سپیده آبکار
سپیده آبکار
خواندن ۱ دقیقه·۲۰ روز پیش

به طرز بی‌شرمانه‌ای کم وقت



چرا من فقط یک نفرم؟

چرا نمی‌توانم همزمان با دیدار یک دوست در کافه، پیغام‌های کاری عقب‌افتاده‌ را جواب بدهم و یک جای دیگر، مشغولِ رصدِ بارش‌هایِ شهابی در مردادماه باشم؟؟

به‌طرز بی‌شرمانه‌ای کم‌وقت شده‌ام.

کم‌وقت یعنی هِی می‌خواهم زمان خواب، خوراک و خوش‌گذرانیم را درز بگیرم.

یعنی گاهی در میان جمعم و دلم جای دیگریست.

یعنی خیلی از مرگ ترسیده‌ام و بدجوری از غذایِ مورچه‌شدن با قصه‌‌های ناتمام موهای تنم سیخ شده‌است.

یکی در گوشم صدا می‌زند: "دیر می‌شود؛ قطار می‌رود، جا می‌مانی"

آخر آدمِ کم‌وقت چه‌قدر فرصت دارد که غصه‌ این چیزها را بخورد؟

می‌خواهم بپرسم قطار کجا می‌رود اما وقت همین را هم ندارم!!

حال و روزم شبیه شعرهای امین‌پور است آن‌جا که می‌گفت:

قطار می‌رود
تو می‌روی
تمام ایستگاه می‌رود

#سپیده_آبکار
#در_جدال_با_زمان

زمانپرسشانسان بودن
🌱 سَر گَردان میانِ صفحاتِ سیاه و سپید زندگی🌱
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید