزه، امکانات و پول ندارید، این موارد ممکن است به شما کمک کنند، ولی شرط موفقیت نیستند! شما برای موفقیت نیازمند چرایی(دلیل) قوی هستید. اگر دلیل شما قوی باشد، انگیزه و هرچیزی که برای موفقیت لازم است، بدست خواهید اورد." پس بهانه نیاورید، علاقه و هدف خود را با کارکردن در زمینههای مختلف پیدا کنید و با برنامهای منظم به هدف خود برسید.