ویرگول
ورودثبت نام
seyed
seyed
خواندن ۱۰ دقیقه·۴ سال پیش

ازدواج حداکثری

امروز در حال گشت و گذار در اینترنت بودم که به مطلبی از سایت مرکز مطالعات شهید مطهری بر خوردم. مطلب دوگانه ای ظاهرا ساده را کشف کرده بود و میگفت در حال حاضر تعداد مردان از زنان در جهان کمتر است به ویژه برخی آمارهای مربوط به درگذشتگان کرونا نیز نشان میدهند که نرخ فوت مردان نسبت به زنان بیشتر است و مقاله نتیجه گرفته بود که این روند، روندی قطعی و مسلم است و به یک "دوراهی انحصاری" ختم میشود که یا «تجرد تا آخر عمر» و یا «زندگی در تعدد زوجات» را به دنبال خواهد داشت، یا عده ای (که با توجه به بیشتر بودن جمعیت زنان، زنان خواهند بود) ازدواج نکرده باقی می مانند و به قول مقاله "اگر مجردند آرزوی تشکیل خانواده و داشتن فرزند خود را به قیامت ببرند، و اگر بیوه هستند آرزوی داشتن پناهگاه عاطفی برای خود و فرزندان و برطرف شدن نیازهای خود را خوابی بی تعبیر بپندارند" و یا "وارد در یک زندگی تعدد زوجات شوند و از مزایای آن بهره ببرند و با مشکلات آن نیز سپری کنند"

فارغ از انواع و اقسام ایراداتی که میتوان به استدلال این مقاله و مقالات مشابه، به نحوه حصر منطقی، به نحوه استفاده و تفسیر آمار، به راهکار و دیگر ابعاد ماجرا داشت، به نظرم آمد شاید بتوان مسئله اصلی این دست از مقالات و دغدغه اصلی این قشر را در جای دیگری دنبال نمود.

به نظر من مسئله این بندگان خدا این است که میخواهند تا حد ممکن تعداد افراد ازدواج کرده ای در جامعه که در سن ازدواج کردن هستند را بالا ببرند، هدفی که من اسم آن را "ازدواج حداکثری" میگذارم.علتی هم که برای آن میفهمم این است که:

از یک طرف ازدواج سنت پیامبر اسلام (ص) و برای تکمیل دین لازم است و بسیار به آن توصیه و تاکید شده.
از طرفی ایده دیگرشان این است که با افزایش ازدواج فساد و فحشا در جامعه کم تر میشود و افراد نیاز جسمیشان را در غالب ساختار مورد تایید دین رفع میکنند.
از طرف دیگر هم به تبع افزایش ازدواج، تعداد فرزندان به دنیا آمده هم بالا میرود که از نظر رهبری جمهوری اسلامی اهمیت استراتژیک داشته و به طور کلی دست کشور شیعه را در عرصه های مختلف باز تر میکند.

حالا با این اهداف و این ایده ها تلاش میکنند موانعی که به ذهنشان میرسد را کم کنند و شرایط ازدواج را تسهیل کنند مثلا یکی از مانع هایی که به آن بر میخورند مخالفت با چند همسری است و لذا تلاش میکنند این مانع را رفع نمایند یا دیگر مانعی که ممکن است وجود داشته باشد مخالفت با کودک همسری است که برخی از ازدواج های بالقوه و ممکن را کاهش داده یا به تاخیر می اندازد یا مثال دیگری که به ذهنم میرسد سخت کردن و پیچیده کردن شرایط ازدواج از جمله مسائلی همچون شروط ضمن عقد و در واقع افزایش توقع و خواسته های زنان در جریان ازدواج است که تلاش میکنند با آن ها مقابله نموده و در نتیجه با کاهش موانع، هدف از نظر خویش صحیح را هر چه بهتر محقق نمایند.

جدا از آنکه شخص نگارنده چقدر با این هدف همراه است یا به نظرش طیف سنتی چقدر موانع را درست تشخیص داده یا راهکارهای صحیح دینی، اخلاقی و اجتماعی را برای رفع این موانع پیش رو گرفته است، به نظرم طیف سنتی مورد اشاره از اساس در شناخت برخی نیروهای تاثیرگذار در کاهش ازدواج و نحوه تاثیرگذاری هر کدام از آن ها دچار اشتباه شده است و به تبع آن راهکارهایی که ارائه میکند نه تنها به رفع مشکل و تحقق هدفشان نمی انجامد که باعث به بار آوردن طیف گسترده ای از نتایج جانبی و تنش ها و تضاد های اجتماعی نیز میگردد. در ادامه به چند مورد که به ذهنم می آمدند اشاره خواهم کرد:

در وهله اول به نظر میرسد پیشفرض های مطرح شده در رابطه با ازدواج محل توافق همه جامعه نبوده یا حداقل بخشی از جامعه مدرن ایران با آن ها به طور کامل همراه نیستند. به نظر میرسد نگاه به ازدواج به عنوان امری ضرورتا خیر که یگانه مسیر موجه ادامه نسل بشر و از طرفی تنها راه تامین برخی از نیازهای عاطفی، مادی و جنسی افراد است دارای سبقه ای مذهبی و سنتیست که امروزه ممکن است برخی افراد جامعه به آن قائل نبوده و لذا از اساس مخالف تلاش برای تحقق هدف "ازدواج حداکثری" و تمامی راهکارها و هزینه هایی که در این راستا انجام میشوند، باشند. در واقع اولین نقطه مخالفتی که با طیف مذهبی صورت میگیرد و بسیاری از اوقات در مواجهه با مقاله هایی چون مثال اشاره شده در ابتدا، بروز پیدا میکنند نه در نفس راهکارها که به واسطه اختلاف در اصل هدفگذاری است.

مسئله بسیار مهم بعدی و نقطه اختلاف بسیار تعیین کننده دیگر مربوط به تفاوت دیدگاه نسبت به جایگاه و نقش زنان در جامعه است. در مقاله اشاره شده در ابتدای بحث، آماری از تغییر نسبت تجرد قطعی زنان و مردان در طول 50 سال گذشته ایران آورده شده و نویسنده مقاله با اشاره به روند افزایش تجرد قطعی زنان بین سال های 1375 تا 1395، دیدگاه خود را توجیه میکند اما اشاره نمیکند آیا بین سال های 1345 تا 1365 که میزان تجرد قطعی مردان نسبت به زنان بیشتر بوده، آیا تجویزی همچون تعدد زوجان(شوهران) را جایز میدانسته اند یا نه؟ به نظر میرسد در سال های اخیر با تغییر نگرش بخشی از جامعه نسبت به حقوق و جایگاه زنان، بسیاری از احکام و پایه های دینی که شاید در دهه های گذشته در جامعه مورد اتفاق نظر بودند، دیگر از پذیرش عام برخوردار نبوده و این تغییر نگرش ها باعث تغییر موازنه نیروهای دخیل در ازدواج و حتی تمایل به بازبینی در احکام و سنت های دینی شده اند. لذا هرچند ممکن است طیف سنتی مذهبی مسائلی همچون چند همسری و جایگاه متفاوت مرد و زن در بنای ازدواج را امری بدیهتا مورد قبول بداند اما بخش دیگری از جامعه به واسطه نگرش متفاوتش به زنان با این راهکارها و نحوه ی انجامشان از نظر منطقی و اخلاقی همراه نخواهد بود.

مشابه مسئله ی قبلی، مسئله دیگری را در رابطه با کودک همسری نیز میتوان مورد توجه قرار داد. جدا از آنکه در مسئله کودک همسری نیز ردپای نگاه مردسالار به ازدواج به طور جدی به چشم میخورد، اما با در نظر گرفتن ازدواج مردان زیر سن قانونی شاید بتوان از منظر دیگری نیز به کودک همسری نگاه انداخت. نکته ای که در اینجا نگارنده به آن تاکید دارد تغییر مفهوم و جایگاه "ولایت" در دوره اخیر است. در نگاه مذهبی و سنتی ولایت جایگاه بسیار مهمی در نسبت روابط افراد با یکدیگر دارد، چه رابطه مردمان با حاکمان، چه رابطه زن و شوهر و چه رابطه فرزند و پدر و مادر. البته مفهوم ولایت و تغییر نگاه به آن در طول زمان خود بحث مفصلی و قابل تاملیست که در اینجا به آن نمیپردازم اما به اجمال در نگاه سنتی پدر بر فرزند ولایت داشته و فرض بر آن است که صلاح فرزند را بهتر از هر فرد دیگری میداند و تصمیم پدر بر ازدواج فرزندش حتی اگر قبل از سن 18 سالگی باشد حتما به صلاح اوست. با تغییر نگرش به مفهوم ولایت در سال های گذشته چه در مسئله حکومت و چه قوانین اجتماعی و مدنی، پذیرش عام نسبت به ولایت مطلق والدین بر فرزندان دیگر همچون گذشته وجود ندارد و لذا قابل قبول و بدیهی بودن کودک همسری نیز مورد تردید واقع شده است. در حقیقت در نگاه های مدرن تر کودک جدا از صلاحدید والدین بر اساس برخی اصول منطقی و قانونی از حقوقی برخوردار است که ولایت مطلقه والدین را بر او از بین برده و لذا مسائلی همچون پذیرش کودک همسری در جامعه را با چالش روبرو میکند. البته نگارنده این سطور در این مقاله قصد رد یا تایید اصول منطقی و قانونی ذکر شده یا نگاه سنتی را نداشته و صرفا هدف آن است که با یکدیگر به برخی نقاط اختلافی نگاه بیاندازیم که به نظر میرسد باعث ایجاد تضادهای اجتماعی شده و در روش های فعلی طرفداران "ازدواج حداکثری"، به آن ها توجه نشده یا راهکاری جهت رفعشان اتخاذ نشده است.

مسئله بعدی که بر میزان ازدواج تاثیر گذاشته است تغییر شرایط زندگی در جامعه به ویژه در سالیان اخیر است. با تغییر استاندارد های جامعه از نظر سطح تحصیلات مورد قبول امروزه جوانان دوره نسبتا طولانی تری را مشغول به تحصیل بوده و به تبع آن ورودشان به بازار کار و در نتیجه امکان استقلال و تشکیل خانوادشان به تاخیر می افتد. طبق آمار در حال حاضر متوسط تعداد سال هایی که افراد از 7 سالگی مشغول به تحصیل هستند در کشور ایران بیشتر از 14 سال است و این بدان معناست که میانگین افراد جامعه حداقل تا دوره کاردانی به تحصیل ادامه میدهند. در کنار این مسئله سربازی پسران میتواند یک وقفه دو ساله دیگر را نیز ایجاد نماید. به نظر نگارنده بالا رفتن سن ازدواج باعث ایجاد برخی از سختی ها از جمله کاهش انعطاف پذیری زوجین یا افزایش سختیگیری ها شده و این مسائل در کنار هم به کاهش ازدواج خواهد انجامید.

در کنار تغییر نگاه و انتظارات جامعه در رابطه با میزان تحصیلات افراد، شاید بتوان تغییر نگاه افراد به ازدواج را نیز از دیگر علل کاهش ازدواج در نظر گرفت. با ورود مفهوم عشق و ازدواج رمانتیک به باور افراد جوامع در سده های اخیر، ساختارهای سنتی ازدواج تحت تاثیر جدی قرار گرفته اند. در فرآیند ازدواج رمانتیک برقراری ارتباط و شناخت از شریک زندگی قبل از ازدواج اهمیت زیادی پیدا میکند، نکته ای که در ازدواج سنتی چندان جایگاهی ندارد. حال در چنین شرایطی میتوان افراد در سنین ازدواج را به سه دسته تقسیم نمود. افرادی که کاملا سنتی بوده و همچنان با ساختارها و البته انتظار سنتی از ازدواج به سمت ازدواج میروند که به نظر میرسد این گروه شرایطشان نسبت به گذشته تغییر نکرده اما با تغییر بخشی از جامعه احتمالا گزینه های موجود برای ازدواج و به تبع آن شانس سر گرفتن وصلت ازدواج کاهش پیدا کرده است. گروه دوم گروه کاملا مدرن یا غیر مذهبی هستند که در این گروه به واسطه امکان ارتباط افراد قبل از ازدواج با یکدیگر، شرایط برای ازدواج در بستر مدرن و به طور رمانتیک و عاشقانه فراهم تر است اما نکته در رابطه با این گروه آنجاست که به مفهوم ازدواج به عنوان الزامی همیشگی همچون گذشته نگاه نمیکنند و در نگاه مدرن رویکردهای جایگزینی همچون ازدواج سفید و یا مثلا هم خانگی ممکن است جای ازدواج سنتی را بگیرد. گروه سوم نیز که افرادی دارای گرایش از هر دو طرف هستند یعنی هم به عشق و روابط مدرن علاقه مندند و هم از طرفی گرایش ها و دلبستگی های مذهبی دارند در این بین احتمالا ناموفق ترین گروه باشند. این گروه از طرفی با ازدواج سنتی و اصطلاحا چشم و گوش بسته ارتباط برقرار نمیکند چرا که به دنبال عشق مدرن در ازدواج است و از طرفی پایبندی های مذهبیش امکان برقراری ارتباطاتی همچون دوستی با جنس مخالف قبل از ازدواج را برای او محدود میکند. با جمع بندی این سه حالت به نظر میرسد به واسطه تغییر صورت گرفته در جامعه و به تبع آن تغییر انتظارات افراد از ازدواج نسبت به دوره های قبلی، امکان و تعداد ازدواج ها در جامعه نیز تحت تاثیر قرار گرفته است.

در کنار مسئله تغییر جامعه، تغییر شرایط اقتصادی را نیز میتوان به عنوان دیگر عامل کاهش ازدواج در نظر گرفت. با بالا رفتن هر روزه قیمت ها و عدم ثبات اقتصادی در جامعه فرآیند ازدواج هر روز بیش از پیش دشوار می نماید و بسیاری از افراد حاضر به تحمل چنین فشاری برای ادامه زندگی خود نیستند.

مشابه عامل اقتصادی در تعداد ازدواج ها، عامل اقتصادی را باید در میزان فرزندآوری زوجین نیز دخیل دانست. همانطور که در ابتدای این متن به آن اشاره شد، نگارنده یکی از دلایل تاکید طیف سنتی بر هدف "ازدواج حداکثری" را افزایش فرزندآوری میدانند اما به این نکته توجه نمیکنند که شاید علت کاهش نرخ فرزندآوری در سالهای اخیر تنها کاهش ازدواج ها نبوده و عامل مهم دیگری از جمله دشواری نگهداری از فرزند در زندگی امروزی و همچنین هزینه های هنگفت آن بسیاری از زوجین را از به دنیا آوردن فرزند یا به دنیا آوردن بیش از یک فرزند باز میدارد.

برای جمع بندی نگارنده اعتقاد دارد هرچند شاید به طور درون گروهی طیف سنتی طرفدار هدف "ازدواج حداکثری" راهکارها و هدف خود را منطقی و موجه بدانند اما از یک سو پذیرش مشروعیت هدف "ازدواج حداکثری" در فضای مدرن شده جامعه امروزی ایران مورد توافق نیست و لذا در وهله اول پافشاری بر این هدف گذاری بدون اقناع اکثریت جامعه باعث دامن زدن به تنش ها و تضادهای اجتماعی و عدم همراهی بخشی از جامعه و حتی مقاومت در برابر این هدف خواهد شد. از جهت دیگر در مرحله تعیین راهکار برای این هدف گذاری نیز از سویی برخی از عوامل مهم تاثیرگذار بر ازدواج مدنظر قرار نگرفته اند و با تمرکز بر این عوامل همچون مسائل اقتصادی بدون دامن زدن به تضادهای اجتماعی موجود در جامعه میتوان به سمت نتایج مورد نظر این هدف گذاری حرکت نمود و از سوی دیگر بسیاری از راهکارها همه جانبه نبوده و با در نظر نگرفتن عقاید و گرایش های بخشی از جامعه باعث ایجاد مقاومت و تنش در جامعه شده اند و مجددا به علت عدم امکان اجرای موفقشان در جامعه نتایج مد نظر طیف سنتی را محقق نخواهند نمود.

ازدواجچند همسریسنت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید