رمان: باهوش
نویسنده: کیم اسلِیتر
مترجم: مژگان کلهر
انتشارات: افق

کایرن وودز پسربچۀ باهوشی است که عاشق حل کردن معماهای پیچیده است و دوست دارد وقتی بزرگ شد، گزارشگر روزنامۀ ایوینینگ پست شود. کایرن در خانۀ پدرخواندهاش به همراه برادرخوانده و مادرش زندگی میکند. عاشق طراحی کردن و نقاشی کشیدن است و هر چیزی را که برایش جالب باشد، در دفترچهاش یادداشت میکند.
از آنجا که اوضاع کایرن در خانه خوب نیست و مادرش هم مجبور است از صبح تا شب کار کند، کایرن سعی میکند بعد از تمام شدن مدرسه هم بیشتر اوقاتش را تا زمان برگشتن مادرش، بیرون از خانه بگذراند؛ چون رفتار پدرخوانده و برادرخواندهاش با او اصلاً خوب نیست.
یکی از جاهایی که به پاتوق کایرن برای گذراندن اوقاتش و خیالپردازی تبدیل شده، رودخانۀ نزدیک خانه است. در آنجا دوستی هم به نام جین پیدا کرده که یک زن بیخانمان است و او هم بیشتر اوقاتش را کنار رودخانه روی نیمکت میگذراند و شبها برای خواب به خوابگاه نزدیک رودخانه میرود.
یک روز که کایرن به کنار رودخانه رفته بود، با منظرۀ عجیبی روبرو میشود که درواقع داستان کتاب با توصیف آن روز و آن اتفاق عجیب شروع میشود:
«مثل کپهای لباس کهنه روی آب شناور بود.
جین روی نیمکتی نشست که یک پلاک برنجی رویش بود؛ پلاکی که میگفت: به یاد نورمن ریوِز که لحظههای شادی را اینجا گذراند.
... جین سرش را با دستهایش گرفت و تمام بدنش لرزید، درست مثل وقتی که میخندی یا گریه میکنی. حدس زدم دارد گریه میکند و حدسم هم درست بود.
هقهق کرد: «اون دوستم بود.»
به دور و برم نگاه کردم اما جین تنها بود. مردم این اطراف میگفتند جین خُل است. یعنی روانی است. اما قبلاً مامایی بوده که بچهها را به دنیا میآورده. هنوز هم چیزهایی را که از کتابهای پزشکی یاد گرفته بلد است، اما هیچکس باورش نمیکند.
پرسیدم: «کی؟»
جین به لباسهای کهنه اشاره کرد.
رفتم لب خاکریز تا نگاهی بیندازم. ساک راهراهی تا نصفه توی آب بود. صورتی را با ریش پرپشت وسط لباسهای کهنه دیدم؛ زیر موجها. یک چشمش باز بود و یک چشمش بسته.
... وقتی برگشتم، دو تا پلیس، یکی زن و یکی مرد، داشتند با خانمی که سگ همراهش بود صحبت میکردند. جین هنوز روی نیمکت نشسته بود، اما کسی با او صحبت نمیکرد.»
پلیسها فکر میکنند که مرد اتفاقی توی آب افتاده و خفه شده، اما به نظر کایرن پای یک قتل در میان است. اما چون پلیسها حرفهایش را جدی نمیگیرند، تصمیم میگیرد خودش درست مثل یک کارآگاه، وارد عمل شود و نشانهها را تا رسیدن به قاتل جنازۀ توی رودخانه، دنبال کند.
اگر به ژانر معمایی و جنایی علاقه دارید، احتمالاً همراه شدن با کایرن برای پیدا کردن قاتل جنازۀ مرموز توی رودخانه، برایتان جذاب و هیجانانگیز خواهد بود.
کل این داستان، از زبان و زاویه دید کایرن روایت میشود.