داستان کوتاه راشومون نوشتهی سوکه آکوتاگاوا، نویسندهی ژاپنی متولد یکم مارس۱۸۹٢، است که در سال۱۹۱۵ به اقتباس از فیلم وسترن "تجاوز" به کارگردانی مارتین ریت، به نگارش درآمده است. آکوتاگاوا صاحب امتیاز یک مجلهی ادبی بود که خود در سال ۱۹۱۴ به همراه یکی از دوستانش آن را تالیف نموده و آثاری از ویلیام باتلر بیتس و آناتول فرانس و نیز آثار خود را به چاپ رساند. وی در سن سیوپنجسالگی، درحالیکه بیش از یکصد داستان کوتاه از او به چاپ رسیده بود، در اثر خودکشی دار فانی را وداع گفت. بسیاری از آثار او توسط نویسندگان و مترجمان بهنامی همچون سیمین دانشور و رضا داوودی به فارسی ترجمه شده است.
راشومون نام دروازهای معروف و قدیمی در خیابان سوجاکو ژاپن است. فضای داستان تحت تاثیر موقعیت و شرایط عصر و جامعهی زمانِ نویسنده، نشانگر دورهای از اوج فقر و خرابیهای بهبارآمده در نتیجهی مصائبی همچون گردباد، زلزله و آتشسوزی است که بر شهر کیوتو گذشته. خدمتکاری که پس از سالها خدمتگزاری در محضر اربابش، سرانجام بهدلیل ضعف اقتصادی، او را اخراج نموده و اکنون این خدمتکار بدون پول و جا و مکان، به راشومون پناه آورده. او سرخورده است و نگران امرار معاش پس از این و هیچکس به اوضاع و احوال او توجه ندارد. او به دنبال راهی برای بقای زندگی است و درمورد امرار معاش از طریق دزدی مردد است چراکه توان جسمی او نیز تحلیل رفته. سرتاسر راشومون که فرسوده شده و احیتاج به مرمت دارد ولی به دلیل مصائب اخیر نسبت به تعمیر آن کوتاهی میشود، پر است از اجساد مردگانی که دفن نشده و منظرهی هولناکی را به تصویر میکشد. خدمتکار با دیدن زنی بالای پلکان راشومون که روی جسدی خیمه زده، برای پی بردن به راز او، به آن سمت کشیده میشود.
فضای داستان تاریک است و این موضوع در نتیجهی دو چیز است؛ یکی جامعهی مصیبتدیده که مشکلات اقتصادی به شدت بر روی زندگی مردم سایه افکنده و دیگری روحیات نویسنده و زندگی شخصی پرفراز و نشیبش که بیماری شبیه به اسکیزوفرنی برایش به ارمغان آورده. داستان درمورد تقابل افکار درست و غلط است و یافتن راهی برای ادامهی زندگی. شخصیتهای داستان هرکدام مسیری برای تامین معیشت خود انتخاب کرده و برسر عقاید یکدیگر باهم اختلافنظر دارند. از نقاط قوت این داستان میتوان به توصیفات و فضاسازی و شخصیتپردازی قوی آن اشاره کرد که تماما احساسات اشخاص را تفهیم و فضای داستان را برای مخاطب مجسم میکرد. و ایضا در نشان دادن ذهن آشفتهی نویسنده موفق بوده. داستان فاقد پایانبندی منسجم و نتیجهگیری مناسب است و میتوان گفت تنها اعتراضی نسبت به شرایط موجود و اوضاعی است که نویسنده را رنج میدهد.
بنده دیگر آثار این نویسنده را نخواندهام اما با توجه به نقد و خلاصهی بعضی از متون نگاشته شده توسط ایشان، بهنظر میرسد سبک داستانهای آکوتاگاوا معمولا انتقادی است نسبت به جامعهی عصر خویش. شخصیت اصلی داستان راشومون در تمام مدت با خود بر سر در پیش گرفتن راه درست، در جدل است. او با پی بردن به افکار پیرزن و راهی که برای کسب درآمد انتخاب کرده، متهور میشود. از دیدن خرابیهای راشومون و اجساد رهاشده و مردمان بیاعتنا، آزار میبیند و نسبت به آنها بیتفاوت نیست. او در تلاش است قدم در مسیر درستی بگذارد اما شرایط چه برای او و چه برای امثال پیرزن، طوری ایجاب میکند که مجبور باشد برای بقا هرکاری انجام دهد؛ چه بسا به غلط. موضوعی که نه صرفا محدود به عصر نویسنده، بلکه تاکنون و در همهی اعصار آدمیان را به چالش کشیده است و داستان راشومون صرفا به خوبی از عهدهی به تصویر کشیدن این شرایط برآمده است.
" سپیده تقیزاده "