قبل از اینکه به موضوع طراحی از طبیعت بی جان بپردازیم، لازم است ابتدا با اصطلاح طبیعت بی جان آشنا شویم و نیم نگاهی به تاریخ تصویری این آثار داشته باشیم وبا هنرمندان مطرح در این زمینه آشنا شویم. به همین منظور سعی میکنم خیلی مختصر به این بحث بپردازم.
طبیعت بی جان به اشیاء بی حرکتی گفته می شود که از خود اراده ای ندارند و به انتخاب انسان چیده و تنظیم می شوند. این اشیاء به دو دسته تقسیم می شوند:
طبیعی مانند : غذا، گل ها، حیوانات مرده، گیاهان، سنگها و صخره ها، صدف ها و ...
ساخته دست انسان مانند لیوان های نوشیدنی، کتاب، گلدان، جواهرات، سکه، لوله و ...
یک اثر هنری با محوریت طبیعت بی جان عمدتا موضوعات بی جان را به تصویر می کشد.
قدمت نقاشی از طبیعت بی جان به قرون وسطی و آثار یونانی-رومی باستان بر میگردد. اولین آثار طبیعت بی جان به تمدن مصر باستان مربوط است چرا که مصریان باستان در مقابر خود هر آنچه را که نشانی از نعمت بود، تصویر میکرده اند.
پس از مصریان، رومی ها نیز به طبیعت بی جان توجه زیادی کردند و شواهد آن نیز در آثار نقاشی دیواری پمپئی مشهود است. نقاشی های مصری و رومی بازتاب اولین تلاش های هنرمندان باستان برای بازیابی اشیاست. چرا که انسان آن زمان در پی یافتن جایگاه خویش در زمین بوده و محیط زندگی اش اهمیت ویژه ای داشته و به تبع آن اشیاء اطرافش نیز مفهومی با ارزش یافته.
پس از رومی ها می رسیم به قرون وسطی که در آن اغلب نقاشی های طبیعت بی جان شامل نمادهای مذهبی و تمثیلی بوده و بیشتر به حقایق و عناصر دینی، شخصیت مسیح و مریم عذرا و داستان های کتاب مقدس پرداخته می شده.
بعد از این دوره وارد عصر رنسانس می شویم که در آن موضوعات دینی از دیدگاههای انسانی بررسی می شد و اجسام بی جان به طور مستقل در دایره توجه هنرمندان نبودند و نقشی حاشیه ای داشتند. نقاشی از طبیعت بی جان به عنوان یک ژانر مستقل و تخصصی از قرن شانزده و هفده و با نقاشی های هلندی آغاز شد و حتی اصطلاح انگلیسی Still Life نیز از کلمه هلندی stilleven گرفته شده است.کارهای نقاشان هلندی از جمله «کاراواجو» نمونه های آغازین توجه نقاشان به طبیعت بی جان بوده است.
نقاشانی از جمله شاردن با معنا بخشیدن به اشیاء و تأکید بر نقشی که در زندگی ما ایفا می کنند، به دنبال مفهوم در طبیعت بی جان بوده اند.
امپرسیونیست ها نیز رنگ و نور را بیش از پیش در کارهای خود دخالت می دادند که از مهمترین دستاوردهایشان می توان به موارد زیر اشاره کرد :
پل سزان نقش مهمی در این حیطه داشت و از هنرمندان برجسته در این زمینه به شمار می رفت.
او از طبیعت بی جان به عنوان ابزاری برای سازماندهی کل تابلو استفاده می کرد، اشیاء را بسیار ساده، برجسته وتندیس وار نقش می کرد، در شکل ظاهری اشیاء دخالت می کرد، خطوط کناری اشیاء را سست و گسسته نشان می داد تا آنها را به هم پیوند بزند، فهم جدیدی از عمق فضا را ارائه داد و با محدود کردن عمق فضل به روش های گوناگون، بین عمق نمایی سه بعدی و سطح دو بعدی توازن ایجاد کرد.
با مطالعه وتأمل در آثار طبیعت بی جان متوجه می شویم که هنرمندان در هر مکتب و با هر سبک و سیاقی، توجه ویژه ای به طبیعت بی جان داشته اند و با روش ها و تکنیک های خاص خود مفهوم جدید و قابل تأمل در اشیاء خلق کرده اند تا پاسخ گوی نیازها و اندیشه هایشان باشد .
با توجه به تفاوت های گسترده میان سبک های نقاشی در شرق و غرب می توان به یک نکته مشترک اشاره کرد و آن این است که هنرمند، طبیعت بی جان را وسیله ای برای هماهنگی انسان با جهان اطرافش قرار داده.
چه درنقاشی کوبیست، چه درکلاژ، چه از منظر متافیزیکی، چه از دید سورئالیستیک و یا پاپ آرت و چه در نقاشی شرقی از جمله نقاشی ژاپنی، همه وهمه به دنبال برقراری ارتباط با جهان بیرون و طبیعت بوده اند و این امر را از طریق اشیاء بی جان به شکلی زیبا به مخاطب انتقال داده اند.
در ایران نیز نقاشی از طبیعت بی جان به طور مستقل مطرح بوده و می توان گفت از زمان قاجار یعنی زمانی که هنر غرب تأثیر خود را بر فرهنگ ایرانیان گذاشت، توجه به زندگی درباری و در نتیجه توجه به اشیاء تجملی و ظروف میوه و غذا در کنار دیگر اشیاء مطرح شد.
با اینکه نقاشی از طبیعت بی جان در ایران لهجه و رنگ ایرانی دارد اما تأثیر پذیری آن از هنر غربی کاملا واضح و روشن است. قبل از دوره قاجار هم نقاشی از طبیعت بی جان مشهود است ولی تنها قسمتی از کار بوده و مستقل نیست.
تا به اینجای کار سعی کردم خلاصه ای از طراحی و نقاشی از طبیعت بی جان و قدمت آن را بیان کنم، چرا که معتقدم این ژانر از نقاشی آن طور که باید شناخته نشده و صرفا مرحله ای برای تمرین طراحی معرفی می شود.
در حالی که دیدیم چه معنای عمیقی در پس این آثار نهفته است.امیدوارم این مطلب تا حدودی به شناخت اولیه آن دسته از عزیزانی که با تازگی وارد حیطه نقاشی شده اند کمک کرده باشد.
در ادامه به معرفی خود طراحی و مقوله اسکیس خواهم پرداخت تا با یک پایه علمی ودرست به سراغ طراحی برویم.