صبح ها که از خواب بیدار میشویم بدون آنکه بدانیم وابسته به افرادی هستیم که در آنطرف دنیا در اروپا و آفریقا و دیگر قاره ها مشغول کار اند؛چه مهندس باشند چه پژوهشگر ؛چه مدیر باشند و چه کارگر،آنها محصولاتی تولید میکنند که برای ما آسایشی رقم بزنند،نه برای اینکه عاشق چشم و ابروی ما باشند؛نه، آنها تولید میکنند چون وابستگی را در اقتصاد مدرن درک کرده اند، مثالی میزنم تا وابستگی را ملموس تر کنم:
فردی را در نظر بگیرید که در مناطق ضعیف(ضعف مالی) طهران یا حتی دیگر شهرستانها و روستا ها زندگی میکند؛اگر از شما بپرسم که بنظرتان کمپانی بنز ارتباطی با این فرد دارد یا نه،یا اینکه این فرد وابستگی به کمپانی بنز و کارمندان و کارگران آنجا دارند یا خیر؟ پاسخ شما قاطعانه خیر است؛ چرا که وابستگی اقتصاد را درک نکرده اید،همین شخص اگر بیمار شود یا دچار یک حادثه شود باید با فوریت های پزشکی(115) تماس بگیرد،آمبولانسی که برای نجات جان این فرد عازم ماموریت میشود یک خودرو ساخت کمپانی بنز است.
مثال دیگری که میتواند وابستگی را برای شفاف کند این است که:
وقتی کشاورز فقط سیبزمینی و دامدار گوشت تولید کند،منافع حاصل از مبادله بین آنها کاملا روشن است.در یک حالت ممکن است دامدار و کشاورز تصمیم بگیرند که هیچ مبادله ای با هم نداشته باشند.اما پس از ماه های متوالی که دامدار مجبور به خوردن گوشتِ سرخ شده،آب پز،پخته،و کبابی شود و کشاورز نیز از خوردن سیبزمینی آب پز،سرخ کرده،پخته،و خلال سیبزمینی خسته شده باشد،ممکن است به این نتیجه برسند که خودکفایی چندان خوب نیست.درک این موضوع که تجارت به هر دو نفر امکان رضایت بیشتر میدهد،بسیار ساده است،زیرا هر دو میتوانند یک همبرگر با سیبزمینی سرخ کرده بخورند.
برای ارتباط و درخواست مشاوره در حوزه مدیریت کسب و کار با اینجانب از راه زیر اقدام کنید.