masoud anis
masoud anis
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

نامه ای به شاهرخ مسکوب

با سلام و درود بر شاهرخ عزیزم

امیدوارم حالت خوب باشد و در آنجایی که هستی، اوقات خوبی را سپری کنی. در کنار استادت سهراب سپهری، رفیق کوه و دره لواسانت هوشنگ مافی و دیگر دوستان خوش‌و‌خرم باشید.

راستش من نویسنده محبوب ندارم، آنقدر کتاب نخوانده‌ام که کسی را به عنوان محبوب خود برگزینم ولی در مدتی کوتاهی که شروع به خواندن کرده‌ام تو را بهتر از بقیه توانستم درک کنم.

گاهی کسی را سالها میبینی و نمیشناسی، ولی گاهی کسی را با جمله‌ای دوست میگیری.

میدانم حتی آنجا هم کاغذ و قلم از دستت نمی‌افتد و مینویسی. راستش را بخواهی خیلی اهل خوش‌وبش‌ نیستم.

در مکالمات روزمره‌ام نیز چیزی فراتر از احوال‌پرسی و چه خبر نمیتوانم بپرسم. ولی عاشق بحث‌کردن هستم . بگویی و بگویم و بحث کنیم و ساعت‌ها مغز هم را بخوریم. و یا بشینی با همان زبان شیوایت برایم بگویی و من فقط گوش کنم.

حالا که دسترسیت به خدا بیشتر شده با او صحبت کن و پارتی بازی‌ راه بیانداز تا کتاب در کوی دوستت را بفهمم. راستش وقتی شروع به خواندنش کردم حس بادمجانی را داشتم که سعی می‌کند نظریه نسبیت عام را بفهمد.

شاهرخ عزیزم درست است شعورش را ندارم آنچه را که در "در کوی دوست" نوشته‌ای را بفهمم، ولی در سوگ عشق و یاران را خواندم. دوبار خواندم. آن‌چنان بر دلم نشست که گویی رفیق ناب چند ده ساله‌ام هستی و باهم بزرگ شده‌ایم.

تصور میکنم اشتباهی انسان بودی، باید فرشته میشدی و قوانین جهان را با قلم خود مینوشتی. باید مسئول تمام نوشتار عالم میشدی. میگویند عشق در مورد ناشناخته‌هاست. شاید چون نمیشناسمت، اینقدر به تو ارادت پیدا کردم. ولی بعید است کسی آنقدر آدم باشد و نتوانی عاشقش شوی.

سخن به درازا کشید امیدوارم همانجا که هستی شاد باشی.

دوست دار تو مسعود انیس.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید