
اخیراً اصطلاحی با عنوان question_fringe_score در اسناد فنی و بحثهای جامعه سئو سر و صدا به پا کرده است. این اصطلاح که در تحلیلهای فنی مرتبط با سیستمهای رتبهبندی گوگل پدیدار شده، نشاندهنده نوعی امتیاز یا سنجش برای خود «پرسش» است؛ یعنی گوگل ممکن است برای هر query (عبارت جستجو) ارزیابی کند که آیا آن پرسش در حاشیه قرار دارد، حساس است یا احتمالاً حامل اطلاعات گمراهکننده و خطرناک میباشد. اگر این تفسیر درست باشد، question_fringe_score میتواند یک لایه جدید و مهم از منطق تصمیمگیری موتورهای جستجو را نشان دهد؛ لایهای که رفتار نتایج برای هر پرسش را بسته به درجه «ریسک» آن تنظیم میکند.
در ادامه به صورت مفصل بررسی میکنیم این سیگنال چه ماهیتی دارد، چه چیزهایی را میسنجد، وقتی امتیاز بالا یا پایین است چه اتفاقی رخ میدهد، برای تولیدکنندگان محتوا چه پیامدهایی دارد و چگونه میتوان محتوا را طوری آماده کرد که هم برای کاربران مفید باشد و هم «امتحان» الگوریتمها را بگذراند.
از نام این سیگنال و بررسی اسناد فنی میتوان نتیجه گرفت که question_fringe_score احتمالاً ترکیبی از چند سیگنال و مؤلفه را برای هر پرسش اندازهگیری میکند، نه اینکه فقط یک معیار منفرد باشد. یکی از این مؤلفهها ممکن است «پوشش در گراف دانش یا منابع مرجع» باشد، اما باید تأکید کرد که وجود یا عدم وجود یک پرسش در این منابع صرفاً یک سرنخ است و هرگز تعیینکننده قطعی ریسک آن پرسش نیست.
پرسشهایی که هنوز در گراف دانش ثبت نشدهاند میتوانند کاملاً جدید، تخصصی یا محلی باشند و لزوماً پرخطر یا گمراهکننده نیستند؛ از سوی دیگر، حتی موضوعاتی که در منابع رسمی ظاهر میشوند نیز ممکن است در عمل متناقض یا مورد سوءاستفاده قرار گیرند. بنابراین الگوریتمها معمولاً از ترکیبی از سیگنالها استفاده مینمایند تا قضاوت کنند آیا باید نسبت به یک پرسش احتیاط بیشتری نشان دهند یا خیر.
علاوه بر این، ماهیت موضوع نقش مهمی دارد: پرسشهایی با پیامدهای بالقوه برای سلامت، مالی، حقوقی یا امنیت (آنچه در جامعه سئو تحت عنوان YMYL شناخته میشود) معمولاً حساستر دیده میشوند و احتمالاً نیاز به منابع و مستندسازی بیشتری دارند. زمینه اجتماعی و نحوه انتشار محتوا نیز مؤثر است؛ اگر یک عبارت جستجو همزمان در شبکههای اجتماعی یا فرومها با شایعات و ادعاهای تأییدنشده همراه باشد، احتمال اینکه سیستم آن را «حاشیهای» تشخیص دهد افزایش مییابد. در نهایت، دادههای رفتاری مانند الگوهای کلیک، گزارشهای کاربران و تاریخچه تغییرات در نتایج مرتبط میتوانند به تقویت یا تضعیف این امتیاز کمک کنند.
در نتیجه، بهتر است question_fringe_score را بهعنوان یک شاخص ترکیبی تصور کنیم که از مجموعهای از سرنخها، شامل پوشش در منابع، حساسیت موضوع، زمینه اجتماعی و سیگنالهای رفتاری، برای تعیین میزان «احتیاط» لازم در پردازش یک پرسش استفاده میکند.
لازم به ذکر است که تا زمان نگارش این متن گوگل هیچ بیانیه رسمیای درباره این اصطلاح صادر نکرده و برداشتهای فعلی بر پایه تحلیل اسناد فنی و تفسیرهای جامعه سئو میباشد؛ بنابراین بعضی جزئیات ممکن است در آینده شفافتر یا اصلاح شوند.
وقتی یک پرسش امتیاز بالاتری از منظر question_fringe_score میگیرد، موتور جستجو معمولاً یک رویکرد محافظهکارانهتر را در نظر میگیرد؛ اما این محافظهکاری به صورت یک رفتار یکنواخت یا قطعاً حذف محتوا نمود پیدا نمیکند. به جای آن، سیستمها مجموعهای از سازوکارها را متناسب با ماهیت پرسش، هدف کاربر، موقعیت جغرافیایی و سیگنالهای رفتاری اجرا میکنند. در عمل این میتواند شامل اولویتدهی نسبی به منابع معتبر و دارای سابقه برای پاسخهای اصطلاحاً «اطلاعی حیاتی» (مثل مسائل پزشکی یا قانونی)، نمایش جعبههای توضیحی یا اطلاعات پسزمینه (context panels)، درج هشدارها یا لینکسازی به منابع مرجع و فعالتر شدن فیلترهای کیفیت برای کاهش وزندهی به محتوای آشکارا نادقیق یا تحریکآمیز باشد.
با این حال، بسته به نوع پرسش و اطلاعات موجود، نتایج میتوانند ترکیبی از منابع رسمی، تحلیلهای کارشناسی، پستهای فروم معتبر و حتی تجربیات کاربری را نشان دهند؛ مخصوصا اگر اطلاعات رسمی محدود یا متناقض باشد. بنابراین باید question_fringe_score را عاملی ببینیم که نحوه گزینش و وزندهی منابع را تغییر میدهد؛ نه عاملی که الزاماً شکل یا تنوع نتایج را بهطرز قطعی و یکسانی تغییر دهد.»
مثالهای کوتاه برای درک بهتر:
در پرسشهای پزشکی صریح و حساس معمولاً لینک به منابع پزشکی معتبر یا نهادهای رسمی برجسته میشود، ولی برای پرسشهای تجربی یا محلی (مثلاً «چطور فلان حساسیت در فلان منطقه بروز میکند؟») ممکن است ترکیبی از مطالعات اندک و گزارشهای میدانی نمایش داده شود.
در مورد ادعاهای توطئهای یا شایعهمحور، گوگل ممکن است نتایج debunking یا fact-check را بالا ببرد و همزمان به منابع زمینهای و گزارشهای خبری معتبر لینک دهد، اما این رفتار میتواند بین نتایج مختلف و بسته به شواهد موجود متفاوت باشد.
وجود چنین سیگنالی، اگر واقعیت داشته باشد، یک بازتعریف عملی برای تولید محتوا بههمراه دارد. در حیطههایی که پرسشها حساساند، مثل پزشکی، مالی، حقوقی، امنیت سایبری یا هر موضوعی که پیامدهای انسانی جدی دارد، کیفیت محتوا دیگر صرفاً «خوب بودن» یا «کامل بودن» نیست؛ باید مستند، قابلردیابی و شفاف باشد. نویسنده باید مشخص باشد؛ تخصص و پروفایل نویسنده یا تیم محتوایی باید در صفحه قابل دسترسی باشد و منابع بهروشنی ذکر شوند. متن باید از کلیگویی دوری کند و هر ادعای کلیدی با منبعی که کاربر و موتور میتوانند آن را بررسی کنند پشتیبانی شود. همچنین بیان محدوده قطعیتها و توضیح درباره جاهایی که دانش کامل نیست، هم از دید کاربر و هم از منظر الگوریتم ارزشمند است؛ گفتن «دادهها اکنون نشان میدهند...» یا «تحقیقات هنوز قطعی نشدهاند...» بهتر از بیان قطعی و بدون شواهد است.
مطلب دیگری که باید به آن توجه شود نگهداری و بهروزرسانی محتوا است. در موضوعاتی که مطالعات و واقعیتها ممکن است سریع تغییر کنند، داشتن تاریخ مقاله، تاریخ بازبینی و یک فرآیند روشن برای آپدیت اطلاعات نشانه سلامت محتوایی است. همچنین تعامل با جامعه کارشناسان، نقلوقول از متخصصان، ارجاعات به گزارشهای رسمی و در صورت امکان نظرات منتخب از منابع معتبر، میتواند شانس نمایش را افزایش دهد.
برای کسی که تولید محتوا یا مدیریت سئو انجام میدهد، تشخیص اینکه یک query نیازمند رویکرد محافظهکارانه است یا نه، یک مهارت عملی و مبتنی بر شواهد است؛ نه یک قاعده کلی ساده. اگر چند نشانه زیر همزمان دیده شوند، احتمال اینکه یک پرسش در محدوده «حاشیهای» یا پرریسک قرار داشته باشد افزایش مییابد، اما هیچکدام از این نشانهها بهتنهایی قطعی نیستند:
ابتدا به ماهیت پیامدها نگاه کنید. پرسشهایی که احتمالی واقعی برای تأثیرگذاری روی سلامت عمومی، وضعیت مالی افراد، حقوق قانونی یا امنیت دارند معمولاً حساستر محسوب میشوند و نیاز به مستندسازی و احتیاط بیشتری دارند.
دوم، به درجه اجماع علمی و میزان پژوهش موجود توجه کنید؛ موضوعاتی که تازه مطرح شدهاند یا دربارهشان مطالعات اندک و متناقض وجود دارد، ریسک بالاتری دارند اما الزاما خطرناک نیستند؛ صرفاً نیاز به شواهد و تفسیر محتاطانه دارند.
سوم، زبان پرسش را تحلیل کنید: واژگان تحریکآمیز، ادعاهای قطعی (مثلاً «اثبات شده است که…»، «همه میدانند…») یا پرسشهایی که از شکل سؤال بیرون میزنند و شبیه به تئوریهای توطئهاند، سیگنال هشدارند.
چهارم، زمینه اجتماعی و شواهد انتشار را بررسی کنید. اگر همان عبارت یا ادعا در شبکههای اجتماعی، فرومها یا خبرهای غیررسمی با ادعاهای بدون منبع تکرار میشود، احتمال اینکه سیستمهای رتبهبندی آن را «حاشیهای» تشخیص دهند، بالاتر میرود؛ به خصوص وقتی حجم و سرعت انتشار زیاد باشد.
نهایتاً، رفتار SERP نشانگر مهمی است. اگر نتایج برای عبارت مشابه به صورت ناگهانی متغیر، پر از fact-check یا مملو از منابع رسمی شده باشد، این یک علامت عملی است که پرسش حساس است.
پس هرگاه چند مورد از این سرنخها را مشاهده کردید، رویکرد تولید محتوا باید محتاطانه و مستند باشد. به صورت عملی یعنی پیش از انتشار بررسی اجمالی SERP انجام دهید، ببینید آیا پانل دانش (knowledge panel)، گزارشهای fact-check، یا لینک به سازمانهای رسمی بالا آمدهاند؛ منابع خود را از قبل آماده کنید و در متن به روشنی محدوده قطعیت را بیان کنید. در عمل، این روش هم از نظر حرفهای قابل دفاع است و هم احتمال مواجهه منفی با فیلترهای کیفیت را کاهش میدهد.
SERP را اسکن کنید: چه نوع منابعی بالاتر هستند (مرجع رسمی، fact-check، فروم)؟
میزان شواهد را بسنجید: آیا مطالعات، گزارش یا نظر کارشناسی قابل استناد وجود دارد؟
نگارش محتاطانه را اعمال کنید: نویسنده و منابع را مشخص کنید، عدم قطعیت را بازگو کنید و در صورت لزوم خواننده را به متخصص ارجاع دهید.

به جای تولید متنهای طولانی کلی، پیشنهاد میکنم برای موارد حساس از قالبی استفاده کنید که هم اعتماد ایجاد کند و هم قابل دفاع باشد. این قالب شامل عنوان دقیق و بدون اغراق، خلاصه کوتاه با نتیجهگیری شفاف و اشاره به میزان قطعیت، معرفی نویسنده و تخصص او، متن اصلی با ارجاعات درونمتنی و بخش مخصوصی که بهروشنی «آنچه میدانیم و آنچه نمیدانیم» را توضیح میدهد، است.
در پایان نیز نتایج کاربردی یا هشدارها و ضمیمه فنی شامل لینک به منابع اصلی و مطالعات قرار گیرد. چنین ساختاری نه تنها کاربر را راهنمایی میکند، بلکه برای الگوریتمهای اتکا بر منابع و شواهد نیز مناسب است.
برای مدیریت بهتر محتوا و سنجش تأثیر question_fringe_score (یا رفتارهای مشابه الگوریتمی) میتوان از ابزارهای مختلف استفاده کرد. پایش مداوم SERP برای عبارات کلیدی به شما نشان میدهد چه نوع منابعی اولویت گرفتهاند. گوگل سرچ کنسول و گزارشهای مربوط به عملکرد صفحات میتوانند تغییرات ناگهانی در رتبه یا کلیک را آشکار کنند. تحلیل رفتار کاربران روی صفحه، مثل زمان ماندن، نرخ پرش و تعامل با منابع، نیز نشاندهنده پذیرش محتوای شماست.
از سوی دیگر، بررسی سابقه دامنهها و اعتبار منابعی که میخواهید به آنها لینک بدهید، مزید بر علت است؛ منابعی با سابقه مستند و قابل بررسی ارزش بیشتری نزد الگوریتم خواهند داشت.
سیستمهایی که برای کاهش انتشار اطلاعات نادرست یا خطرناک طراحی میشوند، از یک سو سودمندند اما از سوی دیگر میتوانند پیامدهای ناخواسته و ظریفتری بههمراه داشته باشند:
نخستین خطر این است که یک سازوکار بیش از حد محافظهکارانه ممکن است تنوع دیدگاهها را کم کند؛ نظرات نوآورانه یا پژوهشهای تازهنشر که هنوز اجماع علمی ندارند به سختی دیده میشوند و در نتیجه جریان سالم بحث و پیشرفت علمی کند میشود.
دوم، قضاوتهای خودکار درباره «قابلاطمینان بودن» منابع میتواند پیامدهای نابرابر داشته باشد. منابع محلی، پژوهشهای غیربومی یا نشریات تخصصی کوچک که ارزششان برای مخاطب محلی بالاست، ممکن است به طور نابرابر رتبهبندی شوند و صداهای مهمی حذف شوند.
برای کاهش این مخاطرات لازم است سطح محافظهکاری الگوریتمی با مکانیزمهای شفاف و قابل رسیدگی همراه شود. منظور از شفافیت صرفاً انتشار فهرست کامل قواعد نیست، که البته مهم است، بلکه باید شامل توضیحات قابل فهم درباره اصول کلیدی تصمیمگیری، معیارهای کلی که برای تشخیص «حساسیت» یا «ریسک» بهکار میرود و پیامدهای عملی این معیارها برای نویسندگان و ناشران باشد. بهعلاوه وجود روندهایی برای بازنگری انسانی و درخواست بازبینی از سوی تولیدکنندگان محتوا حیاتی است؛ بهعبارت دیگر باید راههای رسمی و مشخصی وجود داشته باشد تا محتوای تازه یا مستدل که بهنظر سیستم نمره بالایی گرفته، بتواند شواهد جدید را ارائه دهد و مورد بازنگری قرار گیرد.
راهکارهای فنی و مدیریتی هم میتوانند به توازن کمک کنند. بهعنوان مثال، بهکارگیری سیگنالهای متنوع، از جمله نشانگرهای اعتبار محلی، بررسیهای همتا (peer review) یا شاخصهای تعامل سالم کاربران، میتواند از تسلط صرفاً منابع بزرگ و شناختهشده جلوگیری کند. سیستمهای رتبهبندی همچنین باید دارای «قابهای زمانی» باشند: یعنی به محتوای جدید فرصت دیدهشدن بدهند و سپس بر اساس شواهد تازه تصمیم نهایی بگیرند تا ایدههای نوآورانه فرصت آزمون و خطا داشته باشند. نهایتاً، نظارت مستقل و ممیزی خارجی (audit) از سوی تیمهای بیطرف و شفافسازی دورهای درباره اثرات این سیاستها بر گروههای جمعیتی مختلف، میتواند از تبعات ناخواسته جلوگیری کند و اعتماد عمومی را تقویت کند.
در پایان باید تأکید کرد که تعادل میان مقابله با اطلاعات گمراهکننده و حفاظت از تنوعِِ آرا و آزادی بیان یک مسئلهٔ فنی، اخلاقی و اجتماعی است؛ راهحل آن ترکیبی از طراحی الگویی هوشمند، رویههای شفاف، مکانیزمهای تجدیدنظر سریع و نظارت مستقل است و این مجموعه تنها زمانی مؤثر خواهد بود که همه بازیگران اکوسیستم اطلاعات (موتورهای جستجو، تولیدکنندگان محتوا، پژوهشگران و نهادهای ناظر) در تعامل مستمر باشند.
کشف اصطلاحی مثل question_fringe_score یادآور این نکته است که موتورهای جستجو اکنون بیشتر از همیشه به ماهیت پرسش توجه میکنند؛ نه فقط به کیفیت صفحه. برای تولیدکنندگان محتوا و مدیران وبسایتها این به معنای یک فرصت و یک الزام همزمان است: فرصت برای ساختن محتوای مستند، شفاف و قابلاعتماد و الزام برای بازاندیشی در نحوه انتشار مطالب حساس.
اگر میخواهید در مواجهه با پرسشهای حاشیهای موفق باشید، سه محور کلیدی را رعایت کنید:
اعتبار منابع
شفافیت درباره نویسنده و تاریخ
بهروزرسانی منظم محتوا بر مبنای شواهد جدید
با رعایت این اصول هم میتوانید از دید کاربران اعتماد کسب کنید و هم در برابر فیلترها و سیگنالهای حفاظتی الگوریتمها مقاومت کنید.
تهیه شده توسط تیم تخصصی سئو سید احسان خسروی (مدیر، متخصص و مشاور استراتژیک سئو)