من یک کتابی خوندم به جرئت میتونم بگم تاثیرگذار و خاص بود. واقعا این کتاب تونست من رو راهنمایی کنه. می دونید؟ همیشه آدم دوست داره صدای خدا رو بشنوه. بخصوص وقتی توی موقعیت سختی هم باشی که نه راه پس داشته باشی نه راه پیش!
آدم دوست داره یه نفر که همه چیز رو میدونه راهنماییش کنه! بماند که خیلی هامون اصلا توجهی به ندای درون و الهامات نداریم! اما بخدا قسم واقعیه.
حالا بزارید براتون بگم من از کی باورم شد به نشونه ها و کمک خدا. شاید مو به تنتون سیخ بشه.
یادمه تازه ازدواج کرده بودم. همسرم تصمیم گرفت یه بیزینس راه اندازی کنه. منم بهش گفتم منم میخوام بیزینس خودم رو راه اندازی کنم. بالاخره یکیش میگیره. اگه دو تاش موفق شد که ایول دممون گرم.
یه روز همسرم میخواست بره یک جلسه با بازاریاب ها بزاره توی کافی شاپ. گفت همراهم بیای بهتره. ولی خودش دو دل بود که الان که کار رسیده به یه حد معمولی ایا درسته که بازاریاب استخدام کنه یا نه. خودش دودل بود اما چون قرار کاری گذاشته بود نمیتونست کنسلش کنه.
توی مسیر که داشتیم میرفتیم دقیقا تایر سمت راننده که خودش داشت رانندگی میکرد ترکید! دقیقا توی همون ساعت و روزی که داشتیم میرفتیم برای جلسه کاری با بازاریاب ها.
اما تایر زاپاس داشتیم. تایر رو درست کردیم و به مسیر ادامه دادیم.
نه من توجه کردم به اون نشونه نه خودش.
در نهایت چند ماه بعد کارش فقط یک تجربه شد واسش و با اومدن کرونا شکست خورد!
میخوام بهتون بگم واقعا شاخک هاتون رو تیز کنید. هیچ چیز دو رو بر ما اتفاقی نیست. بخدا همه ش نشونه ست. منم بخاطر همین این کتاب رو تهیه کردم
کتاب چگونه پاسخ ها و هدایت های خداوند را دریافت کنیم نوشته خانم جویس مایر هست 227 صفحه ست و واقعا به معنای واقعی کلمه آگاهی دهنده س.
به خودتون کمک کنید. مسیرهای اشتباه نرید.
این مطلب هم دلی نوشتم. همیشه خیلی دقت میکردم چی بنویسم چطوری بنویسم. اما این دفعه تصمیم گرفتم قلم خودم باشه
یک بخش از نوشته کتاب رو که خودم خیلی خیلی دوسش دارم میزارم واستون امیدوارم که خوشتون بیاد.
"جهان این امکان را برای ما فراهم کرده است تا گوشهایمان را از انواع چیزهایی که هدایتها و نشانههای خداوند را میپوشاند و پنهان میکند و آنها را در حاشیهی زندگیمان به عقب میراند، پر کنیم. به هر حال برای همه، روزی از راه میرسد که فقط خدا برای او میماند. در نهایت همه چیز در زندگی از بین میرود و وقتی چنین اتفاقی افتاد خداوند همچنان پابرجا خواهد بود. هر انسانی روزی در پیشگاه خداوند خواهد ایستاد و از عمر و زندگیاش حساب پس خواهد داد. وقتی مردم نخواهند زندگیشان را صرف خدمت و بندگی خداوند کنند، وقتی بخواهند به راه خودشان بروند، راههایی را برای نادیده گرفتن و پنهان شدن از این آگاهی درونی غریزی از خالقشان که میخواهد با آنها ارتباط برقرار کند و آنها را به مسیری که باید بروند هدایت کند، مییابند.
هیچ چیز به جز گفتگو با خداوند، عطش اشتیاق نسبت به خداوند را اقناع نمیکند. شنیدن صدای درون برای بهرهمندی از نقشهی ابدی خداوند برای زندگیمان ضروری و حیاتی است. گوش کردن به صدای درون و دریافت هدایتها و نشانههایی از خداوند تصمیمی است که ما میگیریم و هیچ کس دیگری نمیتواند این تصمیم را برای ما بگیرد. خداوند ما را مجبور نمیکند که ارادهی او را انتخاب کنیم بلکه هر کاری میکند تا ما را تشویق کند که به راههای او بله بگوییم.
فکر نکن که میتوانی زندگیات را اداره کنی و بدون هدایت و کمک خداوند کار خوبی انجام دهی. برای بسیاری از ما زمان بسیار زیادی طول میکشد تا این درس مهم را یاد بگیریم. اگرچه من صادقانه خداوند را دوست دارم اما سالها عبادت میکردم بدون اینکه بدانم خداوند برای زندگی روزانهام هدایتها و نشانههایی برایم میفرستد. من به همهی احکام دینی توجه میکردم. من آن زمان هر کاری که میدانستم انجام میدادم اما این اشتیاق من را به خداوند فرو نمینشاند.
من نیاز داشتم که در مورد گذشتهام با خداوند صحبت کنم و هدایت او در مورد زندگی و تصمیمات آیندهام را بدانم. اما هیچ کس به من یاد نداده بود که خداوند میخواهد من را در زندگی شخصیام هدایت کند. هیچ کس راه حلی برای احساس نارضایتی و رنجی که من تحمل میکردم، نداشت. با مطالعهی کلام خداوند فهمیدم که خداوند میخواهد ما را در زندگی شخصیمان هدایت کند و اینکه برای زندگی ما طرح و نقشهای دارد که ما را به جایگاه آرامش و خشنودی هدایت میکند.
شما چه داستانی دارین که نشونه بوده واستون؟ باورتون میشه از حالا ذوق زده م داستان شما رو بشنوم. حتما واسم کامنت بزارید. دوستون دارم . من ستاره نوری هستم عاشق تک تک مردم ایران چون تک تک شما نور هستید و در مسیر درست ! خدا پشت و پناهتون. تا درودی دیگر دو صد بدرود!