ویرگول
ورودثبت نام
ستایش
ستایشهیچ هیچ است این همه هیچ است و بس!
ستایش
ستایش
خواندن ۳ دقیقه·۲ روز پیش

چگونه راحت زندگی کنیم؟

شخصی هست که وقتی فکرش در سرم می­‌آید، اعصابم به‌هم می­‌ریزد! خوابم نمی‌­برد! چه کار کنم این فکر از سرم بیرون برود؟

به عنوان مثال من عاشق دختری شدم و حالا از هم جدا شده‌­ایم. چند ماه گذشته ولی فکرِ ایشان از سرم بیرون نمیرود،شاید شما هم برایتان پیش آمده ­باشد که بخواهید فکری را از سرتان بیرون کنید و خودتان را قادر نبینید.
راستی چه کار کنیم که یک فکرِ آزاردهنده، دیگر نتواند ما را آزار دهد؟

دو کلمه هستند

که شاید گاهی اوقات ما این­‌ها را با هم اشتباه بگیریم: «حقیقت» و «واقعیت».

«حقیقت» در دنیا، یکی‌ست.
هر چیزی حقیقتی دارد که همه­‌ی ما هم به دنبالش هستیم.
بعضی­‌ها هم فکر می­‌کنند که به حقیقت رسیده‌­اند.
اما «واقعیت»، موضوعِ دیگری است.
به تعدادِ انسان‌ها حتی برای یک حقیقت واقعیت داریم. مثلاً: همه­‌ی ما در یک محیط زندگی می­‌کنیم. بعضی­‌ها خوشحال­‌اند، بعضی­‌ها ناخوشحال. بعضی‌­ها بی‌­تفاوتند، بعضی‌­ها افسرده و بعضی عصبانی. بعضی­‌ها گیج‌­اند. بعضی­‌ها سریع پیش می­‌روند.
آن چیزی که مسلّم است، شرایط برای همه­‌ی این افراد، کم‌­وبیش یکسان است.
یعنی در یک اداره یا سازمان‌­اند، یا یک سابقه­‌ی فامیلی دارند. اما چرا واقعیتِ زندگیِ آن‌ها با هم فرق دارد؟
پاسخ این است که:
واقعیت­‌ها را من و شما می­‌آفرینیم.
حقیقت را عرض نمی‌­کنم اما واقعیت، آن چیزی است که در اطرافِ ما هست، برای ما دارد رخ می­‌دهد و ما ‌بی‌­آنکه بدانیم، داریم این واقعیت‌­ها را می­آفرینیم.
براساس واقعیتِ بعضی­‌ها، زندگی تلخ است و واقعیت بعضی­‌ها زندگی بی­‌تفاوت  و سرد است؛ و بعضی‌­ها خیلی پرشور و پرهیجا‌ن­‌اند.

اگر یاد بگیریم که چطور واقعیت‌­ها را بیافرینیم.
آ‌ن‌­وقت رُلِ زندگی در دستِ من و شما خواهد بود.

سوال!!؟؟

چه کار کنیم که یک فکر منفی و آزاردهنده از سرِ ما بیرون برود؟

وقتی چیزی را می­‌خواهی بیرون کنی، دستش یا کتش یا پرِ لباسش را می‌گیری و می­‌خواهی از اتاق بیرونش کنی، خودت هم با او می­روی.هر وقت می­‌خواهی چیزی را از ذهنت بیرون کنی، اولین اثرش این است که به او وصل می­‌شوی. وقتی هم که به او وصل شوی، رنج می‌­بری.
پس چه کار کنیم؟؟

هیچ نخواهید که آن فکر را بیرون کنید. هروقت نخواستید چیزی را از ذهنتان بیرون کنید، پس به آن هم فکر نمی‌کنید. وقتی هم به آن فکر نکردید، نمی­تواند شما را آزار دهد.

من و شما انتخاب می­‌کنیم چه فکرهایی در ذهنمان بیاید.
فکرِ فلانی که از او بدمان می آید،فکرِ فلانی که عاشقش بودیم ، فکر فلانی که چند سال پیش ما را آزار داده و ممکن است الان هم نباشد ولی واقعیت این است که ما از فکرِ او هم رنج می­‌بریم هرچند حتی حضور فیزیکی هم نداشته باشد.

عزیزانِ من!
برای این که از چیزی رنج نبرید، بهتر است که:

سعی نکنید از فکرتان بیرونش کنید. آن را بپذیرید.

اکثرِ ما از زندگی رنج می‌­بریم؛ به خاطرِ نوعِ فکر و نگرشی که داریم.
نوعِ انتخابی که از افکار و حوادث داریم.
اگر من می­‌خواهم ثابت کنم که فلانی «بد» است، چه کار می‌­کنم؟
فکرم را متمرکز می­‌کنم.مثل ذره­‌بین دقت می­‌کنم که تمام کارهای اشتباه او را را پیدا کنم.
پس توجهِ من از کارهای مثبت می‌­آید روی کارهای منفیِ او.
دیگر نمی‌­توانم مثبت‌­هایش را بردارم چون دارم منفی­‌هایش را برمی‌­دارم.
خب، حالم بد می‌­شود. و وقتی حالم بد شد، زندگی‌­ام بد می‌­شود. دیدگاهم بد میشود.واقعیتِ زندگی­‌ام بد می­‌شود.

خبر خوب !می­‌خواهم یک پیشنهادی به شما بکنم:

از همسرت، فرزندت، رئیسِ اداره، کارمندت گِله داری؟ از هر کس که گله داری…
یک تمرینِ ساده را انجام بده:
یک ورق کاغذ با یک قلم بردارید.
هر چه نکته­‌ی مثبت از او سراغ دارید، بنویسید.
چه نکته­‌ی مثبتی؟ کلاً آدمِ بدی است!
به خودت بگو: باشه. آن‌ها را قبول کردم. حالا چه نکات مثبتی دارد؟
چهره‌اش زیباست؟
خوش‌­لباس است؟
خوش‌­بیان است؟
چشم و ابرویش قشنگ است؟
موهای خوبی دارد؟
لهجه­‌ی قشنگی دارد؟
آدم­ِ جدی‌­ای است؟
وظیفه‌­شناس است؟
دوست­داشتنی­ است؟
به محض این که 3 تا 5 نکته­‌ی مثبت را نوشتید، یک معجزه رخ می­‌دهد:
ناگهان می‌­بینید که ششمی و هفتمی هم می‌­آید.

پس لطفا تمرین کنید…

به قول «هنری فورد»:
آن­‌هایی که می‌­گویند می­‌شود و آن‌هایی که می­‌گویند نمی‌­شوند، هر دو راست می­‌گویند!
برای دسته‌­ی اول می‌­شود و برای دسته‌­ی دوم نمی‌­شود».


انتخاب کنیم دنیای بیرونمان چطور و چه رنگی باشد.
من و شما می‌­توانیم تصمیم بگیریم زندگی­مان را در کجا قرار دهیم و چطور باشیم .



دوست داشتنیواقعیت زندگیزندگیحقیقت
۲۶
۴
ستایش
ستایش
هیچ هیچ است این همه هیچ است و بس!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید