ممکن است سالها برای چیزی دعا کنیم اما مستجاب نشود و این موضوع باعث ناامیدی مان شود. چگونه از ته دل به خدا توکل کنیم؟ توکل و اعتماد به خداوند زمانی که همه چیز بر وفق مرادمان باشد، کار آسانی است. وقتی که زندگی خوب باشد به ایمان زیادی احتیاج نداریم. اما زمانی که اوضاع بر وفق مرادمان نباشد، زمانی که دعاهایمان مستجاب نمیشوند، وضعیت مشکلمان تغییری نمیکند و هیچ لطف و رحمتی نمیبینیم، چطور؟
جول اوستین در کتاب الطاف خداوند در تاریکیهای زندگی میگوید؛ بسیاری از اوقات، در چنین مواقعی، دلسرد و ناامید میشویم و میگوییم:
«خداوندا، چرا برایم کاری نمیکنی؟» ما فکر میکنیم که وقتی اوضاع تغییر کند آنوقت خوشحال خواهیم بود. «وقتی که آن شخص اصلی و درست زندگیام را ملاقات کنم...»، «وقتی که سلامتیام بهبود پیدا کند...» این یعنی توکل و اعتماد مشروط.
مشکلی که در مورد توکل و اعتماد مشروط وجود دارد این است که همیشه چیزهایی وجود خواهند داشت که از آنها سر در نخواهیم آورد، چیزهایی که سریع اتفاق نمیافتند، چیزهایی که آنگونه که ما میخواهیم حل و فصل نمیشوند. سؤال این است: آیا به اندازه کافی کامل شدهاید تا پاسخهای خداوند را بپذیرید، حتی اگر آن چیزی نباشند که میخواستید؟
قرار نیست ما هر چیزی را که اتفاق میافتد درک کنیم و به حکمت آن پی ببریم. ایمان یعنی اعتماد و توکل به خداوند حتی زمانی که زندگی بیمعنا و غیر قابل توجیه به نظر میرسد. همیشه سؤالهای بیجوابی وجود خواهد داشت
«چرا اوضاع من بهتر نمیشود؟»، «چرا این شخص من را ترک کرد؟»
بعضی چیزها قرار نیست معنایی داشته باشند. اما اگر خداوند خیر و مصلحتی در آن نمیدید، اجازه نمیداد که با آن روبرو شویم. شاید در آن زمان آن را درک نکنید اما خداوند میداند که دارد چه کار میکند. او خیر و مصلحت شما را میخواهد. شهامت توکل و اعتماد به خدا را داشته باشید.
فقط زمانی می توانید از ته دل به خدا توکل کنید که نشانه هایی از هدایت هایش در زندگی خودتان یا دیگران دیده باشید. معجزاتش را دیده باشید.
خوشا به حال كسانی كه به یاری خداوند اعتماد دارند و احترام میگذارند. اگر به خداوند دل بسپاریم اتفاقات خوبی میافتد.
گاهی اوقات ما فقط زمانی به خداوند توجه میکنیم که آنچه او به دلمان میاندازد هیچ هزینهای برایمان نداشته باشد یا چیزی که به دلمان افتاده است همانی باشد که ما میخواهیم. (برگرفته از کتاب چگونه هدایتهای خداوند را دریافت کنیم نوشته جویس مایر)
قبل از اینکه درمورد چگونگی توکل به خدا صحبت کنیم ، باید بدانیم که من می توانم به خدا توکل کنم زیرا او خودش را به من ثابت کرده است. بدنبال نشانههایی بگردید که در زندگیتان خداوند به شما کمک کرده است و یا حتی کوچکترین دعای شما را برآورده کرده است.
خداوند چیزهایی در شما میبیند که شما نمیتوانید در خودتان ببینید. طرح و نقشه خداوند برای زندگیتان از طرح و نقشهی شما بهتر و بزرگتر است. اما شاید آنگونه که شما فکر میکنید اتفاق نیفتد. خداوند ما را در جادهای مستقیم نمیگذارد. پیچ و تابها، چرخشها، نا امیدیها، ضرر و زیان و وقفههای بد وجود خواهد داشت. همهی اینها جزئی از طرح و نقشهی او است. اما اگر شما اعتماد و توکلی مشروط به خداوند داشته باشید، دلسرد و ناامید خواهید شد و با خود خواهید گفت:
«چرا این اتفاق افتاد؟ من در مسیر اشتباهی قرار دارم.»
اما خداوند همچنان قدمهای شما را هدایت میکند. وقتی که از شرایط سر در نمیآورید به خداوند اعتماد و توکل کنید. با این 5 نکته طلایی میتوانید از ته دل به خدا توکل کنید.
شاید چیزهای زیادی علیهتان قد علم کردهاند. احساس میکنید که گویی به درون آتش انداخته میشوید. خبر خوب این است که قرار نیست به تنهایی به آنجا بروید. نمیتوانید درون آتش قرار بگیرید مگر آنکه خداوند اجازه دهد. دشمن(شیطان) بر زندگی شما تسلط و کنترلی ندارد بلکه خداوند زندگیتان را تحت کنترل دارد. خداوند نقشهاش را به انجام میرساند. گاهی اوقات موانع، غیر قابل عبور به نظر میرسند. شما هیچ راهی نمیبینید اما از آنجا که میدانید خداوند گامهایتان را هدایت میکند، سعی نمیکنید برای آن راه حلی پیدا کنید.
از دلسردی و ناامیدی برای چیزی که مطابق میلتان پیش نرفته است، دست بردارید. فقط به این خاطر که کسی که میخواستید کنارتان بماند، ترکتان کرده است یا دری که میخواستید گشوده شود، بسته شده است با سرخوردگی و اندوه زندگی نکنید. خداوند میداند دارد چه کار میکند.
شاید اکنون آن را درک نکنید، اما یک روز که دیدید خداوند چه میکرده است، خوشحال خواهید شد که این دربها را بسته است. از او برای اینکه دعایتان را مستجاب نکرده است، سپاسگزاری خواهید کرد. هر چه بیشتر از عمرم میگذرد، بیشتر این دعا را میگویم:
«خداوندا، اراده تو بشود نه ارادهی من.»
من دیگر برای درهای بسته نمیجنگم. وقتی که چیزها با سرعتی که من میخواهم تغییر نمیکنند، سرخورده و اندوهگین نمیشوم. میدانم که خداوند همه چیز را تحت کنترل دارد. مادامی که به خداوند احترام میگذارید و بهترین خودتان هستید، خداوند در زمان درست، شما را به جایی که قرار است باشید خواهد برد. شاید آنجایی که فکر میکردید نباشد اما خداوند شما را به جایی میبرد که فراتر از حد تصورتان است.
شما میتوانید خودتان را از بسیاری از سرخوردگیها و رنجها نجات دهید اگر بیاموزید که به خداوند توکل و اعتمادی بیقید و شرط داشته باشید. این دربهای بسته، این ناامیدیها، این تأخیرها همگی به سود شما کار میکنند. و بله، خوب است که مصمم باشید. پایداری کنید.
اما بگذارید تا خداوند به شیوهی خودش آن را به انجام رساند. اگر آن را تغییر نمیدهد، برطرف نمیکند، گشایشی قرار نمیدهد، با آن مبارزه نکنید. بیاموزید که آن نقطهای را که در آن قرار دارید، با آغوش باز بپذیرید. او به شما این فضل و رحمت را عطا کرده است که نه فقط در آن نقطه باشید بلکه با نگرشی درست و مثبت در آنجا باشید. اگر میخواهید از این آزمون سربلند بیرون بیایید و آن را بگذرانید پس لبخند را بر روی چهرهتان حفظ کنید.
قلباً شاد باشید. شور و شوقی در روحتان داشته باشید. نا امیدی را با خود در طول روز یدک نکشید. این روزی است که خداوند آن را فراهم کرده است. او همچنان بر تخت پادشاهیاش است و همه چیز را تحت کنترل دارد. او طرح و برنامهاش را برای زندگیتان به انجام میرساند. او شما را به جایی که باید باشید میرساند.
زندگی کردن با نگرانی، سرخوردگی و اندوه و ناامیدی، شور و شوق ما را میگیرد، شادیمان را میدزدد و ما را از دیدن الطاف خداوند بازمیدارد. گاهی اوقات این دربهای بسته و این ناامیدیها فقط امتحان هستند. خداوند میخواهد ببیند که آیا وقتی اوضاع را درک نمیکنیم و زندگی بیمعنا و غیر قابل توجیه است، به او اعتماد و توکل میکنیم.
برادران یوسف پیامبر به او خیانت کردند، یوسف به اشتباه مورد اتهام قرار گرفت و به زندان انداخته شد، او در نقطهای تاریک بود. اما در نهایت یوسف بر ملت مصر حکومت کرد. ایلیای نبی از قلهی بلند پیروزی به نقطهی تاریک افسردگی و اندوه پایین آمد، آنقدر پایین که دلش میخواست بمیرد؛ با این حال او یکی از قهرمانان ایمان شد.
شاید برایتان قابل درک نباشد اما در همین نقاط تاریک است که واقعاً رشد میکنید. این نقاط، جاهایی هستند که شخصیت شما در آنجا رشد میکند، توکل و اعتماد به خداوند را میآموزید و یاد میگیرید که ثابت قدم بمانید و قدرتهای معنویتان رشد میکنند. در این نقاط تاریک، بیشتر دعا میکنید، به خداوند نزدیکتر میشوید و اوقاتی را در خلسه و آرامش میگذرانید تا آنچه را که خداوند میگوید بشنوید. در این وقتها اولویتهای خود را دوباره ارزیابی میکنید، سرعت خود را کم میکنید و برای خانواده وقت میگذارید و درک تازهای نسبت به آنچه که خداوند به شما عطا کرده پیدا میکنید.
خداوند از شما میخواهد که وقتی در درهای تاریک قرار گرفتید به او اعتماد کنید. او شما را ترک نکرده است. شاید احساس تنهایی، طرد شدگی و بدبختی کنید و فکر کنید که زندگی عادلانه نبوده است، اما خداوند هنوز هم شما را هدایت میکند.
این نقاط تاریک بخشی از طرح الهی زندگی شماست تا شما را تبدیل به آن کسی کند که برای آن خلق شدهاید. شاید آسان نباشد، شاید آن را درک نکنید، اما ایمان یعنی وقتی که زندگی پوچ به نظر میرسد و به بن بست رسیده است به خداوند توکل و اعتماد کنیم. این باور را شجاعانه در خود ایجاد کنید که خداوند شما را حتی در جاهای تاریک زندگی نیز مورد لطف و رحمت خود قرار میدهد.
خیلی خوب است که با خداوند صادق باشید و از رؤیاهایتان برای او بگویید. از چیزهایی بگویید که به آنها باور دارید:
«خدایا، این چیزی است که من میخواهم. خدایا از تو درخواست میکنم که محبوبم را شفا دهی. این مسئله را دگرگون کن. خدایا، درهای جدیدی بگشا.»
خوب است که از خداوند درخواست کنید اما بعد از آن به اندازهی کافی کامل و دانا باشید که بگویید: «اما خدایا، اگر این اتفاق هرگز نیفتد، اگر من این ترفیع را بدست نیاورم، اگر محبوبم در کارش موفق نشود، اگر وضعیت جسمانیام بهبودی پیدا نکند، هنوز هم به تو اعتماد و توکل خواهم داشت.»
ما میتوانیم آنقدر تحت تأثیر چیزی که خواهانش هستیم، باشیم که آن چیز برایمان تبدیل به یک بت شود. آن چیز تمام فکر و ذکرمان میشود، فقط برای آن خواسته دعا میکنیم و همیشه جلوی چشممان است. آن خواسته را به خداوند بسپارید. دعا کنید، باور داشته باشید و سپس آن را به دستان خداوند بسپارید.
آنقدر بر روی چیزی که میخواهید تمرکز نکنید که زیبایی این روز را از دست بدهید. شاید همه چیز کامل و بینقص نباشد. شاید چیزهایی باید تغییر کنند. اما خداوند این فضل و رحمت را به شما عطا کرده است که شاد باشید.
بسیار احساس رهایی و آزادی خواهید کرد زمانی که بتوانید بگویید: «خداوندا، خواستهام را به دستان تو میسپارم. چه این خواسته مطابق میل من برآورده شود و چه نشود، من بیقید و شرط به تو توکل و اعتماد میکنم، حتی وقتی که شرایط را درک نکنم.»