ویرگول
ورودثبت نام
سِتی سارا سوشیان
سِتی سارا سوشیانشاعر و نویسنده فرائیستی محقق و پژوهشگر راهبردی در اندیشکده کلمه‌گرایان ایران/ اندیشکده فراگرایان ایران
سِتی سارا سوشیان
سِتی سارا سوشیان
خواندن ۶ دقیقه·۲ ماه پیش

زمین‌سوژگی و نگاه انتقادی فرااومانیستی و فراسنتی

نگاه انتقادی فرااومانیستی و فراسنتی

پیش از این گفته شد که انسان در هماره‌ی تاریخ زیست خود دائما دچار رویکردهای دوگانه بوده است، حال این دوگانه‌گرایی یا در جهان سنت و بر بنیان دو پارادایم انسان و عالم امر شکل گرفته بود و یا در دوره‌ی اومانیسم با حذف پارادایم عالم امر، بر دو پارادایم دیگر یعنی انسان و جامعه (طبیعت و هستی)؛ اما زمین‌سوژگی بیان می‌کند که «فلسفه‌ی سبز، رهایش طبیعت از نگرزی‌های خودمعیار بشری است و این دیدگاه، بنیان‌روایت‌های تفاوت انسان‌سوژگی با زمین‌سوژگی را در دو چیز می‌داند:

۱. نگاه سلسله‌مراتبی به پدیدارها

۲. نگاه دوگانه‌گرایانه به هستی» (ر.ک مقدمه صیدی، 1400: 28).

این پارادایم نگاهی انتقادی دارد به نگره‌ی سلسله‌مراتبی ارسطویی که بنیان‌روایت فلسفه‌ی غرب را سامان داده است، از این رو نگره‌ی زمین‌سوژگی با بیان دو رویکرد فرااومانیستی و فراسنتی «در نقد همه‌جانبه‌ی پندارهای تصنعی همانند ضعیف پنداشتن جنس مؤنث توسط اندیشه‌های غیرطبیعی مذکرانه، عیب دانستن جاهلانه یا تابوپنداری بی‌ریشه‌ی گفتگوهای اجتماعی در مورد عادت ماهیانه، ترویج هر گون زندگی‌های غیرمدنی و بدوی‌گرایی، ابراز طبیعی احساسات توسط هر دو جنس، تحقیر دگرباش‌ها، سلسله‌مراتبی کردن جامعه، قانونمند کردن سرمایه‌سالاری برای همه چیز، کالاپنداری و هر جا بازارپنداری در تمام لایه‌های زمین و جامعه و...» (همان) سخن می‌گوید. نگرش اصالت زمین بیان می‌کند که در زمین باید انسان را به عنوان تنها یکی از فرزندان زمین شناخت بدون هیچ کهتری، برتری و یا حتی محوریت انسانی. «انسان هنگامی که به دنیا می‌آید وجودش برابر است با جوهرش، یعنی در این موقعیت بنا بر وجودگرایی‌ عریانیستی، فقط و فقط موجودی است شبیه موجودات دیگر که طی فرایندهایی مشابه در دامان زمین موجودیت پیدا کرده‌اند. پس در این مرحله، وجود در انسان برابر است با موجود.» (آذرپیک، اهورا، همکاران، 1396: ب/ 30) بنابراین تمام فرزندان زمین یعنی تمام هستی‌مندان زمین به نوعی خود زمین محسوب می‌شوند. «انسان به علت همْ‌هست بودنش با دیگر پدیده‌هایی که در جهان وجود دارد» (همان: 125) دارای وجوه مشترکی با دیگر هستی‌مندان است از جمله زبان تشعشعی که زبان ارتباط با هستی‌ست. «زبان مادریِ انسان همانند دیگر موجودات هستی، زبان تشعشعی و ارتعاشی بوده. زبان تشعشعی زبان مشترک و اصلی تمام هستی‌مندها در جهان چهار‌بعدی است اگر چه موجب ارتباط و هم‌هستی شدنِ موجودات گوناگون کره‌ی زمین با یکدیگر شده و توانسته فراشدِ تکامل و دگرگونش زیستی آن‌ها را فراهم آورد.» (آذرپیک، اهورا، همکاران، 1396: الف/ 211)

در نگره‌ی انتقادیِ فراسنت‌گرا این نکته شایان ذکر است که اگر چه سنت زمین را پست می‌شمارده اما تا ظهور عصر رنسانس، هیچ گاه در صدد تخریب و آسیب رساندن به طبیعت برنیامده است. جهان سنت نیز به قضاوت‌گری و صفت‌دهی پدیدارها مبتلا بوده. سنت حیوانات را بنا بر نزدیکی و هم‌زیستی که با آن‌ها داشته در طی تاریخ اهلی کرده است. می‌توان گفت سنت در این زمین رویکردی باغ‌گونه داشته یعنی دست بردن در طبیعت بنا بر نیاز خود بدون تخریب و از بین بردن آن؛ و یا بهتر بگوییم انسان دوره‌ی سنت با طبیعت یک نوع هم‌زیستی داشته اما بشر اومانیسم، بشری سودمحور، کمّی‌اندیش و محاسبه‌گر است و اعداداندیشیِ بشر حاصل اندیشه‌ی تکنیکال بوده که این تکنیکال‌اندیشی نیز تکنولوژی را می‌آفریند. به تعبیر دیگر در مورد ریاضیک بودن اندیشه‌ی بشر که یکی از اصول تفکر دکارتی‌ست چنین می‌توان گفت: «چیزی در اندیشه‌ی بشر اصالت دارد که دارای امتداد باشد و آن چه دارای امتداد است قابلیت اندازه‌گیری دارد و چیزی که قابل اندازه‌گیری است کمّی بوده و هر چه کمّی باشد ریاضیک است. چیزی که کمّی بوده قابلیت تغییر دارد و چیزی که تغییرپذیر باشد ماتریال یعنی ماده است. روش‌های تغییر و تصرف آن جوهره‌های امتدادپذیر تکنیک نام دارد. وسایل و ابزارهایی که باعث تغییر، استحاله و فراچنگ‌آوریِ جهان کمّی توسط انسان می‌شود نیز تکنولوژی نامیده می‌شود.» (آذرپیک، 1397: 50). هم‌چنین در رویکرد تکنولوژیکال بشری شاهد آن هستیم که باید طبیعت در اختیار انسان خودمعیار قرار بگیرد. با شرطی‌سازیِ موجودات آن‌ها را در اختیار خود می‌گیرد و طبیعی زیستن موجودات را از آنان سلب می‌کند، مثال واضح آن راه‌اندازی سیرک است، ما به سیرک می‌رویم که چه کار کنیم؟! بله درست است برای مشاهده‌ی شکل غیرطبیعیِ طبیعت پا به مکانی به نام سیرک می‌گذاریم. تمام حیوانات حاضر در سیرک از طبیعت آمده‌اند، اما آیا رفتار طبیعی هم دارند؟! تمام این اتفاقات یعنی سیرک‌گونه کردن طبیعت برای ارضای سرمایه‌سالاری و به دست آوردن فایده‌های انسان‌محورانه‌ی او شکل گرفته است. باید توجه داشت که «ثروت، سرمایه نیست. تفاوت در طبیعت عجیب سرمایه است. سرمایه، ثروتی است که ارزش آن در خصوصیات فیزیکی آن نهفته نیست بلکه امتیاز آن در به‌کارگیری آن برای ایجاد سرمایه‌ی بیشتر است» (helibroner, 1986: 68)؛ بنابراین سرمایه‌سالاری با رویکرد انسان‌سوژگی، برخلاف دوران باستان و سنت که در پی ثروت‌اندوزی بوده، همواره در پی آن است که تمام پدیدارها از جمله زمین را برای تولید سرمایه به کار بگیرد و زمین را ابزاری بپندارد برای ارضای قدرت‌طلبی خویش، البته سرمایه‌سالاری دائم در تلاش است که بگوید من در برابر طبیعت نیستم بلکه نیرو و قدرت بیشتری را در اختیار انسان قرار می‌دهم. اگر حیوانی هم‌چون اسب و یا الاغ برای جابه‌جایی وسایل مناسب است، من به واسطه‌ی تکنولوژی وسیله‌ای اختراع کرده‌ام که چند اسب بخار به انسان نیرو ببخشد، اما در ورای تمام این قدرت‌آفرینی‌ها همان انسان منفعت‌طلبِ افق سرمایه‌سالاری و انباشت سرمایه حضور دارد. انسان در عصر سرمایه‌سالاری «موجودی ازخودبیگانه است زیرا حضور ساحت فطرت بر نیازهای غریزی و طبیعی او یا از بین رفته و یا کمرنگ گردیده است» (زرشناس، 1386: 152)، در واقع این سرمایه‌سالاری‌ست که تمام زندگی بشر را در دست خود گرفته است با تمام نیازسازی‌هایی که دارد. این حاکمیت سرمایه‌سالاری‌ست که تعیین می‌کند ما چه چیزهایی را لازم داریم و چه چیزهایی را باید استفاده کنیم. عصر ماشین‌آلات، مد، کارخانجات و... همه و همه راهکارهایی برای پیشبرد اهداف سرمایه‌سالارانه هستند.

فرااومانیسم با ارائه‌ی نگرگاه تکنولوژی سبز، بشر را به سوی فراروندگی از تمام دوگانه‌پنداری و رسیدن به تعادل طبیعی زمین سوق می‌دهد و باید «تغییرات اساسی در ارزش‌ها و رفتارهای انسانی، از قبیل اصول اخلاقی جدید و رفتار جدید نسبت به طبیعت پدید آید» (فروم، 1399: 14). «کودکان و دیگر انسان‌های بدوی، به طور خاص از موهبت نزدیکی و درک بلاواسطه‌ی طبیعت برخوردارند که ما وقتی بزرگسال و شهرآیین (متمدن) می‌شویم آن را از دست می‌دهیم، این فقدان ضروری، ناگزیر و غمناک است» (Wordsworth, 1800: 432)؛ بنابراین تکنولوژی سبز و هم‌چنین زمین‌سوژگی سعی دارد که انسان را از این حالت غمناک نجات دهد و درک بلاواسطه‌ی طبیعت را به تمام انسان‌ها اعم از کودک، نوجوان، جوان و پیر برگرداند.

برگرفته از مقاله تقابل زمین‌سوژگی و انسان‌سوژگی در ادبیات طبیعت‌گرا

به قلم: سِتی سارا سوشیان

چاپ شده در: دوفصلنامه‌ی پژوهش‌های نوین ادبی- دوره 1، شماره 1، شماره پیاپی 1، بهار و تابستان 1401 (اردیبهشت 1401)، صص 155-172

نوع مقاله: مقاله پژوهشی

منابع این قسمت:

صیدی، یلدا، (1400)، جنبش جهانی شعر سبز –از مکتب ترالیبیسم تا جنبش ادبی-فلسفی 1400-، چاپ نخست، تهران: امید سخن

آذرپیک، آرش/ اهورا، هنگامه و همکاران، (1396)، چشم‌های یلدا و کلمه کلید جهان هولوگرافیک، جلد نخست، چاپ سوم، تهران: روزگار

آذرپیک، آرش/ اهورا، هنگامه و همکاران، (1396)، چشم‌های یلدا و کلمه کلید جهان هولوگرافیک، جلد دوم، چاپ سوم، تهران: روزگار

آذرپیک، آرش، (1397)، دوشیزه به عشق بازمی‌گردد، چاپ دوم، کرمانشاه: دیباچه

Heilbroner, Robert, (1986), The Nature and Logic of Capialism, 3-95529-393-0-978

زرشناس، شهریار، (1386)، واژه‌نامه‌ی فرهنگی، سیاسی، چاپ دوم، تهران: کتاب صبح

فروم، اریک، (1399)، سرشت راستین انسان، مترجم: فیروز جاوید، چاپ چهارم، تهران: اختران

Wordsworth, William, (1800), Lyrical Ballads With Other poems or Preface to the Lyrical Balllads

انسانزمینطبیعت
۱
۰
سِتی سارا سوشیان
سِتی سارا سوشیان
شاعر و نویسنده فرائیستی محقق و پژوهشگر راهبردی در اندیشکده کلمه‌گرایان ایران/ اندیشکده فراگرایان ایران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید