آخ که چه سال عجیبی بود، چند سالی هست سعی میکنم بنویسم چه چیزایی قراره ازون سال با خودم ببرم چه چیزایی رو میخوام دیگه نبرم. پارسال رو گمونم ننوشتم. پارسال خیلی گیج بودم. هرچی فکر میکردم هیچ هدف جذابی پیدا نمیکردم که میخوام چکار کنم. بنابراین چیزی ننوشتم اما توی دلم گفتم خالی کردن ذهن. حدس میزدم ذهنم اونقد شلوغه که نمیتونه بفهمه چی میخواد. پندمیک هم کمک کرد. خیلی خالی شدم. با اینکه سال خوبی نبود (در کل، برای همه) اما از نظر شخصی برای من سال خوبی شد.
برای من شد سال تجدیدنظر. تو همه چی. بیشتر از همه اوقاتم. من توی وقت آدم خیلی خودخواهیام. نمیدونم شاید هم اسمش خودخواهی نیست شاید بهتره بگم خساست. و فقط حاضرم جاهایی خرجش کنم که قراره دردی از خودم یا یکی دیگه دوا بشه. یا نشون دهنده علاقه و همراهی باشه. انقد خسیسم که گاهی با اینکه وقت دارم که هیچ کاری نکردن رو حتی ممکنه ترجیح بدم به بد خرج کردنش. ایدهای راجع به درست و غلط یا خوب و بد بودنش ندارم. کشش زیادی توش حس میکنم.
امسال کلا سبک رفتم، فکر نمیکنم چیز خاصی برای جا گذاشتن داشته باشم. تنها چیزی که میخوام از کوله پشتی بندازم بیرون. اهمال کاریه. توی 99 هم خیلی روش کار کردم حس میکنم دیگه آمادگی کنار گذاشتنش رو دارم.
اما خیلی چیزا هست که میخوام تو 1400 با خودم ببرم. ورزش، مطالعه، در لحظه کار کردن. میدونی من حس میکنم مفهوم در لحظه زندگی کردن یه مقدار بی اعتبار و بیمعنی و یا حتی سردرگم شده.
برای من "در لحظه زندگی کردن" معنیش فکر نکردن به آینده و گذشته بصورت کلی نیست. بیپروا زندگی کردن نیست. زندگی بدون برنامه خیلی آزارم میده. نمیگم همیشه برنامه دارم ولی وقتایی که برنامه ندارم خیلی اذیتم. من برای خودم اسمش رو کردم "در لحظه کار کردن" یعنی اون مدت زمانی که میخوام یه کاری کنم رو فکر کنم نه گذشتهای بوده نه آیندهای. توی دو ساعتی که قراره مثلا کاری انجام بدم ذهنمو خالی میکنم و میچسبم به اون کاری که باید. و زودتر از دو ساعت هم از جام بلند نمیشم.
به یکی از چیزایی که میخوام غلبه کنم. عدم تمایلم به تنها بیرون از خونه بودنه. نمیدونم چرا دوست ندارم تنهایی برم بیرون. امسال همه خریدام آنلاین بود. حتی دکتر رفتن. ولی قراره برنامه پیاده روی تنهایی بذارم که بتونم بهش غلبه کنم. ته دلم چیز خوبی نمی دیدمش. 1400بنظرم قراره یه سال پر از کار و بهبود باشه برام.
امیدوارم امسال بتونم گالریهای بیشتری برم، 99 تقریبا هیچ جا نرفتم.