
ادامه مسیر
گاه مستحکم میدویم اما چرا؟ پاسخ مشخص نیست! در پی چه هستیم؟ نمیدانیم و فقط میدویم.
گاه به قدری غرق در دویدن میشویم که فلسفه همه چیز را فراموش میکنیم و مهم تر از همه فلسفه زندگی و زنده بودن را.
در این مواقع چاره چیست؟
باید ایستاد، باید قدری توقف کرد و نگاه کرد که در پی چه هستیم؟ و آیا این مسیر ما را به غایت نهایی خواهد رساند؟
باید دور خودمان را خلوت کنیم از هر آنچه موجب آشفتگی خاطر است. باید فقط ایستاد و نگاه کرد به همه چیز؛ خالصانه و آرام.
باید اول خودمان را بشناسیم که کیستیم و در پی چه میگردیم در این زندگی زیبایی که خداوند نصیبمان کرده.
بعد از آن زندگی و زیباییاش را مورد تأمل قرار میدهیم و نهایتاً با آرامش تمام میاندیشیم به هرآنچه زین پس باید انجام دهیم.
اگر در این مسیر کسی کمکی بکند و دور ما را هم خلوت تر از قبل کند باید متشکر از او هم باشیم. گاهی فقط در پی شلوغ کردن زندگی خود هستیم بی آنکه فکر کنیم این حجم از شلوغی برای چیست؟ اصلاً چرا باید تمام روز خودمان را درگیر کنیم برای کارهایی که اصلاً هدف و مقصد ما نیستند.
مهمترین بخش زندگی، زیستن برای خودمان است، نه برای آنکه دیگری چه میگوید و چه میخواهد و چگونه عمل میکند.
آنجایی که مسیر خودمان را میشناسیم و زندگی میکنیم فقط برای خودمان، برای حال خوبمان و برای زندگی هرقدر درخشانتر، آنجاست که تلؤلؤ امید پر فروغ تر از همیشه میتابد و زندگی روی خوشش را نمایان میکند.
یقیناً زندگی زیبا بهاری سبز و نسیمی پرطراوت است.